eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابچه دعای کميل ، هميشه باهاش بود. بعد از هر نمازی ، فرازهایی از دعا را می‌خواند. يک بار به شوخی بهش گفتم ، آقا محمد ، دعای کميل‌ مال شب‌ های جمعه‌ است ؛ چرا شما هر روز ‌، بعد از هر نمازی دعا می‌ خوانی ؟ گفت ، مگر انسان فقط شب‌ های جمعه ، به خدا نياز دارد؟! ما هر لحظه به خدا احتياج داريم! دعا کردن ، پاسخ به همين نياز ماست..... 📕 محمد مین یاب، ص 20 🏴 https://eitaa.com/piyroo
یا ایها العزیز ، ابانا...! ‌ نذر ڪردم تا بیایے،هر چه دارم مال تو چشم هاے خسته ے پر انتـــظارم مــال تو یک دل دیوانہ دارم با هزاران آرزو آرزویم هیچ، قلــــــ❤️ــــب بیقرارم مال تو 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 💢قسمت صدم: سناریوی فرار ده نفر از بچه ها بعنوان آشپز در اردوگاه خدمت می کردند که وظیفه پخت و پز صبحانه و ناهار و شام اسرا رو بعهده داشتن. معمولا آشپزا رو از بین افرادی که اندام درشتتر و بدنی قوی تر داشتن انتخاب می کردن. طفلکیا از صبح تا شب تو گرمای تابستون و سرمای زمستون تو محیط باز زحمت می کشیدن و خیلی وقتا با توسری و کابل سرِ شب روانه آسایشگاهاشون می شدن. دونفر از زحمتکش ترین اونا یکی حسن طاهری بچه اصفهان و دیگری روزعلی بچه گتوند خوزستان بود که هردو تو بند ما (سه) و آسایشگاه هشت بودن. حسن طاهری توی زندان الرشید مزمد (بهیار) بود و خیلی به بچه های مجروح خدمت کرده و مورد احترام و علاقه همه بود. ظاهرا از طرف فرماندهان بالا برنامه ی ویژه ای برای زهر چشم گرفتن از اسرای اردوگاه ۱۱ تکریت به فرمانده اردوگاه ابلاغ شده بود و طی یه سناریوی ساختگی و با همکاری جاسوسایی مانند ناصر به آشپزا خصوصا این دو عزیز اتهامِ تلاش برای فراری دادن تعدادی از اسرا داده شد. قبلش لازمه وضعیت اردوگاه یازده تکریت رو براتون شرح بِدم تا بدونید که قضیه از اساس دروغ بود و برنامه ای برای فرار وجود نداشت و احتمال موفقیت فرار صفر بوده و به گفته خود عراقیا امنیتی ترین اردوگاه اسرا در عراق محسوب میشد. چونکه اولا اسرای این اردوگاه از غواصان کربلای چهار که نیروهای زبده و آموزش دیده تا رزمنده های عملیاتای کربلای پنج و شش بودن و در بین اسرای این اردوگاه تعداد قابل توجهی فرمانده گردان و گروهان و پاسدار و طلبه بود بگونه ای که خود عراقیا اسم این اردوگاه رو گذاشته بودند اردوگاه حزب الله. آنقدر حصارای تو در تو با انواع سیم خاردار و استحکامات عجیب و غریب ایجاد کرده بودن که واقعا یه گنجشک نمی تونست از میون اونا عبور کنه. حتی در بین ردیفای سیم خاردار که گاهی به ارتفاع پنج متر هم می رسید برق سه فاز وصل کرده بودن. ادامه دارد 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 💢قسمت صد و یکم : حسن و روزعلی(1) به گفته کارگرانی که از بین بچه ها برای بافتن سیم خاردار و مستحکم کردن اونا هر روز به بیگاری بُرده میشدن، ۳۷ ردیف سیم خاردار چه بصورت چندحلقوی روی هم تا دیوارای سیم خاردار بافته به هم با پایه های بسیار قوی و ... در اطراف اردوگاه وجود داشت و علاوه بر همه اینا با برجکای متعدد در اطراف دیده بانی و مراقبت میشد و در داخل لایه ها و ردیفا هم جاده هایی بود که نگهبانا شبانه روز بین اونا قدم می زدن. شاید به جرات میتوان گفت عظیم ترین و نفوذناپذیر ترین موانع و حصارهای طول تاریخ جنگای دنیا در بین اردوگاهای اسرا در اردوگاه یازده تکریت ایجاد شده بود. با توجه به توضیحات بالا ، هیچ عاقلی این فکرو تو سرش خطور نمی داد کاری رو انجام بده که نتیجه اش جز مرگ نبوده و هیچ شانسی برای موفقیت نداره. بر فرضم اگه کسانی فکر فرار تو ذهنشون بود عملا امکان تحققش وجود نداشت. اما وقتی که پایِ بهانه و یه سناریوی ابلاغ شده باشه دیگه جای استدلال و اینجور چیزا نیست و باید چن نفر قربانی این سناریوی شیطانی میشدن تا بقول معروف تمامی حدود ۱۶۰۰ اسیر این اردوگاه ۱۱ تکریت ماستشون تو کیسه بکنن و هیچ وقت فکر فرار تو مخیلشون خطور نکنه. یکی از روزای داغ خرداد سال ۱۳۶۶ بود که خبر اومد حسن طاهری و روزعلی رو بردن اتاق شکنجه و زیر شدیدترین شکنجه ها قرار دادن. این خبرا هم توسط همون جاسوسا بین بچه ها منتشر میشد که محیط رعب و وحشت رو تشدید کنن. بعد از انتشار این خبر دیگه تا دو ماه کسی خبری از این دو نفر نداشت. بعضیا می گفتن زیر شکنجه شهید شدن و بعضیا می گفتن احتمالا به استخبارات بغداد اعزام شدن و خلاصه همه جور گمانه زنی بین بچه ها بود و هیچکس خبر درست و موثقی از سرنوشتشون نداشت. تا اینکه بعد از دو ماه دو نفر رو لنگان لنگان اوردن بند سه. نحیف و استخونی که هیچ شباهتی به حسن و روزعلی نداشتن و به همه اعلام کردن که کوچکترین تماس و حرف زدن با اونا ممنوعه و متخلفین به شدیدترین وضع مجازات میشن. ادامه دارد✅ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
شانزده سالش بود.گفتم برادرهات که جبهه هستن, تو دیگه نرو, بمان و درست را بخوان! چنان عصبانی شد که تا قبل از ان ندیده بودم. گفت: آنها تکلیف خودشان را انجام می دهند, من هم تکلیف خودم را و الان تکلیف من بنا به فرمان امام جبهه است,نه درس خواندن! کربلای ۸ بود که شهید شد. هدیه به شهید غلامحسین دانشمندی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
✨🌷✨چه آرامشی ست در چهره‌اش ؛ ✨🌷✨چنین آرامشِ ابدی آرزوست .. ✨🌷✨شهید ❣ 🏴 https://eitaa.com/piyroo