eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ✋ گوئی سماوات از شوقِ وصالتان به سجده می افتد از جنس سجودِ ملائکه که شما به حق خلیفه الله بوده اید...! 🌱 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
₪حـــــق همسايگـــــۍ₪ ‌ ◥✧ما در طبقه پایین زندگي میکردیم و آقاي ڪلاهدوز طبقه بالاهیچ وقٺ متوجه ورود وخروج اونشدم یک شب، اتفاقی دررا بازکردم دیدم پوتینهایش را درآورده و به دست گرفته وازپله ها بالا مےرودفهمیدم طوری رفت و آمد می کرده اسٺ تا مزاحم همسایه هانشود . ▣بعدها مسئله جالب دیگری را هم راجع به رفت وآمداو متوجه شدم صبحها چون زود می رفت، ماشین را تا سرکوچه خاموش هل می داد و از آنجا به بعد ماشین را روشن می کرد تا مزاحمتی برای ها ایجاد نکند. 📕کتاب هاله ای ازنور،ص ۹۹ https://eitaa.com/piyroo
نظم در اموررا سرلوحه خودقراردهید.روزبه روزبرمعنویت وصفای روح خود بیفزایید،نمازشب راوظیفه خود بدانید ،حافظی برحدودالهی باشید. 🔰قسمتی از وصیت نامه شهید والامقام 🌹محمدرضا تورجی زاده🌹 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 #پیشنهاد_ویژه 🎥 چه کنم زودتر به وصال امام زمان (عج) برسم؟ #ظهور #تقوا #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
📃 فرازی از ✍خدایا تو خود می دانی که هرگز از روی قصد و عمد نخواسته ام که از تو دور شوم بلکه نااگاهانه بوده است خداوندا تو خود میدانی که هیچ عاشقی نمیخواهد از معشوق خویش دور شود و من هم عاشق تو هستم اگر عشق مرا به خودت قبول کنی منت نهاده ای بر بنده کوچک خودت. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
دشمنان نمی دانند و نمی فهمند ڪہ مابرای مسابقہ میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است ڪہ ازسوی خدا آمدہ ایم و بہ سوی او میرویم. https://eitaa.com/piyroo
چه قشنگ میگه حاج حسین یکتا: تو قلبی که جای شهید نیست اون قلب نیست قبره... https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🍂 🔻 #خاکریز_اسارت 💢 قسمت دویست و شانزدهم: چهار ماه زندان با اعمال شاقه(۲) هنوز هم تصور چها
🍂 🔻 💢 قسمت دویست و هفدهم: جلوه های زیبای همدلی یکی از چیزهایی که تحمل اون شرایط دشوار رو تا حدودی آسان می‌نمود، اوج همدلی و صمیمیت بچه‌ها بود. اکثر نقاط بدن کبود و زخمی از جای کابل بود، اما بچه‌ها هم‌چنان شاداب بودن. دست از بذله‌گویی و شوخی برنمی داشتن. به هم دیگه روحیه می‌دادیم .آب و غذای اندک رو با انصاف بین خودمون تقسیم می کردیم و هوای بیماران رو داشتیم. بعضی از بچه‌ها تا پاسی از شب رو در کنار افراد بیمار و گاه تا صبح بسر می بردن. تنگی مکان و مضیقه‌ها باعث نمی‌شد افراد به جان هم بیفتن. عصبانیت آنجا جایی نداشت. همه چیز محبت بود و صمیمیت و این چرخۀ سنگین این زندگی مرارت بار رو آسان و تحمل پذیرتر می‌کرد. یه شب بازو و کتفم بشدت درد گرفته و امونمو بریده بود. از شدت درد به خودم می‌پیچیدم. بچه ها قرص مسکنی نداشتن که دردم رو تسکین بده، دیدم یکی از بچه‌های آبادان بنام غلامرضا شیرالی اومد و شروع کردن به آرامی مالش دادن کتفم. حالا شاید تاثیری هم در کاهش درد نداشت، اما همین کار از دستش برمیومد. خلاصه از هیچ کاری برای آرامش دادن به همدیگه مضایقه نمی‌کردیم. از جا و مکان تا غذا و دارو تا حتی پیشقدم برای کتک خوردن بجای دیگری، از مسائلی بود که خیلی عادی بود و اصلاً ریابردار نبود. هرچه شرایط سخت‌تر می شد، توسل بچه‌ها و مناجات‌های شبانه و راز و نیاز با خدا بیشتر می‌شد. بعضی از بچه‌ها بیشتر روز‌ها را روزه بودن. با قرآن و دعا مانوس بودیم و سینه به سینه دعاها رو به هم انتقال می‌دادیم و هر اسیری بخش قابل توجهی از دعاها رو حفظ کرده بود. از زیارت عاشورا گرفته تا دعای روزها و کمیل تا مناجات‌های امام سجاد(علیه السلام) و این در شرایطی بود که هیچ کتابی در اختیار نداشتیم و همه چیز همان اندوخته‌های جبهه و ایران بود و بس. ناگفته نمونه که بعد از گذشت یه ماه شرایط کمی بهتر شد. دست از کتک کاری روزانه برداشتن، فقط گه‌گاهی یکی دو نفر رو به بهانه ای بیرون می‌بردن و می‌زدن و بر می گردوندن داخل اتاق. ادامه دارد خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🍂 🔻 💢 قسمت دویست و هیجدهم: یخچالِ فوق پیشرفته خوشبختانه علی‌‍‌‌رغم همه فشارهای زندان ملحق، یه مشکل اصلا نداشتیم و اونم بحث جاسوس بود. جاسوسایی که امون بچه‌ها رو تو تکریت یازده بریده بودن، اینجا دیگه حضور نداشتن. همه یه دست بودیم. همه این ۷۲ نفر قربانیِ جاسوسا شده بودن و همه مقیّد و یکدل. این باعث می‌شد که خیالمون از داخل دو تا اتاق راحت باشه و کسی با خبرکشی زیر کتک و شکنجه گرفتار نمی‌شد. برای اولین بار بود در طول دوران اسارت که همه، مثل چشامون به یکدیگه اطمینان داشتیم و این کار رو برای فعالیتای دینی و علمی و فرهنگی راحت می‌کرد. چقدر لذت‌بخش بود که بدون واهمه هر حرفی رو می‌تونستیم به همدیگه بزنیم و هر کار ممکنی که دوس داشتیم انجام بدیم. یه چیز مهم دیگه که تا حدودی باعث آسایشمون شده بود، یخچال فوق پیشرفته ای بود که در اختیارمون گذاشته بودن. توی اون دمای سوزان تکریت، آب سریع گرم می‌شد و قابل خوردن نبود. تنها وسیله ما برای خنک نگه داشتن آب‌، کوزۀ بزرگی بود که اونو با گونی نخی پیچونده بودیم و مدام مقداری آب روی گونی می‌ریختیم که آب مقداری خنک بمونه و قابل خوردن باشه. این کوزه اونقد برامون عزیز بود که مثل جون شیرین ازش محافظت می‌کردیم و همیشه تو کتک کاریا مواظب بودیم یه وقت کابلی، چوبی توش نخوره و بشکنه. به همین خاطر زمان کتک کاری نزدیک کوزه نمی‌شدیم که بهانه دست بعثیا بیفته و بزن و بشکننش. خلاصه حاضر بودیم خودمون کتک بخوریم ولی کوزه کتک نخوره که دردش برامون بیشتر بود. متأسفانه این اتفاق برای اتاق بغلی‌مون افتاده بود و کوزه شکسته بود و بچه‌ها با چه زحمتی تکه هاشو به هم وصل کرده بودن. البته آبی که داخلش می‌ریختیم اصلاً آب شُرب نبود و از حوض داخل محوطه می‌آوردیم و می‌ریختیم داخلش، امّا همین که مقداری خنک می‌موند غنیمت بود و قابل شرب و بهداشتی بودن رو بی‌خیال می‌شدیم. اگه ما هم بی‌خیال نمی‌شدیم، عراقیا بی‌خیال بودن و کاری از دستمون برنمی‌اومد. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🥀تاریخ تولد: ۱۳۵۸/۸/۶، 🥀محل تولد : کرمانشاه 🥀تاریخ شهادت: ۱۳۸۲/۹/۲۴ 🥀محل شهادت: سیستان و بلوچستان در درگیری با اشرار 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#معرفی_شهدا #شهید_نادر_اسدی 🥀تاریخ تولد: ۱۳۵۸/۸/۶، 🥀محل تولد : کرمانشاه 🥀تاریخ شهادت: ۱۳۸۲/۹/۲
🌷شهید نادر اسدی می گوید: 🔰 پروردگارا، ریا سراسر وجودم را گرفته و هر کاری که برای رضای تو کردم برای دیگران تعریف کردم و مزدش را از تعریف دیگران گرفتم.😓 بنابراین، دست هایم تهی و کوله ام از توشه ی آخرت خالی است. خدایا، اگر با عدالت خود با من رفتار کنی، وای بر من! پروردگارا، به فضل و کرم و بخشش تو چشم دوخته ام.😓 🔰پروردگارا، مپسند بنده ای را که دوست دارد دیگران او را به نیکی یاد کنند.🙏 🔰خدایا، اگر با منافقین و گناهکاران محشورم کنی، جواب پیامبران و معصومین و شهدا را چه بدهم❓ 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo