فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️مهمترین محور محاسبه اعمال
📍کسی نمیتونه مسلم(ع) رو دور بزنه و به حسین(ع) برسه...
🎙محمد جوانی؛ ١تیر۱۴۰٢، کاشان
📌 @ponezs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب ساعتی پیش در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه: تصویر رسانهای قوه قضائیه، تصویر خوبی نیست؛ باید این تصویر اصلاح شود
📌 @ponezs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ مخالفت علنی رهبر معظم انقلاب با سند توسعه ی پایدارِ سازمان ملل در مقاطع مختلف
زهرا شیخی نماینده مجلس :
به برخی نهادها مراجعه کردم و دیدم دفتر توسعه پایدار دارند و مشغول اجرای سند ٢٠٣٠ هستند.
📌 @ponezs
💠 رسانه شهرداری قم دست کیست؟
◽️ همین آقای بهشتی درباره پاسخگو بودن مسئول چه گفت؟
شهرداری قم به جای این حرفا به سوالات پاسخ دهد.
1️⃣ چهارده روز کجا بودید؟
2️⃣ چرا شکایات مردمی از شهرداری قم زیاد است؟
3️⃣ چرا شهردار قم نسبت به رفتار فرزندانش در فضای مجازی واکنشی ندارد و قلب درد دیده مردم انقلابی را توضیحی ندارد.
و هزاران سوال دیگر
◽️ تهمت کجا بود؟ سخن گفتیم و توقع پاسخ داشتیم. در ضمن تو کجا و بهشتی کجا ...
📌 @ponezs
عاشقانهترین فراز دعای عرفه.mp3
1.05M
🔰 بازی برای دلسرد کردن مردم مومن انقلابی در جریان است و این از سوی جریان نفوذ در بدنه فرهنگی کشور در شکل گرفته، دقت خود را بالا ببریم و در این فضاسازی خبری ابتکار را به دست بگیریم
🔰 تصویر بالا تنها یک خبر است برای اینکه در رسانههای جبهه انقلاب جاری شود و این از اتاق فکر جریان حجاریان و آشنا جاری شده است!
📌 @ponezs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 این رفتار پلیس در غرب است
📌 @ponezs
📍 لعن خدا به #مذهبی_صورتی
لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم، خدا لعنت كند آنان را كه امکان جنگ با شما براى آنها مهیّا کردند
▫️ یادته قبل از آشوب 1401 به عنوان یک مذهبی علیه انقلاب استوری گذاشتی، تحلیل مثلا منطقی نوشتی، تفسیر قرآن کردی، از خلخال دختر یهودی گفتی، تو همونی هستی که زیارت عاشورا لعنت کرده! توی خون شهید علیوردی سهیم هستی!
📌 @ponezs
پونز
📍 لعن خدا به #مذهبی_صورتی لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم، خدا لعنت كند آنان را كه امکان
راجی عاشورا.mp3
4.24M
📍 تحلیل حجت الاسلام راجی درباره این فراز از زیارت عاشورا
📌 @ponezs
پونز
📍 لعن خدا به #مذهبی_صورتی لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم، خدا لعنت كند آنان را كه امکان
📍به حق عرفه امسال، لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم، خدا لعنت كند آنان را كه امکان جنگ با شما براى آنها مهیّا کردند
📌 @ponezs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادی از طلبه مجاهد مرحوم استاد فرجنژاد که در غروب عرفه آسمانی شد
📌 @ponezs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ کشفحجاب به وقت نماز
در روزهای اخیر گزارشهای متعددی از حضور افرادی بدون حجاب در ساعتهای برگزاری نماز در اطراف مساجد به گوش میرسد! هدف از این اقدام که قطعا با حمایتهای مادی انجام میشود، قبحزدایی و در مواردی ایجاد درگیری و تهیه محتوای رسانهای است. در مواجه با این افراد حتما باید مراقب شیطنتها بود و البته نباید با بیتفاوتی برخورد کرد تا حرف خدا (حجاب) در کنار خانه (مسجد) زمین بماند.
📌 @ponezs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 رفتی و امروز جای خالی ات را در تمام بند بند وجودم احساس میکنم...
چه شیرین بود لحظه های با تو بودن...
و چه تلخ است نبود تو در این دنیای پر از هیاهو؛
که کوهی استوار همچون تو میخواهد برای پناه آوردن و رهنمایی طلبیدن در عبور از بحران های دوران...
⬛️ سالروز رحلت استاد دکتر محمد حسین فرج نژاد به همراه همسر محترمه و فرزندان عزیزشان تسلیت
📌 @ponezs
اکران اختصاصی فیلم سینمایی #مصلحت
به همت بروبچه های تشکل دختران سرزمین من
📽به همراه نقد و بررسی فیلم #ویژه_دختران
🎞 قم، دورشهر سینما تربیت
📍 پنج شنبه ۸ تیرماه ۱۴۰۲, ساعت ۹ صبح
هزینه غیر دهه هشتادی ها: 25000 تومان
و دختران دهه هشتادی فقط: 19000 تومان
برای ثبت نام به آیدی زیر پیام بدهید.👇
@pr_dokhtran
#دختران_سرزمین_من
#اکران_فیلم
https://eitaa.com/dokhtaran_sarzamin_man
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استوری همسر شهیدبابالخانی روضه ی مصور شد😭/شرمنده شهید شدیم...
با مادرم که یاس تر از هر فرشته بود
رد میشدیم، تا که به ما بی حیا رسید
🥀یا امام حسن علیه السلام
📌 @ponezs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شما شاگردان آقای خامنه ای هستید...
#سالگرد_ارتحال_استاد_فرج_نژاد
📌 @ponezs
▪️ فرازی از دعای امروزمان در عرفه: خدایا یک متر از اینجا لطفا!
#سالگرد_ارتحال_استاد_فرج_نژاد
📌 @ponezs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو دعا عرفه یه جایی امام حسین میگه؛
مُمْسِکَ یَدَیْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ
خدایا ممنونتم رحم کردی به ابراهیم،
نذاشتی پسرش جلوی چشمش ذبح بشه
📌 @ponezs
دو دیدار
از دور برایم دست تکان میدهد، با سه بچه قد و نیم قد. در آن شلوغی هم قابل تشخیص است. چشمانش از اشک سرخ شده اند. دستم را در دستانش می فشارد و سلام گرمی می کند. در آغوش می کشمش. سلامی به بچه ها می کنم و بوسه ای بر سرشان می زنم. کمی صحبت می کنیم و قرار جلسه ای را حول بحث کرونا تعیین می کنیم. کار دارد اما کمی می ایستد تا حرفهایم تمام شود. همیشه شنونده خوبی است. راستش را بگویم حرف هایم برای او تمامی ندارد.
چگونه می توانی حرفت را با کسی که تو را از حیرانی نوجوانی و پیله شک و شبهه به یقین و پختگی پیری رسانده را به پایان برسانی که پایان این صحبت ها را تنها مرگ رقم می زند. چه آن زمانی که در کوچه پس کوچه های فکر مسموم شریعتی پرسه می زدم و چه آن زمانی که اندر خم مشروطه و تاریخ معاصر با زمین و زمان درگیر بودم و او کسی بود که خدا در مقابلم قرارش داد. نمی دانم چرا؟ شاید الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. اما من... .
بین خودمان باشد، به فراز هایی از عرفه که می رسیدم تنم می لرزید. یادش می افتادم که از خدا بخواهد و برود. از جایی که خودش را برای آن نمی داند. گاهی به زندگی برخی که می نگرم نمی توانم تصور کنم که اینها بناست در این دنیا زندگی کند. انسان هایی که روز و شبشان را به هم می دوزند تا قدمی عَلَمی را که به دستشان رسیده را جلو ببرند.
صحبتم را کوتاه کردم. خداحافظیای کردم. لفظ مرد شوید هیچ وقت از لبش نمی افتد. از او جدا می شوم و به سمت موتورم راهی. موتورم را در مقابل صحن جواد الائمه پارک کرده ام. قفلش را باز می کنم و سوار می شوم. در دریای افکار و خاطراتم آنچنان فرو رفتم که نفهمیدم کی به خانه رسیدم.
یک راست به اتاقم رفتم و در کتابخانه ام را باز کردم. چشمم به دفترچه کهنه خاطراتم افتاد. برش میدارم و گردهها و خاک هایش را با دست پاک می کنم. برای سال های 88 تا 92 است. از ابتدا آغاز می کنم به ورق زدن. به روزهای منتهی به انتخابات 92 می رسم.
«انتخابات 92 با کاندیداتوری آقای جلیلی رنگ و بوی دیگری گرفته. بچه های حزب اللهی خالص همه آمده اند پای کار تا برای اولین بار شهید رجایی تکرار شود. من هم در یکی از ستادهای انتخاباتی مسؤولیتی را قبول کردهام. تعدادی از اساتید هم حاضرند اما یکی از اساتید حرف هایی می زند که در قوطی هیچ عطاری نمی توانم بیابم. نمی گویم مجذوبش شده ام. اما راستش را که بگویم بعد از کلاسی که برایمان برگزار کرد فکر و دلم را در بند خود کشید.
مدت زیادی کمین کرده بودم تا لحظهای و در جایی اندکی درنگ کند تا آبی بنوشد و یا غذایی بخورد تا گیرش بیاورم. اما مگر یکجا می نشیند. دیگر امروز دلم را به دریا زدم و به اش گفتم که می خواهم با او صحبت کنم. بهام گفت که اگر می خواهی باید صد کتابی را که به تو می گویم را در تابستان بخوانی. من هم کم نیاوردم و از بعد از انتخابات شروع کردم به خواندن کتاب ها.»
📌 @ponezs
پونز
دو دیدار از دور برایم دست تکان میدهد، با سه بچه قد و نیم قد. در آن شلوغی هم قابل تشخیص است. چشمانش
«تابستان به پایان رسیده است. 60 70 کتاب از لیست صد تایی خوانده ام. قراری را با او می گذارم و فیش هایی که از کتاب ها برداشته ام را با خود می برم. وقتی می فهمد 60 70 تایی را خوانده ام خوشش می آید و اجازه می دهد که از او بیاموزم. تواضعی دارد که در آن خواری راه ندارد. آنقدر خاکی است که مرا هم از زیر پونز نقشه شهرداری به خود جذب کرده است. می خواهم همراهش شوم. شاید بتواند عطشم را خاموش کند.»
نمی دانستم که این عطش بناست به آتش عشقی بدل شود که مپرس. آتش عشقی که 10 سال مرا به جست و جو در لا به لای کتاب ها وا دارد. اما شد آنچه باید. خداوند تصمیمش را گرفته بود که من با خضر راهم همراه شوم و از امتحانی که موسی تاب نیاورد سر بلند بیرون بیایم تا امروز نه در مسیر شاگردی محمد حسین که در کنار او با هم علمی را که از 1400 سال پیش به ما رسیده را بلند کنیم و قدمی به ظهور نزدیک کنیم.
دفتر خاطراتم را تند تند ورق می زنم. با آب مطهری از بن بست شریعتی می گذرم و با مصباح راهم به سمت هدفی می روم که امام در راه آن قدم زد. محمدحسین ذره ذره مرا به اقیانوس اندیشه اسلام ناب کشانید. با حسن عباسی قدم هایم را محکم کردم و نگاهم را بلند تا ماحصل این تلاش ها بشود ساختاری که حلقه مفقوده تشکلات انقلابی است. ساختاری که می توانست تمام تلاش هایم را به توان ده برساند.
ذاتش را برای کسی مشخص نکرده ام. شاید هم مشخص نکنم. اما تا جایی پیش رفت که امروز به جای یک محمد حسین چندین نفر در این مسیر بدوند. پا برهنه و یقه دریده. همان هایی که در زیر پونز نقشه گم شده اند و کسی سراغی ازشان نمی گیرد شاید به خاطر اینکه به کسی باج نداده اند.
ساعت 9:00 شده که صدای زنگ گوشی مرا از پستو های افکار بیرون می کشدم. صدایی بریده بریده و حیران خبری را برایم بازگو می کند که ... .
نمی دانم چگونه حاضر می شوم و سوار بر موتور خودم را به بلوار غدیر می رسانم. در بهت فرو می روم. قدمی نمی توانم جلو تر ببرم. با صحنه ای رو به رو می شوم که هرگز تصورش را هم نمی کردم. محمد حسین و تمام خانواده اش در سانحه ای در جا فوت کرده اند.
قضیه آنقدر مشکوک است که تا مدت ها اعتقاد برخی بر ترور ایشان است. خودش گفته بود که چند وقتی است بخاطر پروژه هایی که جلو می برد تهدید شده است. اما باورش برایمان سخت بود. با تمام سختی هایی که در قلم نمی گنجد کارهای کفن و دفن را انجام می دهیم. تشییع او در حرم انجام می شود. پیکرش را به یزد می برند. می گویند اگر لحظه در قبر گذاشتن عزیزت را نبینی باور رفتن او برایت سخت می شود.
برای من شد. حسرتش بر دلم ماند. اما قسمت بر درد فراق بود. فراقی که بنا بود مرا بسازد و بسوزاند. حتی در رفتنش هم طوری مرا با آتش عشق سوزاند که دیگر حرفی از «من» وسط نباشد.
دفتری که با او آغاز و ادامه یافته بود، حال باید در کنار همان جمعی ادامه می یافت که می توانستند جای خالی او را برایم پر کنند.
📌 @ponezs