🌀 #جلال_افشـار
💢..... ※『💚』※..... 💢
👈شهیدی که آیتاللّه بهاءالدینی او را برای سربازی به امام زمان معرفی کرد
🌀جلال افشـارکه بود؟👇👇
💥از اصفهـان بـه قـم مـیرفــت.
صـــدای آهـنــگ مـبـتـذلــی
کــه راننده گـوش مـیکــرد
جـلال را آزار مـیداد. رفــت و
با خـوشــرویی به راننـده گفت:
"اگـه امکـان داره یـا نـــوار 📼رو خــامـوش کنیـد، یا بـرای خـودتون بـذاریـــد." راننده با تمـسخـر گفـت:اگــه ناراحتی میتونی پیاده شـی!
جلال رفـت در فــکــر، هـوایِ سـرد و بیابانِ تاریـک و... قصـد کرد وجدان خفتهی راننده رابیدار کند،این بار به راننده گفت:"اگه خاموش نکنی پیاده میشم!"راننده هم نه کم گذاشت و نه زیاد، پـدال تـرمز را فشـار داد و ایستـاد و گفـت: بفرمـا! جـلال پیـاده شـد. اتوبـوس هـنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد! همیـن کــه جلال بـه اتـوبوس رسـید راننــده به او گفـت: بیـا بالا جوون! نـوار رو خاموش کـردم. 😉😊
⚡️وقتی سالهـا بعد خبر شهـادت
جـلال را به آیتاللّه بهاءالدینی دادند
ایشان در حالی کـه بــه عکسـش
نگاه مــیکـرد فـرمود:
امـام زمان (عج) از من یک سرباز
خـواست، من هـم صاحب ایـن
عکـس را معرفی کردم. 😭
📒روایت از کتاب راز گل سرخ/ صفحه ۱۰/
https://eitaa.com/piyroo
حدیث #شهادتـــــ شنیدنی است...
حدیث دیدار است...
دیدار #دوست ...
آنها ڪ #همیشه در حضور حق اند
و آنان ڪ به #دیدار یار رفته اند،
گوش جانشان با حدیث شهادتـــــ #اُنس ها دارد...
حدیث شهادتـــــ براۍ
#شهیدان شاهد نیست،
براۍ ماندگان #عاشق_شهادت است...
https://eitaa.com/piyroo
#توسل_به_امام_زمان_عج
#شهید_معراج_آئینی
مادرش می گفت وقتی از مرز اومد خونه دیدم رو گردنش جای بریدگی هست گفتم چی شده معراج جان؟گفت با اشرار درگیر شدیم قمه رو گذاشت #زیر_گردنم و شروع کرد به #بریدن همون لحظه به #امام_زمان عج متوسل شدم گفتم آقا به من بیست روز وقت بده تا عروسی خواهرم عزا نشه.
مراسم عروسی خواهرش انجام شد و معراج دقیقا بیست روز بعد به شهادت رسید.
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_به_حق_دماء_شهدائنا.
https://eitaa.com/piyroo
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷کلیپ شهید مدافع حرم شهید #سعید_بیاضی_زاده
🗓سن: 22
🎋محل شهادت: منطقه 'حما' سوریه
👈نخستین شهید طلبه مدافع حرم از استان کرمان
🌷هدیه به ارواح بلند پروازشان #صلوات🌷
https://eitaa.com/piyroo
.
🔹️نام کتاب: #تیه_دا
( زندگینامه #شهید_مدافع_حرم #حیدر_جلیلوند)
🔹️به کوشش: #شهلا_پناهی_لادانی
🔹️ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
.
📚بین مردم عادی چهره خیلی از مسئولان را میشد دید. چند نفر از فرماندهان ارشد سپاه بدون توجه به نگاه مردم بر سر خودشان میزدند و گریه میکردند. بوی گوشت سوخته به مشامم خورد. دیگر طاقت این همه ماتم را نداشتم.
چادرم را روی صورتم کشیدم و خواستم همان جا بین راه روی زمین بنشینم که یک دفعه میان آن شلوغی حس کردم یک نفر مچ دستم را محکم گرفت و دنبال سر خودش کشاند.
چادرم را از روی صورتم کنار زدم، دیدم محمدآقا یک قدم جلوتر از من است و مرا با خودش به سمت جایی شبیه یک خاکریز میبرد. به صورتش نگاه کردم. انگار که باران روی کویر میبارید، دانههای اشک میان گردوخاک، دوده و خاکستر نشسته روی صورتش رگه هایی را باز کرده بودند. با هم توی سینه خاکریزی که لودرها داشتند درست میکردند نشستیم.
هنوز بیست و چهار ساعت از موقعی که کت و شلوارش را جلوی آینه مرتب میکرد و برایش اسپند دود کردم نگذشته بود. از سر تا پایش شده بود خاک و دود.
https://eitaa.com/piyroo
منم باید برم اره برم سرم بره 😭
یادتونه 😢
شهید حججی عاشق این نوحه بوده 👌
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد
https://eitaa.com/piyroo