فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 من حمید باکری هستم!
🎥 از معدود فیلمهای موجود از شهید حمید باکری، جانشین لشکر ۳۱ عاشورا- آذربایجان-تبریز
🗓 6 اسفند 1362 – سالروز شهادت ایشان (عملیات خیبر-مجنون)
#سالروز_شهادت
#شهید_حمید_باکری
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
حمید باکری.mp3
14.74M
#کتاب_صوتی :
✨" نیمه پنهان ماه "💫
روایتی از زندگی
#شهید_حمید_باکری
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#باشهدا
سنندج و مهاباد آزاد شد و حال نوبت بازسازي بود، حميد مسئول كميته برنامه جهاد شد و تصميم بر بازسازي داشت. بعد از اينكه جنگ شروع ميشود حميد بودن درجبههها را به فعاليت پشت ترجيح جبهه ميدهد.
اما حضور حميد در همه جا لازم بود چون نيروي فعال و مخلصي بود. در سال ۶۰ خدا "احسان" را به او داد. پس حال علاوه بر مسئوليتهايش بايد معلم خانواده نيز باشد. پس خانواده را همراه خود به اهواز ميبرد. عملياتها شروع ميشود. حميد در عملياتهاي زيادي شركت ميكنند. از جمله : فتحالمبين، بيتالقمدس، رمضان، والفجر مقدماتي، والفجر چهار، و غيره، اما آخرين عملياتي كه حميد در آن حضور داشت "خيبر" بود. آقا مهدي زنگ زد و حميد را به حضور در جبهه فرمان داد.
حميد هم از خانواده خداحافظي كرد. رفت و حاج مهدي معاونانش را به همه معرفي ميكند. اولي حميد باكري و دومي مرتضي ياغچيان. حميد باكري در حال حفاظت از پل جزيره مجنون از دست عراقيها به شهادت ميرسد و ياغچيان مسئوليت او را به عهده ميگيرد اما چندي بعد او نيز شهيد ميشود اما جزيره مجنون حفظ ميشود
#شهید_حمید_باکری
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#خاطرات_شهدا
#شهید_حمید_باکری
«آقازاده» نبود اما خیلیها «آقازاده» صدایش میكردند. از بس كه به «امام» علاقه داشت. دلباخته امام خمینی(ره) بود. به طرز خاصی امام را «آقا» صدا میزد. اصلاً به خاطر عشق به امام و مبارزه با رژیم طاغوت بود كه در آلمان درس و مشق را رها كرد و به سوریه و فلسطین رفت و شیوه مبارزه آموخت و در ادامه برای دیدار با امام سر از پاریس درآورد. پس از آشنایی با امام عزمش برای مبارزه بیشتر شد. درس و مشق را برای همیشه به امان خدا رها كرد و شد فدایی امام.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سالگرد_شهید_ایرج_مهرگانی
📆 تاریخ ولادت : ۳ خرداد ۱۳۴۷
📅 تاریخ شهادت: ۶ اسفند ۱۳۶۵
📍 محل شهادت: شلمچه
شادی روح شهدا #صلوات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
🌹سردار شهید مدافع حرم حاج عبدالله اسکندری
به بهانه اول ماه رجب ۱۳۹۸
سالگرد قمری ایام شهادت این شهید عزیز
#شهید_بی_سر #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌹سردار شهید مدافع حرم حاج عبدالله اسکندری به بهانه اول ماه رجب ۱۳۹۸ سالگرد قمری ایام شهادت این شهید
«عاشق ماه رجب بود و از ماه رجب عاشق اعتکاف. یک بار دوستانش به او گیر دادند كه حاج عبدالله، فکر نمیکنی اگه این سه روز سر کار بمانی و به مردم خدمت کنی، مفیدتر است و ثوابش بیشتر.
گفته بود شما دو هفته مرخصی میگیرید و به شمال و تفریح و استراحت میروید، من هم سه روز مرخصی میگیرم با خدای خودم تنها باشم؛ در حقیقت من میروم تا انرژی بگیرم و وقتی برگشتم بهتر و بیشتر به مردم خدمت كنم.
همیشه برای اعتكاف به مسجد قصردشت میرفت اما دو بار آخر گفت دوست دارم جایی بروم كه كسی من را نشناسد و خودم باشم و خدای خودم.
اعتکاف آخر بود. یکی از دوستاش میگفت: «كنارش نشستم و گفتم حاج عبدالله انشاءالله با هم كربلا برویم. سرش پایین بود. لبخندی زد و گفت: کربلا، امام حسین(ع) سر از بدن جدا... یعنی میشه یه روز سر ما هم مثل آقا جدا شود! به شوخی گفتم: حاجی من که این جور شدم، دوست دارم یك کارت در جیبم باشه و بشناسنم. اما شهید اسكندری خندید. کاش میدانستم دعایش مستجاب است؛ بی سر، بی نشان...
روز آخر اعتکاف بود. من هم خودم را رساندم همان مسجد تا کنارش باشم. دعا تمام شد. همه رفتند، جز حاج عبدالله. گفتم بیا بریم...گفت نه... نمیتوانم از خدا دل بکنم. بگذارید كمی بیشتر بمونم. ما رفتیم. یکی دو ساعت دیگر در مسجد بود بعد آمد».
یك ماهی میشد که بازنشسته شده بود. گفت: درخواست اعزام به سوریه دادهام. ساکم را آماده بگذار، هر ساعت ممکنه، احضارم کنند.
یکی دو روز بعد اعتکاف بود. آماده شد برود. کار جدیدی به او پیشنهاد شده بود. گفت خوب است دیگر از امروز بروم سر کار. رفت، ظهر نشده زنگ زد و گفت ساکم را آماده کن، باید بروم. غروب نشده فرودگاه بود.
قبل از رفتن کارت پاسداریاش را در آورد و به پسرش داد و گفت این دیگر به درد من نمیخورد. پسرش گفت به درد من هم نمیخورد! حاجی با خنده گفت: بالاخره یادگاریه.
عصر همان روز یکی از دوستانش زنگ زد و گفت: حاج عبدالله چی شد، یك دفعه از وسط جلسه مفقود شد! مفقود که گفتم دلم ریخت. شب نشده از فرودگاه تهران پیام داد: من پریدم!
اول خرداد ۶۰، در ماه رجب ازدواج کردیم. اول خرداد ۹۳ و در ماه رجب در دفاع از حرم زینب(س) همچون مولایش حسین(ع) شهید شد.
سال بعد، در سجدهگاهش در مسجدی که اعتکاف کرده بود نوشته بودند: در آخرین سجدههایت چه گفتی که از أین الرجبیون به «... عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ ... نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند»
(آیه ۱۶۹ سوره آل عمران) رسیدی»
(منبع: خبرگزاری ایکنا، استان فارس ) #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
دیباچہ ی عشق و عاشقے باز شود
دلها همہ آماده ے پرواز شود
با بوے معطر ماه رجب
شور وشعف خدایے آغاز شود
#حلول_ماه_مبارڪ_رجب
#ومیلاد_امام_محمد_باقر_ع
#برهمہ_شیعیان_مبارکباد♥️ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
🔸" در محضـر شهیـد "...
وقتی تو ڪار بهمون فشار میاومد یا خسته میشدیم
، بهمون میگفت:
ثواب ڪار رو هدیه ڪنید به یڪی از اهل بیت (؏) ☺️، اونوقت خستگی بهتون
غلبه نمیکنه و شما بهش غلبه میکنید.😍
✍ به نقل از : همرزم شهید
#شهید_مهدی_حسین_پور
🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
خدايا ...
تو چقدر دوستداشتنی و پرستيدنی هستی ،
هيهات ڪه نفهميدم ،
خون بايد میشدی و در رگهايم جريان میيافتی
تا همہ سلولهايم هم يارب يارب میگفت ...
فرازی از راز و نیاز عاشقانہ سردار عاشورایی ، مهندس شهید مهدی باکری
🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo