eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم یادت پیراهن دلتنگی را بر تن ساعتهای انتظار می دوزد ، و آرزوها با هر پلک زدن دنیای با تو بودن را بر قامت واژه ها هجی می کنند .. کاش! آغوشت رویایی دور از دست نبود.. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
رضا سگ باز!!! یه لات بود تو مشهد... هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می‌کنه. شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ - رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! - چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“ رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود! وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تو ام.....! “ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟ - رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!! چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“ چمران و آقا رضا تنها تو سنگر..... - رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيده‌ای، چیزی؟!! - شهید چمران: چرا؟! - رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!! - شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده! هِی آبرو بهم میده..... تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می‌کردی ولی اون بهت خوبی می‌کرده.....! منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …! رضا جا خورد!.... رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی‌رفت، زار زار گریه می‌کرد! تو گریه هاش می‌گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟ اذان شد. رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. سرِ نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد..... رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه توبه و نماز واقعی........ (به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران) 🔵 گاهی برای کمک به افراد و هدایت اون ها تذکر کافی نیست و باید دستشون رو گرفت و آورد تو راه... گاهی باید در برابر داد و فریادهای افراد؛ صبوری کرد و مهربونی به خرج داد... گاهی باید با بعضی افراد مثل گمشده ها رفتار کنیم؛ باید دستشون رو بگیریم و بذاریم تو دست خدا...باید کمکشون کنیم تا راه رو پیدا کنن... و این. یعنی با دلسوزی و محبت امر به معروف و نهی از منکر کنیم نه با خشم و تکبر... https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴لحظاتی بارزمندگان اسلام🌴 🌴صحبتهای دلنشین که به دل دشمن میزند وانگار که رابه بازی گرفته است یاد رشادت‌های رزمندگان بخیر خدایا ماراازغافله جدانفرما https://eitaa.com/piyroo
سرگرد شهید اسد الله فرهمندفر، فرزند مجید، در روز بیست و هفتم خرداد ماه1326 در اردبیل به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت به مدرسه رفت و با اخذ دیپلم متوسطه، در سال 1344 به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمد.  در سال 1351وارد دانشكده خلبانی شد، دوره مقدماتی پرواز را در ایران و دوره تخصصی و تكمیلی را در امریكا گذراند.  با آغاز جنگ تحمیلی در پایگاه شكاری بوشهر به عنوان افسر خلبان شكاری كابین جلو(F4) خدمت نمود وبا توجه به تخصص ویژه به عنوان«مدرس خلبانی» در آموزش پرسنل فعالیت می كرد. در یكی از ماموریتها مورد اصابت گلوله قرارگرفت و از ناحیه نخاع به شدت آسیب دید و از پرواز با F4محروم شد.  سرانجام در تاریخ 1365/11/18 در آسمان امیدیه به علت نقص فنی «هواپیما ی ترابری»سقوط نمود و به شهادت رسید. https://eitaa.com/piyroo
reyhaneh(5)12_13967320576.mp3
11.09M
اگه میخواهید حالتون خوب شه حتماً گوش کنید ... 🌹شهید_حججی 🎤حاج_حسین_یکتا 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
*⛔️ ☝️🏼 📕دفترچه گناهان یک ۱۶ ساله‼️ ❣در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد✍ ❌گناهان یک هفته او اینها بود ؛ شنبه : بدون وضو خوابیدم .😴 یکشنبه : خنده بلند در جمع دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم . سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم . چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .🗣 پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .☝️ جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات .😔 📝راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد : ⁉️ دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... ⁉️ما چی⁉️ ❓کجای کاریم حرفامون شده رساله توجیه المسائل‼️ 1⃣غيبت… تو روشم ميگم🗣 2⃣تهمت… همه ميگن🔕 3⃣دروغ… مصلحتي📛 4⃣رشوه... شيريني🍭 5⃣ماهواره... شبکه هاي علمي📡 6⃣مال حرام ... پيش سه هزار ميليارد هیچه💵 7⃣ربا...💸 همه ميخورن ديگه🚫 8⃣نگاه به نامحرم...🙈 يه نظر حلاله👀 9⃣موسيقي حرام...🎼 ارامش بخش🔇 🔟مجلس حرام... يه شب که هزار شب نميشه❌ 1⃣1⃣بخل... اگه خدا ميخواست بهش ميداد 💰 🌷شهدا شرمنده ایم که بجای باتقوا بودن فقط شرمنده 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
👆پرواز بیابان بود و شب بود و صنوبر صدای شيون و الله اكبر مصلی در میان ناله ها بود مصلی ریشه ی غم ، دشت محشر گلی برتر کفن در حجله ی نور گلی در بارش اشک شفق تر گلی از شاخه چیده آرمیده به روی بستر سبزه پیمبر سحراز شرق چشمان تو سر زد شب شب زنده داران را شرر زد پگاه و مه ولی چون شب سیه بود بر اندام سحر خون جگر زد به ناگه قامتت را موج برداشت دل دریایی ات عزم سفر داشت تو را از قلب خاک پاک بردند تو را از سرزمین خاک بردند شهیدان در عبوری موج آسا تورا از ساحل افلاک بردند 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
حاج مهـدی طائب: اگر تا ظهـور امام زمـان(عج) هزار کیلومتـر فاصله داشتیم با خون‌ حــاج قاســم این هزارکیلومتر به ده متر رسید... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا