🔺 زنان جهنمی و...
💥 #امیر_المومنین #علی (علیه السلام) می فرماید:
« روزی با #فاطمه (سلام الله علیها) محضر #پیامبر_خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا #رسول_الله! چرا گریه می کنی؟
فرمود: یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در #عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است.)
☑️زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
☑️زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
☑️زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
☑️زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
☑️زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
☑️زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویزان است.
☑️زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
☑️زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
☑️زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
☑️و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
@torraanj
#حضرت_فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد :
#پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
⭐️⭐️⭐️رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
✳️دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
✳️زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.
✳️و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد.
✳️و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
✳️و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به #وضو و #طهارت لباس و #غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و #نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
✳️و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
✳️و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
✳️و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
✳️و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.
✳️و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود.
✨✨✨سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد.
📚📚📚منبع: داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ – زبده القصص ٬ ص۲۰۲
کانال رسمی نورالقــ♥ــرآن
🆔 @nouralquran
#تـوبــهنـصــوح
🌸 نصوح مردی بود شبیه زنها
صدایش نازک بود صورتش مو نداشت
و اندامی زنانه داشت
او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش
در حمام زنانه کار دلاکی میکرد
و کسی از وضع او خبر نداشت
او از این راه هم امرار معاش میکرد
و هم برایش لذت بخش بود
گرچه چندین بار به حکم وجدان #توبه کرده
بود اما هر بار توبهاش را میشکست
روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول
استحمام شد از قضا گوهر گرانبهایش
همانجا مفقود شد دختر پادشاه در غضب شد
و دستور داد که همه را تفتیش کنند
وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس
رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد
وقتی دید مأمورین برای گرفتن او
به خزینه آمدند به خدای تعالی رو آورد
و از روی اخلاص و به صورت قلبی
همانجا توبه کرد
ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که
دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد
و مأموران او را رها کردند
و نصوح خسته و نالان شکر #خدا را بجا آورده
و از خدمت دختر شاه مرخص شد
و به خانه خود رفت
او عنایت پروردگار را مشاهده کرد
این بود که بر توبهاش ثابت قدم ماند
و از #گناه کناره گرفت
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده
بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه
دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم
علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال
نیستم و دیگر هم به حمام نرفت
هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود
در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد
و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود
سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا
مشغول گردید
در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود
چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست!؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً
از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است
بایستی من از آن نگهداری کنم
تا صاحبش پیدا شود
لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود
پس از مدتی میش زاد و ولد کرد
و نصوح از شیر آنها بهرهمند میشد
روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش
از تشنگی مشرف به هلاکت بودند
عبورشان به آنجا افتاد
همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند
و او به جای آب به آنها شیر داد به طوری که
همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند
او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع
حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند
او در آنجا قلعهای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود
و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود
و مردم از هر جا به آنجا میآمده
و در آن محل سکونت اختیار کردند
همگی به چشم بزرگی به او مینگریستند
رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او
به گوش پادشاه رسید که #پدر همان دختر بود
از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده
دستور داد تا وی را از طرف او به دربار
دعوت کنند
همین که دعوت شاه به نصوح رسید
نپذیزفت و گفت: من کاری دارم
و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست
مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند
بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او
نزد ما نمیآید ما میرویم او را ببینیم
با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد
همین که به آن محل رسید به #عزرائیل
امر شد که جان پادشاه را بگیرد
بنابر رسم آن روزگار و بخاطر
از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح,
نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند
نصوح چون به پادشاهی رسید
بساط #عدالت را در تمام قلمرو مملکتش
گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد
روزی در بارگاهش نشسته بود شخصی بر او
وارد شد و گفت: چند سال قبل میش من
گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم
نصوح گفت: میش تو پیش من است
و هر چه دارم از آن میش توست
وی دستور داد تا تمام اموال منقول
و غیر منقول را با او نصف کنند
آن شخص به دستور خدا گفت:
بدان ای نصوح! نه من شبانم
و نه آن یک میش بوده است
بلکه ما دو #فرشته برای آزمایش تو آمدهایم.
تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و
صادقانهات بود که بر تو حلال و گوارا باد
و از نظر غایب شد
👌 به همین دلیل به توبه واقعی و راستین
#توبه_نصوح گویند
📖 #خداوند در سوره تحریم، آیه ۸
به بندگانش امر مینماید که توبه نصوح کنید:
🍃 یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبَوا اِلَی اللهِ
تَوْبَةً نَصُوحاً عَسَی رَبُّکمْ اَنْ یُکفِّرَ 🍃
https://eitaa.com/nouralquran
#فواید_نگاه_کردن_به_قرآن
#قرآن_کریم به قدری با #برکت است که حتی نگاه کردن به صفحات آن موجب رشد و تعالی انسان میشود. برخی فواید آن عبارتند از تقویت بینایی، درمان ورم ملتحمه چشم، مطرود کردن #شیطان، ازدیاد عقل ، چندین برابر شدن #ثواب_قرائت.
#امام_صادق علیه السلام می فرمایند:
کسی که #قرآن را از روی صفحات آن بخواند از بینایی اش بهره میبرد و از #عذاب #پدر و #مادر وی کاسته می شود، هرچند کافر باشد.
📚 کافی جلد ۲ صفحه ۶۱۳
https://eitaa.com/nouralquran
🔲 #رسول_اكرم صلى الله عليه و آله:🌺
مَن قَـبَّلَ وَلَدَهُ كَـتَبَ اللّه عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً و َمَن فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللّه يَومَ القيامَةِ، و َمَن عَلَّمُهُ القُرآنَ دُعىَ بِالابـَوَينِ فَيُكسَيانِ حُلَّتَينِ يُضى ءُ مِن نورِهِما وُجوهُ اَهلِ الجَنَّةِ
🧒هر كس #فرزند خویش را ببوسد ، #خداوند عزّوجلّ براى او ثواب مى نويسد و هر كسى كه او را شاد كند ، خداوند روز #قيامت او را شاد خواهد كرد. و هر كس #قرآن به او بياموزد ، #پدر و #مادر وی دعوت مى شوند و دو لباس بر آنان پوشيده مى شود كه از نور آنها ، چهره هاى بهشتيان نورانى مى گردد.
https://eitaa.com/nouralquran
#رزق چیست؟
👈 زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت، بیدار میشوی؛ این بیداری، رزق است، چون بعضیها بیدار نمیشوند.
👈 زمانی که با مشکلی رو به رو میشوی، #خداوند صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن بپوشی، این #صبر، رزق است.
👈 زمانی که در خانه لیوانی آب، به دست #پدر یا #مادر خود میدهی، این فرصت #نیکی کردن، رزق است.
👈 گاهی اتفاق میافتد که در نماز حواست با گفتههایت نباشد. ناگهان به خود میآیی و #نماز را با خشوع میخوانی. این #تلنگر ، رزق است.
👈یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بیخبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش. این #یادآوری، رزق است.
👈 🔅 رزق واقعی، رزق #خوبیهاست.
نه ماشین، نه درآمد.
اینها رزق مال است که خداوند به همهی بندگانش میدهد. اما رزق خوبیها را، فقط به دوستدارانش میدهد.
👈 و در آخر... همین که عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و #سلامت ؛ این بزرگترین #رزق_خداوند است.
https://eitaa.com/nouralquran
#حدیث
حضرت #امام_صادق علیه السلام:
اگر دوست داری که #خداوند بر عمرت بیفزاید و #عمر طولانی داشته باشی؛ #پدر و #مادر خود را خوشحال کن.
📚بحارالانوار، ج ۷۱ ص ۷
https://eitaa.com/nouralquran