eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.4هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سربند بستن یعنی: 👈دیگر دلت بند این و آن نباشد، آن را محکم گره بزن و خودت را وقف صاحب نامش کن ...💞 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش امیر هست✋ 🎊 ، 🖤 ، اند....؟ شهید امیر سیاوشی🌹 تاریخ تولد: ۱۵ / ۳ / ۱۳۶۷ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۹ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: حلب/ سوریه 🌹امير مثل خيلي از تازه دامادها عاشق زن و زندگي‌اش بود اما درست در زماني كه مي‌خواستند زندگي مشتركشان را زير يك سقف آغاز كنند، همه داشته‌هاي دنيايي را رها كرد و در اعزام به سوريه شهيد شد. 💐از زبان مادر↓ امير جزو نيروهاي يگان ويژه سپاه‌پاسداران بوده و به همين دليل سفرهاي خارج از كشور زياد مي‌رفت قرار بود از اين سفر كه برمي‌گردد كارهاي عروسي را انجام بدهيم و بعد از 2 سال دست زنش را بگيرد و برود سر خانه و زندگي‌اش كه ديگر برنگشت🖤 او به سوریه رفته بود و به هیچ کدام از ما نگفته بود تا اینکه روز شهادتش خبر دار شدیم..او جهاد در راه خدا را به همه چیز ترجیح داده بود. یکی از دلخراش ترین تصاویر، گُل کاری ماشین عروسی بود که با متنِ "عروسی بدونِ داماد" روی آن نوشته شده بود🖤💫 💫 نامزدش وقتي پيكر همسرش را نوازش مي‌كرد از چشم چپ امير اشك آمد💫 او توسط تک تیراندازهای دشمن شربت شهادت را نوشید🕊️🕋 رختِ دامادی به تَن آورده‌اند 💐 عاشقی گُلگون‌کفن آورده‌اند 🖤 شهر دودآلود، امیر آورده‌اند💐 کُشته دامادی، به تیر آورده‌اند🖤 شهید امیر سیاوشی شادی روحش صلوات💙🌹 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
1⃣تصویر بالا :دوران دفاع مقدس 2⃣تصویر پایین: بیمارستان مسیح دانشوری 3⃣تصویر سوم که اصلا دیده نمیشوند هستند که به علیه شایعات مشغولند. 👌سنگر‌ها یکی است...هر سه گروه از جان و دل مایه میگذارند. خدا قبول کند ... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
کبوترانه🕊 می گردم گِــ💫ــرد ... ردّی از ها مانـده روی قلبـم که دلتنگمـ💔 میکند بسیــــ😔ــــار ... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جنگ ادامه دارد... ما از این سخت تر را پشت سر گذاشتیم. کمی مراقبت میخواهد؛ همین! 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
از فتنه ی عمروعاص ها باکی نیست پیداست کسی که رفتنی باشد کیست! تا روز ظهور مهدی ان شاءالله بر روی سرم سایه ی آقا باقیست https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺سیره شهدا بعد از نماز ظهر بود. کل بچه های گردان دور هم جمع بودند. یکی از مسئولین لشکر آمد و گفت: رفقا، دستشویی اردوگاه خراب شده. چون این بار دیوارهای کنار دستشویی ریخته بود. امکان تخلیه با ماشین نبود. برای مرمت دیوار باید چاه تخلیه می شد. از طرفی هیچ دستشویی دیگری برای استفاده بچه ها نبود. هرکس چیزی می گفت: یکی می گفت: پیف پیف! چه کارهای از ما می خوان. دیگری می گفت: ما آمدیم بجنگیم، نه اینکه... خلاصه بساط شوخی و خنده بچه ها راه افتاده بود. رفتیم برای ناهار. بعد هم مشغول استراحت شدیم. با خودم گفتم: کسی که برای این کار داوطلب بشه کار بزرگی کرده. نفس خودش رو شکسته. چون خیلی ها حاضرند از جانشان بگذرند اما... گفتم: تا بچه ها مشغول استراحت هستند بروم سمت دستشویی ها ببینم چه خبره! وقتی به آنجا رسیدم خیلی تعجب کردم. عده ای از بچه های گردان ما مشغول کار شده بودند. از هیچ چیزی هم باکی نداشتند؛ نجاست بود و کثیفی. اما کار برای خدا این حرفها را ندارد. با تعجب به آنها نگاه کردم. آنها ده نفر بودند. اول آنها بود، بعد رحمان هاشمی و ... تا غروب مشغول کار بودند. بعد همگی به حمام رفتند. دستشویی های اردوگاه همان روز راه افتاد. بعضی از بچه ها وقتی این ده نفر را دیدند شوخی می کردند. سر به سرشان می گذاشتند. اما آنها... آنها به دنبال رضایت خدا بودند. آنچه که برای آنها مهم بود انجام وظیفه بود. نمی دانم چرا، ولی من اسامی آنها را نوشتم و نگه داشتم. سه ماه بعد به آن اسامی نگاه کردم. درست بعد از عملیات کربلای ده. نفر اول شهید، نفر دوم شهید، نفر سوم ... تا نفر آخر که محمد تورجی بود؛ به ترتیب یکی پس از دیگری! گویی این کار آنها و این شکستن نفس مهر تاییدی بود برای شهادتشان. 💔 https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄