eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣کلام شهید به همرزمش❣ 🌷🌿 اگر شهید شدی خوشبحالت ولی اگر نشدی تمام سعیت رو بکن که شهید زندگی کنی اون وقت که میخرنت و شهید میشی، باید شهید بود تا شهید شد. 🌟 شهید جواد الله کرم 🌟 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢قسمت صد و شصت و سوم: جنگ تموم شد، ما موندیم بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط حضرت امام و در حالی که همه فک می کردیم جنگ تموم شده، ارتش بعثی عراق به فرمان صدام در اقدامی ناجوانمردانه و بخاطر اینکه دست پُر توی مذاکرات آینده داشته باشه حملات گسترده ای رو در جبهه های جنوب و میانی آغاز کرد و هر روز شیپور جنگ و مارش نظامی در تلویزیون عراق نواخته می شد و خبر از پیروزیایِ بزرگ و پی در پی می داد. برای ما که بیش از یه سال و نیم شقاوت و درنده خویی بعثیا رو با تموم وجودمون لمس کرده بودیم چیز عجیب و غریبی نبود که صدامی که سالها علَم صلح خواهی رو بلند کرده بود حالا که ایران خواهان صلح شده بود، اینجوری دوباره شعله جنگ رو توی تمامی جبهه ها روشن کنه. با شروع عملیاتای عراق که بنام «توکلنا علی الله» نامگذاری شده بود و تا چهار مرحله ادامه یافت ، موجی از نگرانی در چهره بچه ها دیده می شد. این عملیاتا تا یه ماه ادامه داشت و عراق موفق شده بود شهر فاو و جزایر مجنون رو بازپس بگیره و در محور زبیدات و خرمشهر هم پیشروی هایی به سمت ایران داشته باشه و مناطق وسیعی رو از جنوب مجددا تصرف کنه که با مقاومت و پایمردی رزمنده های اسلام متوقف شد. همزمان با عملیات ارتش عراق در جنوب، منافقین هم حملاتی رو در غرب آغاز کردن که آخرین و مهمترین اونا عملیات فروغ جاویدان در منطقه اسلام آباد با پوشش و حمایت هوایی نیروی هوایی عراق بود. روز چهارم مرداد سال ۱۳۶۷سیمای منافقین خبر از عملیات بسیار بزرگ و گسترده ای در مرز قصرشیرین و تصرف شهرای قصرشیرین، سرپل ذهاب، کرند و اسلام آباد و پیشروی بسمت کرمانشاه داد و اعلام کرد بزودی تهران رو فتح می کنه و رژیم آخوندی رو سرنگون می کنه. ولی بعد از یه روز کاملاً سکوت کردن و دیگه صحنه ای از عملیات نشون ندادن و خبری از عملیات منعکس نشد. چند روز سیمای منافقین در سکوت گذروند و برنامه های عادی خودشو نشون می داد. برای ما محرز شد که اینا شکست سختی خوردن و در یه حالت سردرگمی و بهت قرار دارن. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢قسمت صد و شصت و چهارم: شکست منافقین و وضعیت جدید اردوگاه یکی از بچه های قوچان بنام رمضانِ جوان از من پرسید رحمان بنظرت چی شده. چرا تلویزیون منافقین هیچ خبری از عملیات رو منعکس نمی کنه. گفتم رمضان اگه غلط نکنم اینا باید شکست سختی خورده باشن. گفت چطور؟ گفتم خودت دیدی عملیاتای قبلی رو تا چن هفته با آب و تاب و تمام جزيیات پخش می کردن و از این عملیات که می گفتن بزرگترین عملیاتشون در طول جنگ بوده هیچی نمیگن و خفقان گرفتن. بعد از یه هفته سکوت مطلق بالاخره زبون باز کردن و با اعلام کشته شدن هزار نفر از افرادشون مدعی شدن که ۵۵ هزار نفر از پاسدارا و بسیجیا رو کشته و زخمی کردن و نه اسیری رو نشون دادن و نه منطقه ای که فتح شده باشه. و فقط چن صحنه جزئی و تکراری از روز اول و پیشروی اولیه رو نشون می دادن. همه شواهد حاکی از شکست و اضمحلال اونا داشت. بعد از چن ماه که اسرای جدید وارد اردوگاه شدن و اخبار جنگ و ایران رو به ما دادن تازه فهمیدیم که حدس ما درست بوده و اینا بدون هیچ موفقیتی و با تلفات سنگین شکست خوردن و سازمان منافقین از هم متلاشی شده و خیلی از سرانشون کشته شدن. تو اون شرایط که منافقین دستشون به خون هزاران رزمنده در جبهه آلوده بود و هر روز شاهد رجزخونیاشون علیه انقلاب توی برنامه های تلوزیونی بودیم و می شنیدیم که بدتر از بعثیا با اسرا رفتار می کنن و ذلیلانه با دشمن بعثی، خبر مرگ و نفله شدن دسته جمعی هزاران منافق واقعاً تسکین دهنده و لذتبخش بود. تو اون روزها اونقد شاد و شنگول بودیم که انگار یادمون رفته بود دو ساله توی بدترین شرایط داریم زندگی می کنیم و معلوم نیست چقد دیگه باید اینجا بمونیم و زجر بکشیم. همینکه با چشمای خودمون لیست بلند بالای سران سازمان رو که به درک واصل شده بودن توی سیمای منافقین می دیدیم و خبری از خوشحالی و رجزخونی شون نبود انگار تموم دنیا رو بهمون دادن. جنگ نظامی بین ایران و عراق با شکست منافقین و ناکام ماندن ارتش عراق در رسیدنش به اهداف شوم بواسطه رشادت و پایمردی رزمندگان اسلام، تموم شد. ایران با انجام عملیاتای حساب شده مانند بیت المقدس هفت، مانع پیشروی عراق شد و اونا رو ناچار کرد تا از بسیاری از مناطقی که تصرف کرده عقب نشینی کنه. تنها دستاورد ارتش عراق تعداد بالای اسرایی بود که گرفته بودن و در این یه ماه تونستن حدود بیست هزار نفر رو اسیر کنن که به اندازه کل اسرای ایرانی در طی هشت سال جنگ بود. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
💠دو تا خاطره زیبا از زندگی سردار شهید یوسف سجودی می‌نویسم ، یکی‌اش مخصوص خانومهاست و یکی‌اش مخصوص آقایون... : همسر شهید میگه: زندگی‌مون با کمک‌خرجِ پدرش و درآمد ناچیز حوزه به سختی می‌گذشت. یه شب نان هم برا خوردن نداشتیم. بهش گفتم که چیزی نداریم. اونقدر این پا و اون پا کرد که فهمیدم پولش ته کشیده. حرفی نزدم و رفتم سراغ کارهایم... وقتی برگشتم ، دیدم یوسف نشسته پای سفره... داشت گوشه‌های خشک و دور ریز نان رو که از چند روز پیش مونده بود، می‌خورد... بهم گفت: بیا خانوم ! اینم از شام امشب... : از همسر این شهید یاد بگیرین و چیزی رو نخواین که می‌دونین همسرتون توان مهیا کردنش رو نداره ، لطفاً با پایین آوردن سطح توقعاتتون کاری کنین که مردتون شرمنده نشه ، تا زندگیتون آرامش داشته باشه... : یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم... مرغ رو خوب شستم و انداختم توی روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سر سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثل سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آب‌پزش می‌کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می‌خندید و می‌گفت: فدای سرت خانوم! ‌ : همسرتون با عشق براتون غذا می پزه و توی خونه زحمت می‌کشه. اگه غذا خوب نبود و یا نقصی دیدین ، نباید به روش بیارین. یادمون نره که گاهی یه تشکر کردن ،کل خستگی رو از تن همسرمون خارج می‌کنه... 📚 منبع خاطرات: مجموعه طلایه داران جبهه حق 7 ( کتاب شهید یوسف سجودی) فرمانده تیپ سوم لشکر 17علی بن ابیطالب علیه السلام 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
قراردادم را تمدید کردم... قرار داد عاشقی پیمانی از جنس خدا، پیمانی که نهایتش خداست... ، رهایم نکن در این میدانی که اگر لحظه ای غفلت کنم، پایم روی مین های زمانه میرود... هدایتگری باش، تا تخریب چی باشم و نفسم را تخریب کنم و به نقطه ی کمالی که تو به ان رسیدی، برسم... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo