eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.4هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 حــجــابــــــ احــتــرام بــه حــرمــت هاے الــهے ســتــ و چــادر – حــجـــاب بــرتــر – بــلــه ے بــلــنــد مــن اســت بــه یــڪــتــا مــعــشــوق عــالــم،بــه خــداے مــهربــانــمــ ڪــمــے فــڪــر ڪــن … تــو بــا بــے حــجــابــے بــه چــه ڪــســے بــلــه مــے گــویــیــ؟ https://eitaa.com/piyroo
‹✌️🏻› ♦️ بہ سردے ِ دۍُ بھمن كِ ناله یخ مۍزد صفاے آمدنش گرمے ِ بھاران شد ..))) 🌷انقـلاب شکوهمند اسلامـی ایران با رهبرے داهیانہ بنیان‌گذار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (ره)، با تکیہ بر از خودگذشتگے و شهامت و خون جوانان وطن، اراده پولادین ملّت و الهام گرفتن از نهضت عاشـورا شکل گرفت و مردمان ایران‌ زمین براے تحقق آرمان‌هایشان با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» پا بہ میدان گذاشتند و لحظه‌اے از خواستہ خود عقب‌نشینے نکردند.. 🇮🇷 ورود تاریخے امام خمینی(رحمت الله علیه) به میهن اسلامے و آغاز ایام الله دهه فجر گرامے باد. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shahrokh - Baharan Khojaste Bad (320).mp3
2.41M
هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید؛ پرستو به بازگشت زد نغمه‌ امید به جوش آمده‌ ست خون درون رگ گیاه… بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه! به خویشان به دوستان به یاران آشنا؛ به مردان تیزخشم که پیکار میکنند به آنان که با قلم تباهی دهر را؛ به چشم جهانیان پدیدار میکنند بهاران خجسته باد! بهاران خجسته باد! 🌷ورود رهبر کبیر انقلاب اسلامی و آغاز دهه فجر مبارررک🌷 https://eitaa.com/piyroo
الان یاد بیاریم فرمایش شهیدحسین معزغلامی عزیز ... ازیشون پرسیدن:راسته یسریا پای پرواز جا میزنن؟! فرمودند: بچه بازی ست مگر عشق جگر میخواهد...!! https://eitaa.com/piyroo
قبل از شهادت حمیدرضا خواب دیدم که داخل باغی هستم. مرا صدا زد که «مادر بیا.» به اتفاق او داخل باغی شدیم. آنجا افرادی با لباس‌های سبز و صورت‌های نورانی حضور داشتند. دورتادور باغ را گل‌های محمدی و گل‌های سفید پر کرده بود. همه به حمیدرضا سلام می‌کردند. به وسط باغ که رسیدیم، شتری آمد و حمیدرضا سوارش شد. یک شال سبز به دور گردن حیوان انداخت و شتر پرواز کرد و رفت. من که تعجب کرده بودم، گفتم: «شتر که پرواز نمی‌کند! حمیدرضا کجا می‌روی؟» گفت: «بعدا می‌فهمی.» چند روز بعد معنی پروازش را فهمیدم. :مادرشهید "🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا