eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
یک زیارت عاشورا،به نیابت ازیک شهید امروز به نیابت از #شهید_ولی_الله_چراغچی🌷 ♦️به نیت تعجیل در امر ف
پنج برادر بودند و سه نفرشان همزمان در جبهه.... «ولی‌الله» به مادر می‌ گفت: باید خمسِ پسرانت را بپردازی! و با خمس برادرانش را پرداخت کرد. قائم‌ مقام لشکر ۵ نصر خراسان که در عملیات بدر مجروح شده بود پس از ۲۳روز کما در هجدهم فروردین سال ۱۳۶۴ به فیض شهادت نائل ‌آمد. https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵─ 🦋ابراهیم همیشه طوری برخورد می کرد که گویی از تمام رفاهیات دنیایی برخوردار است. گذران زندگی برای او که یتیم بزرگ شده سخت بود اما با کار در بازار، درآمد لازم را برای خودش کسب کرد. 💶ابراهیم پول خودش را هم برای دیگران هزینه می کرد. نه موقعیت های ویژه او را ذوق زده می کرد و نه از دست دادن موقعیت ها او را ناراحت می کرد. 🔸هیچ وقت لباس نو نمی پوشید. می گفت: هر زمان تمام مردم توان پوشیدن لباس نو و زیبا داشتند، من هم می پوشم. https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
●هـــوالعــزیــز ○آنچہ ڪہ مینویسم تنهایڪ نوشتہ نیست،برادر این درون است. ○ڪہ گاهے فوران مے کند،برادر دیگر دلم ازدورے دوستان نمیلرزد ودیگرچشمانم از ندیدن باران نمی گرید، ○زنهار ما در قبرستان دل و فکرمان همه گذشته جهاد وشهادت را خاک کرده ایم، و هرگز این سخن امام صادق ‌‌(ع) را نشنیده ایم که فرمود: لیس الحیاہ الّا العقیدة والجهاد 🌹شهید_محمد_پورهنگ 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
توچه ميداني چيست؟ درد يعني: رفيق شفيقت جلوي چشمانت له بشودزير شني هاي تانك, وتو تنها گفتنش را بشنوي و نتواني كاري كني... 🌹جانباز_مدافع_حرم_حبیب_عبداللهی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆خاطره ای از شهید علی تجلایی از زبان همسرش 📎مانند شهدا باشیم......... 🌹شهید_علےتجلایی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
۱۳۴۵/۱۰/۸ لـــواســان ۱۳۶۶/۱/۱۹ شـــلــمچه شهید« عیسی احیایی» در تاریخ هشتم دی ماه سال ۱۳۴۵ در شهر لواسان به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در این شهر گذراند به علت علاقه به تدریس و اموزش علم وارد دانشکده تربیت معلم شد تا در مقام معلمی به پرورش روح کودکان ایران بپردازد با شروع دفاع مقدس به سنگر جهاد را بر علم ترجیح داد نحوه سرانجام در 19 فروردین سال 1366 طی عملیات کربلای هشت در منطقه شلمچه درس ایثار را به خوبی تدریس کرد و به شهادت رسید . https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت ماندگار شهید ولی الله چراغچی درخصوص پیروزی صوت ماندگار شهید ولی الله چراغچی در عملیات رمضان در جمع تیپ امام رضا(ع) به تاریخ 1361/05/19 درخصوص شرایط پیروزی و این که پیروزی را خداوند می دهد اما شرط اهدای پیروزی از طرف خدا، خلوص و صبر و ایثار می داند https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
🍃شهیده‌ای كه با قلم قیام كرد 🍃شهید بنت‌الهدی صدر که بود؟ 🔅آمنه، در کاظمین متولد شد، فقط دو سالش بود که پدرش را از دست داد. بعد از آن او مانده بود و دو برادرش، محمدباقر دوازده ساله و سیداسماعیل. 👈 یازده ساله که شد به همراه برادرانی که می‌خواستند درس دین بخوانند راهی نجف شد. در آن شرایط، هنوز وضعیت به گونه‌ای نبود که آمنه بتواند به راحتی در کلاس درس شرکت کند، همین شد که فقه، علم حدیث، اخلاق، تفسیر و سیره را از برادرش سیدمحمدباقر و چند استاد دیگر، در خانه فراگرفت و آنقدر جدیت و تلاش و پشتکار داشت که تا درجه اجتهاد پیش رفت. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🍃شهیده‌ای كه با قلم قیام كرد 🍃شهید بنت‌الهدی صدر که بود؟ 🔅آمنه، در کاظمین متولد شد، فقط دو سالش بود
🔅آمنه بنت الهدی صدر، از آن زن‌هایی نبود که مرعوب شرایط سخت شود. هم درس می‌خواند و هم کار می‌کرد؛ کار فرهنگی! 🔅در خانه‌اش کلاس و جلسه برای زنان می‌گذاشت و آنها را با امور دینی آشنا می‌کرد. برای دختران جوان عراقی با مفاهیم اسلامی و سبك زندگی اسلامی، داستان می‌نوشت و در مجله‌ی الاضواء چاپ می‌کرد. تمام دغدغه‌اش هم این بود که دختران و زنان مخاطبش را با امور دینی آشنا کرده و آنان را نسبت به الگوهای غربی، روشن کند. 🔅کم‌کم که پیش رفت، به سرپرستی مدارس الزهراء رسید. مدرسه الزهرا به صندوق خیریه اسلامی وابسته بود و شعبه‌های مختلفی در بصره، دیوانیه، نجف، کاظمین، حله و بغداد، داشت. مدیریت این مدارس در بغداد بود. بنت الهدی، از معلمانی در این مدارس استفاده می کرد که به اسلام مقید بودند و شئونات آن را رعایت می کردند. برای آموزش بیشتر معلمان کلاس برگزار می کرد و سوالات دانشجویان را در وقت‌های مناسب پاسخ میگفت. 🔅اما زمانی که بخشنامه صادر شد که می‌بایست این مدارس حتما زیر نظر وزارت تعلیم و تربیت عراق فعالیت کنند، بنت الهدی دیگر دلش به این کار نبود و با وجود دعوت رسمی دولت برای همکاری، کناره گیری کرد. 🔅نوشتن، وسیله‌ و ابزار بنت‌الهدی بود برای آگاهی زنان مسلمان. می‌توانست از این طریق دایره مخاطبانش را افزایش دهد و زنان مسلمان همه‌ی کشورها را به اندیشیدن وادار کند. 👈 او اولین زن شیعه‌ای بود که برای دختران نوجوان داستان نوشت. 🔅روشن است که بنت الهدی با این روحیه و تفکر نمی توانست نسبت به مسائل سیاسی روز و اتفاقات آن بی‌تفاوت و منفعل باشد. او به همراهی برادرش محمدباقر صدر، کارهای زیادی انجام داد. 👈وقتی هم که دولت عراق برادرش را بخاطر همین فعالیت های سیاسی دستگیر کرد، در نجف، به حرم حضرت علی(ع) رفت و سخنرانی کرد، نتیجه‌اش شد تظاهرات مردم نجف برای آزادی سیدمحمدباقر و گسترش تظاهرات تا بغداد، کاظمین، فهود، نعمانیه، حتی لبنان و بحرین و ایران ...  🔅دولت عراق وقتی با این وضعیت رو‌به‌رو شد بنت‌الهدی را دستگیر کرد و به زندان انداخت و به همراه برادرش او را به شهادت رساند. 👈آمنه و محمدباقر صدر هر دو در ۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۰۰ به دست رژیم بعث عراق به شهادت رسیدند.🥀🥀🥀 https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💢«شهید محمود یوسفی» منادی امر به معروف بسیجی شهید محمود یوسفی کفترودی معروف به بشیر فرزند غلامحسن به سال ۱۳۴۹ شمسی در روستای شمسه بیجار به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و تا سال دوم راهنمایی در مدرسه محمّد علی پیربازاری درس خواند و به علت علاقه به جبهه ترک تحصیل کرد و در سن ۱۴ سالگی رهسپار جبهه شد و با توجه به اینکه دو برادرش به شهادت رسیده بودند فرماندهان گردان‌ها برای شرکت در عملیات به وی اجازه نمی‌دادند. محمود که با خدا پیمان بسته بود و نمی شد جلوی او را گرفت با التماس از فرماندهان خود در چند عملیات پی در پی شرکت کرد و هنوز چند روز از آمدش از جبهه نگذشته بود که مجدداً همراه عده ای دیگر از برادران و همرزمانش از طرف بسیج پیربازار عازم جبهه ها شد و سرانجام در عملیات بزرگ و حماسه آفرین کربلای ۵ در بیست و دوم دی ماه سال ۶۵ در منطقه شلمچه به آرزوی خود یعنی شهادت دست یافت و پیکر پاکش را در گلستان شهدای مسجد جامع پیربازار به خاک سپردند. این شهید عزیز از نظر اخلاقی بسیار مهربان بود و به امر به معروف و نهی از منکر توجه داشت همیشه شوخ و خندان بود و سعی می‌کرد کار دیگران را اصلاح کند. روضه سید الشهدا را دوست داشت و به شهادت عشق می ورزید. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ از چاله‌های نترسید! اگر ماشین خوب کار کند و جاده هم هموار باشد امکان اینکه آدم خوابش ببرد بیشتر است اگــــــر جاده ناهمواری ‌داشته باشد احتمال خواب رفـــتن کمتر می‌شود. 👌در زندگـی هم سختی ‌ها احتمال غافل‌نشدن از خدا را بیشتر می‌کنند زمانیکه خداوند بنده‌ای را بخواهد ‌سختیهایی را در زندگی‌اش قرار می‌دهد تا در خـواب غفلت فرو نـــــرود. https://eitaa.com/piyroo
🍀سبزیجات مناسب فصل بهار پیاز:ضدفشارخون ذرت:کاهش کلسترول نخود فرنگی:ضدسرطان معده بروکلی:ضدسرطان مثانه فلفل دلمه قرمز:رفع تصلب شرائین اسفناج:کاهش خطرسرطان پروستات https://eitaa.com/piyroo
از صدام پرسیدند: چرا بعد از کشتن سید محمد باقر صدر خواهرش بنت الهدی را کشتی؟! گفت: من اشتباه یزید را تکرار نمی کنم... https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان سید هاشم الحیدری در مورد «شهادت» 🔹 کسی که در زمان حیاتش شهید نباشد، درهنگام کشته شدنش شهید نمی‌شود. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 👤 دو خاطره ی ناب و زیبا از سردار شهید یوسف سجودی 🌺یکی برای خانومها 👨یکی برای آقایان ✅ خواندن این دو خاطره‌ی ناب رو از دست ندین https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💞 👤 دو خاطره ی ناب و زیبا از سردار شهید یوسف سجودی 🌺یکی برای خانومها 👨یکی برای آقایان ✅ خواندن این
سلام دو تا خاطره زیبا از زندگیِ سردار شهید یوسف سجودی می‌نویسم ، یکی‌اش مخصوصِ خانومهاست و یکی‌اش مخصوصِ آقایون... . : همسر شهید میگه: زندگی‌مون با کمک‌خرجِ پدرش و درآمدِ ناچیزِ حوزه به سختی می‌گذشت. یه شب نان هم برا خوردن نداشتیم. بهش گفتم که چیزی نداریم. اونقدر این پا و اون پا کرد که فهمیدم پولش ته کشیده. حرفی نزدم و رفتم سراغِ کارهایم... وقتی برگشتم ، دیدم یوسف نشسته پایِ سفره... داشت گوشه‌هایِ خشک و دور ریزِ نان رو که از چند روز پیش مونده بود، می‌خورد... بهم گفت: بیا خانوم ! اینم از شامِ امشب... . : از همسر این شهید یاد بگیرین و چیزی رو نخواین که می‌دونین همسرتون توانِ مهیا کردنش رو نداره ، لطفاً با پایین آوردنِ سطح توقعاتتون کاری کنین که مردتون شرمنده نشه ، تا زندگیتون آرامش داشته باشه... . ___________________________ : یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم... مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آب‌پزش می‌کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می‌خندید و می‌گفت: فدای سرت خانوم! ‌. : همسرتون با عشق براتون غذا می پزه و توی خونه زحمت می‌کشه. اگه غذا خوب نبود و یا نقصی دیدین ، نباید به روش بیارین. یادمون نره که گاهی یه تشکر کردن ،کلِ خستگی رو از تن همسرمون خارج می‌کنه... . 📚 منبع خاطرات: مجموعه طلایه داران جبهه حق 7 ( کتاب شهید یوسف سجودی) فرمانده تیپ سوم لشکر 17علی بن ابیطالب علیه السلام https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄