eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.2هزار عکس
16.4هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق یعنی باوضو پرپر شدن تشنه در باران آتش "تر" شدن عشق یعنی سوی لاهوت آمدن پای رفتن ، شکل تابوت آمدن 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#عملیات_شناسی سالروز آغاز عملیات گسترده ی #والفجر_۸ با رمز مبارک #یا_فاطمه_الزهرا (س) گرامی باد #ا
سالروز آغاز عملیات گسترده ی ۸ با رمز مبارک (س) گرامی باد ▪️نام عملیات: والفجر ۸  ▪️زمان عملیات: ۱۳۶۴/۱۱/۲۰ تا ۱۳۶۵/۲/۹ ▪️مکان عملیات: جبهه جنوب ▪️موقعیت: جنوب آبادان ▪️رمز عملیات: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم لاحول و لاقوه الا بالله‌العلی‌العظیم و قاتلوهم حتی لا تكون فتنه، یا فاطمه الزهرا(س)، یا فاطمه‌الزهرا(س)، یا فاطمه‌الزهرا(س) ▪️فرماندهی: سپاه ▪️استعداد نیروهای درگیر: ▫️ایران: ۱۴۰ گردان پیاده و ۱۶ گردان توپخانه ▫️عراق: ۲۴۱ گردان پیاده، زرهی، مکانیزه، کماندویی و گارد ▪️اهداف عملیات: قطع ید دشمن از دریا و تأمین امنیت راه‌های دریایی خلیج‌فارس و دور کردن آتش دشمن از شهرهای مرزی جمهوری اسلامی ایران، تسخیر پایگاه‌های موشکی و تأسیسات مخابراتی رژیم صهیونیستی بغداد، قطع شریان صدور نفت از طریق اسکله‌های الامیه و البکر عبور از عرض اروندرود یکی از آن شاهکارهای نظامی در تاریخ جنگ‌ها به‌شمار می‌رود. سرانجام ساعت ۲۲:۱۰ تاریخ ۲۰ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ از سوی قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) با رمز « » دستور شروع عملیات صادر می‌شود. https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درد و دل هاي مادر شهيد قربانخاني بر مزار شهيد حاج قاسم سليماني حاج قاسم سلام عزيز دلها سلام رفتي و شدي داغ بر دل نشسته يادتان هست روزي كه بچه هاي سپاه خبر آمدن پيكر مجيدم را آوردند از آنهادرخواست كردم به حاج قاسم بگويد بيايد چرا كه آن لحظه تسكينم فقط رهبر بودند و شما اما نميتوانستم از مولايم درخواست كنم براي قرار دل بي قرارم بيايد پس مالك علي را طلب به ديدار كردم بلكه آرام شوم و بچه هاي سپاه حضور شما را غيرممكن خواندن و من توسل به مجيدم شدم هنوز آن لحظه را بياد دارم زمانيكه گوشيم زنگ خورد اسم زينب عزيزت را ديدم كلمه به كلمه صحبت هاي زينب يادم هست مامان مجيد بابام با شما صحبت دارند و صداي آرامبخش شما بود كه گفتيد من فردا مهمان مجيد هستم. شب را نميدانستم خوشحال باشم از مهمان بودن مجيدم در خانه يا خوشحال باشم براي صبحي كه شما مهمان مجيدم بوديد هنوز فراموش نكردم آن لحظه را كه به من در مسجد اطلاع دادن مهمان عزيزتان رسيدند عجب هياهوي برپا شد مردمي كه در مسجد بودند سردار را با تمام وجودشان خوش آمد گفتند حاج قاسم عزيز! دل تنگتان هستيم داغ شما برايم بيشتر از فراغ مجيد بود از بي بي زينب مدد خواسته ام تا بتوانم استوار بمانم تا انتقام خون پاك شما را بگيريم براي تمام خوبيهايت براي تمام بزرگواري هايت براي امنيتمان براي بي خوابيهايت و براي بودنت در تمام لحظات سرنوشت ساز ملت ايران ازشما سپاسگزارم برادر عزيزم اميدوارم بي بي زينب (س) دستگير آن دنيايتان باشد راستي حاجي يادم رفت مجيدم را ديدي گفتي برايش بي قرارم كنار سيد الشهدا (ع) يادم باشيد شهادتت مبارك اي داغ بر دل نشسته. https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
⭕️ می آیم چون . با نیامدنم غیر از دشمن😀 شاد کردن ، هیچ اتفاقی نمی افتد .✌️ ✊✊✊✊✊ 🇮🇷 🇮🇷 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌷 👈 سوم بهمن ۱۳۴۴، در روستای گلجه از توابع شهر ابهر به دنیا آمد. پدرش روح‌الله نام داشت و شغلش پارچه‌فروشی بود 👈 بیستم بهمن ۱۳۶۴، در شلمچه به شهادتـــ🌷🕊ــــ رسید. اثری از پیکرش به دست نیامده بود 👈. سرانجام پیکر مطهرش در شهریور ماه سال۱۳۹۷ شناسایی و در گلزار شهدای الوند به خاک سپرده شد.🌹🕊 https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🍂 🔻 #خاکریز_اسارت روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و پنجاهم: فرار
🍂 🔻 روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و پنجاه و یکم: فرار دانشجوئی(۲) عراقیا که احساس کرده بودن احتمالا باید ماه‌های پایانی قضیه اسرا باشه و برای تبادل نیاز به ما داشتن نمی‌خواستن از اسراشون کم بشه. این بود که اگه تشخیص می‌دادن اسیری در وضعیت بحرانی هست و احتمال مرگش وجود داره برای مداوا اعزامش می‌کردن به ردهه و حتی بیمارستان بعقوبه. احمد می‌گه: هاشم انتظاری که بسیار خلاق بود و دانشجوی رشته علوم پزشکی بود، مایعی آلوده به میکروب اسهال خونی برام آماده کرد و در اختیارم گذاشت. خیلی برام عجیب بود که توی این شرایط هاشم چطور تونسته بود این میکروبا رو بدست بیاره و اونا رو زنده نگه داره. با مصرف مایع تمارض به اسهال خونی شروع شد و بعد از تستی که ازم گرفتن به ردهه اعزام شدم. هدفم فقط کِش رفتن رادیو بود و برنامه‌ای برای فرار نداشتم. ۱۰ روزی رو در ردهه بودم ولی نتونستم رادیو رو کش برم. عراقیا بهم مشکوک شده بودن و هر روز نمونه‌گیری می‌کردن و من ناچار بودم از اون محلول بریزم داخل نمونه تا بتونم بیشتر بمونم و رادیو رو بدست بیارم. دو سه روز بعد یهو ۵ نفر از مشعوذینِ اردوگاه وارد ردهه شدن و هر کدوم به یه علتی. حاج آقا باطنی از درد فتق می نالید و رسول چیتگری از آپاندیس و مسعود ماهوتچی از درد کلیه و هاشم انتظاری و مصطفی مصطفوی با دردِ دیگه‌ای. برام باورکردنی نبود که اینا همه با هم مریض شده باشن و اینقدر وضعیت‌شون وخیم شده باشه که عراقیا مجبور شده باشن اونا رو اعزام کنن. قضیه مشکوک بود. با هر کدوم صحبت می کردم نم پس نمی‌داد. چون خودم هم با تمارض تونسته بودم اعزام بشم، می دونستم اینا دارن فیلم بازی می کنن و هیچ‌کدوم مریض نیستن، ولی نمی دونستم قضیه چیه و برای چی اومدن. بالاخره حاج آقا باطنی مغور اومد که بله قضیه فرار در کاره. گفتم جا دارید منم بیام. آقای باطنی استقبال کرد و گفت اتفاقا به یه نفر که مسلط به زبان عربی باشه نیاز داریم. این بود که من هم جزو تیم فرار قرار گرفتم و تیم ۶ نفره فرار در ردهه شکل گرفت. قرار شد به هر طریقی شده خودمونو به بیمارستان بعقوبه برسونیم و از اونجا نقشه فرار عملیاتی بشه. قرار گذاشتیم هر کس فیلمی بازی کنه و خودشو به بیمارستان برسونه. میعادمون شد بیمارستان بعقوبه برای فرار. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
او خودش را کشت!.mp3
987.1K
🔊 🔻 او خودش را ڪُشت ! 🎙علت نفوذ شهدا در قلوب مردم و جوانان و چرایی عدم تأثیر برخی ڪارهای فرهنگی در جامعه به روایت حاج حسین یکتا https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅