eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
16هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید حاج حسن باقری: «کار کردن قبل از عملیات خیلی سخت شده اما تلفات دادن در عملیات خیلی ساده شده است. این فرمایشات شهید بزرگوار حکایت امروز تلفات فرهنگی جامعه ما و بی خیالی مسئولین ما است.!!! https://eitaa.com/piyroo
براۍشھیدشدن‌هنرلازم‌است هنربه‌خدارسیدن‌هنرکشتن‌نَفـس هنر‌تَھذیب.. تاهنرمندنشویم‌شھیدنمۍشویم....💔🚶🏿‍♂' 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هــر لحظه این را به یــاد داشته باشید که انـــدازه ی مشـــکلات از قــــدرت خداونـــــد خیلــــی کوچکـــتر است پس با خودت زمزمه کن لا حول و لا قوه الا بالله https://eitaa.com/piyroo
نهم اردیبهشت اولین #سالگرد پاسداشت علمدار جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی «حاج نادر طالب زاده»🌷 #سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
🌱بترسیدازآن‌وقتی‌که‌پیرشوید وحسرت‌بخوریدکه‌چه‌کارهایی میتوانستیدانجام‌دهیدوندادید.. 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی نامه دانش آموز شهید «مهرداد عزیزاللهی» در مهرماه سال ۱۳۴۶ در شهر اصفهان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کنار برادر خویش مسعود که او نیز به فیض شهادت نایل شده، سپری کرد . تحصیلات راهنمایی را به پایان نرسانده بود که با جثه‌ای کوچک ولی روحی بلند و شجاعتی وصف ناپذیر به جبهه اعزام شد و همزمان با حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونیک ادامه داد . شهید «مهرداد عزیز اللهی» در سال ۱۳۶۴، در عملیات کربلای ۴ در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد. خانواده «عزیز اللهی» ۶ پسر داشته که ۴ نفر از آنها در جبهه‌ها حاضر بوده‌اند و مهرداد و مسعود به شهادت رسیده‌اند و محمد هم اکنون جانباز شیمیایی می‌باشد. پسر دیگر نیز جزو آزادگان سرافراز بوده است. 🌷 سرباز کوچک شادی روح پاکش صلوات https://eitaa.com/piyroo
داخل خاک عراق مشغول جستجو بودیم؛ یکی از افسران عراقی خبر آورد که در منطقه‌ای جلوتر از اینجا یک گورستان دسته جمعی از شهدای ایرانی است؛اما عراقی‌ها اجازه عبور نمی‌دادند؛ با تلاش بسیار و پس از مدت‌ها پیگیری به آن منطقه رفتیم؛ آن روز تلخ‌ترین روز دوران تفحص بود ۴۶شهدای غواص آنجا بودند، دست و پا و چشم‌های همگی آنها بسته شده بود؛ آنچه می‌دیدم باور کردنی نبود؛ بعثی‌ها اینها را زنده به گور کرده بودند پلاک همه آنها را هم جدا کرده بودند تا شناسایی نشوند. در کنار همه پیکرها که سالم و کامل بود یک دست قطع شده قرار داشت؛ این دست متعلق به هیچ کدام از پیکرها نبود؛  انگشتر فیروزه زیبایی هم بر دست داشت؛ این دست مدت‌های طولانی مونس من شده بود؛هر وقت کار ما گره می‌خورد به سراغ این دست می‌آمدیم؛ گویی این دست آمده بود تا دستگیر همه ما باشد ✍ نقل از خود شهید محمودوند🌷 https://eitaa.com/piyroo
میگویند آدمهای خوب به بهشت میروند اما من میگویم، آدمهای خوب هرجا که باشند آنجا بهشت است. 💕 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
روز از نو روزی از نو 🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍ن
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢چهار ماه زندان با اعمال شاقه (۱) به محض ورود به داخل محوطه زندان ملحق، تعدادی نگهبان با چوب و کابل آماده پذیرایی بودن و یه تونل مرگ کوچک رو ایجاد کرده بودن و مثل روزهای اول اسارت با کابل و چوب افتادن به جونمون ، البته نه به اون عظمت روز اول تکریت ۱۱، ولی به هر حال بدک نبود و بعد از یه کتک و غلتوندن توی خاک، فرستادنمون داخل یه اتاق به اندازۀ تقریبی ۱۴ مترمربع. تازه فهمیدیم فقط ما نیستیم و تعدادی رو هم از بند دو آورده بودن و سرِجمع شده بودیم سی و یه نفر. همزمان ۴۱ نفر رو هم از بند سه و چهار و سلول‌های انفرادی آوردن و شدیم ۷۲ نفر. تبعیدیای بند سه و چهار رو تو اتاق دیگه‌ای جا دادن و بجز اوقاتی که برای کتک خوردن بیرونمون می‌کردن دیگه هیچ ارتباطی با هم نداشتیم. کم کم متوجه شدیم جایی که ما رو آوردن، زندانیه بنام ملحق ۱۱ که در حوالی همون اردوگاه با فاصله دو سه کیلومتری قرار داره. شرایط سخت دوران اسارت مجدداً به ما روی آورده بود. بلا استثناء تا یه ماه هر روز صبح ما رو بیرون می‌کشیدن و توی محوطه خاکی می‌غلتوندن و با کابل می‌زدن و می‌خندیدن و مسخره مون می‌کردن و بلا نسبت به بچه‌ها می‌گفتن دارن مثل خر تو خاک غلت می‌زنن. بعد از اینکه خودشون خسته می‌شدن با کابل دنبالمون می‌کردن و مثل مسابقه دو سرعت باید می‌رفتیم دستشویی و آخرِ سر هم با پس گردنی و اولدنگی ما رو به داخل اتاق ها پرت می‌کردن و درها رو می‌بستن. غیر از کتک های‌ عمومی، کتک های اختصاصی هم داشتیم و هر از چند گاهی به هر بهانه‌ای، چند نفر رو بیرون می‌کشیدن و شکنجه می کردن. بیشترین گرفتاری ما تنگی جا و مکان اونم تو شدت گرمای خرداد ماه بود. دوباره مثل غرفه‌های الرشید داخل یه مکان بسیار تنگ و کوچک قرار گرفتیم. اتاق ۳۱ نفره ما کمتر از حدود ۱۴ متر مربع بود و اتاق دوستانمون که ۴۱ نفر بودن هم چیزی در حدود ۲۰ مترمربع. توی اون شرایط دمای بالای خرداد ماه و با حداقل امکانات یک خواب راحت به رؤیایی دست نیافتنی تبدیل شده بود. بچه‌ها نوبتی می‌خوابیدن؛ مثل کیسه‌های خاک کنار هم بسته‌بندی شده بودیم و این شرایط سخت چهار ماه طول کشید اونم در گرم‌ترین ماهای سال در تکریت. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید محمدابراهیم موسی پسندی در سال 1340 در شهرستان چالوس متولد شد. پس از اتمام دوره ابتدایی با شرکت در برخی کلاس های مذهبی و عقیدتی آشنایی خود با احکام دین اسلام را افزایش داد. ایشان همراه با تحصیل و تهذیب، به ورزش علاقه خاصی داشت. او در رشته وزنه برداری موفقیت های سیاسی خود را نیز در سطح ملی کسب کرد. در اوایل سال 1357 ابراهیم اقدامات سیاسی خود را نیز گسترش داد. وی با شجاعت کم نظیری که داشت در روزهایی که خفقان بر غرب استان سایه انداخته بود، به توزیع انواع کتب، عکس ها و اعلامیه های حضرت امام(ره) در شهرهای چالوس، نوشهر و تنکابن پرداخت. ایشان تشکیلاتی را نیز به طور مخفیانه در شهر چالوس راه انداخت. او به همراه دوستان مبارزش موفق شد در اقدامی متهورانه ساختمان شهربانی چالوس را به تصرف در آورده و نیروهای آن را خلع سلاح کند. با پیروزی انقلاب، ابراهیم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست تا تقوی، شجاعت و ابتکار خود را در راه دفاع از دستاوردهای انقلاب به کار گیرد. او مدتی را در جبهه مریوان حضور یافت سپس به چالوس بازگشت و به واحد طرح و عملیات ملحق شد. وقتی آهنگ فتنه از جنگل های آمل به گوش رسید محمد چندین بار با لباس مبدل و به عنوان چوپان تا نزدیکی منافقین نفوذ کرد و از این طریق با شناسایی کامل موقعیت آنان طرح های موفقی را برای قلع و قمع منافقین ارایه داد. یک بار در حین شناسایی توسط منافقین دستگیر شد که با زیرکی و هوشیاری خاصی که داشت توانست از چنگ آنان رهایی یابد. او بسیار متواضع و فروتن بود. با این که به فرموده فرماندهی وقت لشکر ایشان مغز متفکر عملیاتی و طراحی لشکر محسوب می شد اما بسیار از همشهریان وی نیز از جایگاه مادی و معنوی او بی اطلاع بودند. ابراهیم گمنام بود و بر این گمنامی افتخار می کرد. او معاونت طرح و عملیات لشکر 25 کربلا را بر عهده داشت اما در میان نیروها هم چون رزمنده ای ساده رفت و آمد می کرد. با تاکید بسیاری از فرماندهان جنگ، موسی پسندی نقش بسیار مهمی در فتح پاسگاه شرهانی، سلسله ارتفاعات 175، موسیان و زبیدات عراق داشت. ایشان در مرحله دوم عملیات محرم بر اثر اصابت ترکش، به شدت مجروح و به بیمارستان منتقل شد ولی روح بی قرارش او را به حرکت درآورد و در فرصتی مناسب با فرار از بیمارستان خود را به رزمندگان رساند تا سهم بیشتری از مجاهدت فی سبیل الله را نصیب خود سازد. همسر او نیز از پاسداران انقلاب بود. ابراهیم به همراه همسرش خانم مرضیه عاملی پس از برگزاری مراسم ساده ازدواج راهی مناطق جنگ شد. سرانجام انتظار ایشان به پایان رسید. در غروب غم بار جمعه 9 اردیبهشت 1362 محمدابراهیم موسی پسندی به همراه همسر وفادارش در تصادفی خونین در جاده آبادان-خرمشهر در سن 22 سالگی به بارگاه کبریایی حضرت حق پر گشود https://eitaa.com/piyroo
✯خاطرات سرباز امام زمان(عج) در جواب نامه همسر شهیده اش که نوشته بود: خوشحالم همسرم سرباز امام زمان(عج) هست. نوشت؛ سرباز امام زمان(عج)، آن بسیجی است که جمجمه اش را به حق عاریه میدهد. باز هم به جبهه برمی گردم! وقتی از او خواستند به سپاه منطقه 3 استان مازندران و گیلان برگردد، جواب دادند: من پاسدارم و براساس حکم امام باید از دستورات اطاعت کنم ولی اگر از جبهه برگردم از سپاه بیرون آمده و به عنوان بسیجی به جبهه برمیگردم. شام فرمانده صالح خواجه جان می گوید: محمدابراهیم هیچ وقت دوست نداشت شناخته شود و همیشه سعی می کرد گمنام بماند. به خاطر همین هم خانواده و دوستان، اطلاعات دقیقی از محل و نوع مسئولیت او نداشتند.یک روز مادرش را در بیمارستان چالوس بستری کردند. من در لشکر 92 زرهی اهواز خدمت می کردم و از آنجایی که محمدابراهیم جبهه را ترک نمی کرد و به خانه نمی آمد، از منزل تماس گرفتند و از من خواستند تا موسی را پیدا کنم و ماجرا را با او در میان بگذارم. به پایگاه شهیدبهشتی اهواز رفتم و با پرس و جوهای زیاد به هر طریقی که بود، توانستم تا او را در واحد اطلاعات عملیات را پیدا کنم.محمدابراهیم پس از احوال پرسی، مرا به سنگر برد و با کنسرو بادمجان و کمی نان از من پذیرایی کرد. گفتم پس کمی از کنسرو می خورم تا شام اصلی را بیاورند. محمدابراهیم گفت: بخور که شام دیگری در کار نیست. با تعجب پرسیدم: شام تان همین است؟ محمدابراهیم گفت: مگر عیبی دارد؟ گفتم: اینجوری که می گفتند شما برای خودت اینجا برو بیایی داری و کلی آدم زیر دستت است. خندید و گفت: من اینجا کاره ای نیستم و در ثانی اینجا همه از یک نوع غذا می خورند. همیشه لباس خاکی بسیجی بر تن داشت و لباس سبز آرم دار سپاهی را نمی پوشید و میگفت: «میخواهم نیروهای بسیجی با من راحت باشند.» بارها ناشناس همراه آنان به کندن کانال میپرداخت و از مشکلات آنان آگاه و در جلسات به رفع آن میپرداخت. چند روز قبل از شهادت، از مادرش خواست لباس سبز سپاه را برایش بفرستد و در غروب نهم اردیبهشت سال شصت و دو همزمان با روز وفات حضرت زینب(س)، 53 روز پس از ازدواج با لباس سبز سپاهی به همراه همسر شهیده اش مرضیه عاملی به آسمانیان پیوستند. بوی خوش صاحب الزمان(عج) مادر شهید نقل می کند: روزی برای تمیز کردن اتاق محمدابراهیم به داخل اتاقش رفتم. عطر بسیار خوشی به مشامم رسید و احساس کردم نور خاصی در اتاق است ٬محمد بسیار خوشحال بود و حال خاصی داشت. به او گفتم: «مادر چرا اتاق تو حال دیگری دارد؟» گفت: «چیزی نیست.» خیلی اصرار کردم ولی چیزی نمی گفت. پس از کلی خواهش گفت: «به شرطی می گویم که تا زمانی که من زنده ام به کسی نگویید.»من قول دادم و محمدابراهیم گفت: «همین الان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف آورده بود در اتاق من و با هم صحبت کردیم. اول خوشحالم که سعادت دیدار مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند و من در جبهه و خط مقدم همچنین صحنه هایی را دیده ام.» https://eitaa.com/piyroo
✯فرازهایی از مناجات شهید اگر یک روز دلتان هوای شهید کرد، ما را هم به دلتان راه دهید... اگر راه افتادید تا سری به دیوارنوشت های قدیم بزنید و بوی شهید را آنجا بجویید ما را همسفر کنید... ما با بوی شهید پر و بال می گیریم. ما با بوی شهید رخت آسمان می پوشیم و هم بال ملائک قدسی می شویم... اگر روزی شهدا به خوابتان آمدند، ما را هم به دشت خوبتان ببرید... اگر بوی عباس(ع) به سرسرای کویتان وزید و لباس دلتان و پرچم روحتان را نوازش کرد قسمتی ما را هم کنار بگذارید... ما هیچ وقت با شهدا خداحافظی نمی کنیم... ما می خواهیم هر کدام مان سایه یک شهید بر روی زمین باشیم... ما می خواهیم یک بسیجی باشیم... ما می خواهیم هرکدام مان سایه یک شهید بر روی زمین باشیم، تا ما هم همسایه دیوار به دیوار خدا باشیم... https://eitaa.com/piyroo
✯فرازی از وصیت نامه شهید محمد ابراهیم موسی پسندی بسم الله الرحمن الرحیم من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه ضمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا حمد و سپاس خداوند بزرگي را جزء او شريكي نيست و همه عالم محضر اوست،‌و روزي دوباره به او رجوع خواهيم كرد، پس اطاعتش واجب كه او سزاوار سنا و نيايش و بس، گواهي مي دهم كه حضرت محمد (ص) آخرين پيامبر الهي و مولاي متقيان اميرالمومنان حضرت علي (ع) وصي جانشين و امام اول من است. گواهي مي دهم كه بي بي عزيز حضرت فاطمه زهرا (س) كه جانم فداي او دختر پيامبر و همسر امام اول من و حضرت سيدالشهدا امام حسين (ع) فرزند خلف و بزرگوار اوست. گواهي مي دهم حضرت بقيه الله ولي عصر امام مهدي (عج) امام دوازدهم و آخرين امام بر حق من است، لعنت و نفرين خداوند بر دشمنان خاندان و اهل بيت رسول الله (ص) لعنت ا... عليه انشاءالله. سلام و درود به محضر پاك رهبر عزيز و بزرگوارم روح خدا حضرت امام خميني دامت بركاته و فرمانده كل قوا و تمام خدمتگزاران به نظام الهي جمهوري اسلامي حمد و سپاس خداوند منان را كه به من توفيق سربازي اسلام و امام زمانم (عج) را به حقير سر و پا تقصير عنايت فرموده اند. اكنون در اين برهه حساس از زمان كه تمامي كفر اعم از شرق و غرب تحت عنوان صدام از يك طرف در مقابل تمام اسلام يعني ايران اسلامي قرار گرفت، توانستم خود را به صف نيروهاي اسلام برسانم و خدمتي ناچيز به اسلام و ايران عزيز نمايم و سربازي از سربازان امام زمانم (عج) باشم و از خداوند مي خواهم كه مرا در اين راه كمك و رهنما باشد، هر چند در خود، اين لياقت را نمي بينم و خود را سرپا گناه، معصيت و آلوده مي بينم خدايا! از سر تقصيرات من بگذر، كه تو رحمان و رحيمي آن وقت است كه با خيال راحت مي توانم در ركاب امام زمانم بجنگم و سربازي وفادار براي آنحضرت باشم و اگر خداوند لايق دانست مرا به صف شهداي كربلاي حسين (ع) و دوستان شهيدم قرار دهد، كه در انتظار آن روزم من شهادت را بالاترين آرزوي خود مي دانم و به يگانگي خداوند سوگند كه هيچ لحظه اي برايم شيرين تر از آن لحظه اي نيست كه با بدن پاره پاره به ديدار معبودم بشتابم. خدايا! تو خود خوب مي داني كه جز براي رضاي تو به جبهه نيامدم مرا ببخش كه جزء آخرين ها هستم كه به صف شهدا پيوستم تو خود مي داني كه گمنام بودن و پركار بودن را بزرگترين افتخار خدمتگزار اسلام بودن را بزرگترين سعادت و شهادت در راه خدا را بزرگترين آرزوي خود مي دانم. 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید محمد ابراهیم موسی پسندی صلوات🌼 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت