#خاطرات_سید_عباس
گذشت و زمان رفتن به سربازی فرا رسید🧢
دوران سربازی از پر خاطره ترین
دوران زندگی ما مردهاست📚
برا من که اتفاقات عجیبی افتاد که شاید
تو یه فرصتی براتون تعریف کردم📒
بعد از دوره آموزشی تقسیم شدیم
و هر کسی رفت سر یگان خودش
من افتادم ذاقه مهمات شهررضا
نزدیک روستای وادقان🌳
📌 تو کانال کسی هست که
اهل شهرضا یا وادقان باشه❓
🆔@SedAbbas_Art
اونجا فقط سرباز برای نگهبانی از
مهماتها میخواستن💣
منم که یه آدم هنری و فرهنگی🎭
🔹تو دوران آموزشی یه دوره قرآنی گذاشته بودند که تونستم قبول بشم و دو ماه رفته بودم قم برای آموزش قرآن 🔆
📎رفتم پیش نماینده ولی فقیه پادگان
و گفتم من همچین دورهای رفتم و
یه آدم فرهنگی هنری هستم🧔🏻
ایشون یه فکری کرد و دستور داد
که برم سرباز فرهنگی بشم🗞
🔹چنتا مسولیت داشتم:
🔻مسولیت مسجد و پخش اذان
🔻برگزاری صبحگاه و پخش مارش
🔻پخش روزنامه
🔻برگزاری برنامههای فرهنگی مناسبتی
🔸تو دوران سربازی دست آدم نسبت
به پایگاه و کانون بسته تر هست
هر کاری که بخوای نمیتونی انجام بدی
▪️ولی با همه اون شرایط چندتا
برنامه فرهنگی برگزار کردم💪
حتی با وجود مشکلات زیاد که بود
یه نمایش هم اجرا کردیم 🎭
نمایش طنز رستم و سهراب
که من خیلی دوستش دارم💚
مسئولین پادگاه از نمایش خیلی خوششون
اومد و ده روز بهم تشویقی دادن👏👏
وقتی که رفتم تشویقی رو بگیرم گفتن
یکی از کارکنان ازتون شکایت کرده و کل
تشویقیها لغو شده😱
گفتم برا چی🤔
گفت: چون اسم شهر ایشون رو تو نمایش گفتید🌆
🔸یکی از سربازها که نقش رستم رو بازی کرده
بود بجای شهر توران شهر اون بنده خدا رو
بدون هماهنگی وسط نمایش گفته بود😄
اینجوری شد که کل مرخصیهای
بچهها لغو شد😂
ادامه دارد...
#سید_عباس
#خاطرات
#خاطرات_سید_عباس
🔸قبل از اینکه برم سربازی با یه تعداد
از بچهها یه گروهی رو درست کردیم
به اسم سنگر جوانان بصیر💡
یه گروه دوست داشتنی🥰
براش یه لوگو طراحی کردیم
پر از نمادهای مختلف🌱
🖋از نماد قلم و چفیه و پلاک و فیلم📽
تا آیه قرآن که هر کدوم بیانگر خط
فکری ما بود🌷
آیه ای که انتخاب کردیم آیه ۵۳ سوره مائده بود
يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ۚ
آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند
من که لوگوش رو خیلی دوست داشتم❤️
کارهای مختلفی تو اون گروه انجام میدادیم
🔹 دغدغهمون مسائل فرهنگی بود
از صحبتهای رهبری و انرژی هستهای
و مـسـائل سـیاسی تا بـررسی مـشـکلات
اجتماعی مثل کمبود آب و...💦
🔺برنامه های مختلفی هم داشتیم
از چاپ بنر و گاهنامه و تولید کلیپ
تا جلسات دورهمی و جهادی
🔹بحث کلیپ درست کردن هم
از همونجا شروع شد🎞
اون موقع پایگاه یه دوربین کوچیک داشت📹
🔸با دوستم آقای حامدی شروع
کردیم به کلیپ درست کردن
من فیلمبرداری و ایشون هم تدوین
و این شد شروع کار من با دوربین🎥
#سید_عباس
#خاطرات
#خاطرات_سید_عباس
🔸تو پایگاه حدود ۹ سال
سرگروه حلقه صالحین بودم🌱
شکرخدا حلقه موفقی هم داشتم🤲
💡سعی داشتم برنامه و آموزشهای مختلفی رو
برای بچهها داشته باشم تا بتونن استعدادشون
رو کشف کنن🪛🧰
🔹و شکر خدا یه سال حلقهمون نمونه
شهرستان شد و بنده هم سرگروه نمونه🥇
#خاطرات_سید_عباس
🔸بعد از سفارش دوستم برای پیگیری جدی
کار نمایش و کلیپ تو کلاس نویسندگی و
کارگردانی ثبت نام کردم و با نحوه تولید و
سـاخـت و عـوامـل فیـلـم و وظـایـف اونهـا
آشنا شدم🎥
🔹بعد از پایان دوره برای حرفهایتر شدن در
دوره انجمن سینمای جوان ثبت نام کردم
بعد از قبولی در آزمون اولیه
وارد دوره فیلمسازی شدم📽
🔸با اتمام دوره رفتم تو یه موسسه فیلمسازی
که البته کارشون مستند سازی بود، مستند
معرفی جاذبههای گردشگری شهرها.
🔹 میرفتیم شهرهای مختلف دو هفته تا یک
ماه اونجا از طبیعت و بناهای تاریخی و
سوغات و... فیلمبرداری میکردیم
🎞بعد چند نوع خروجی از فیلمها
درست میکردیم
یه مستند بلند، یه مستند کوتاه و چندتا
کلیپ کوتاه یکی دو دقیقه ای و هر کدوم
رو به یه شبکهای میدادیم📺
🎬کلیپهای کوتاه هنوز هم از شبکه نسیم
به عنوان میان برنامهها پخش میشه
به اسم اینجا ایران است سرزمین ماندگار☘
اولش رایگان کار میکردم ولی وقتی مسئول
موسـسه دید کارم خوبه ، هم بیـمهام کرد و
هم حقوقم داد💰
📌خلاصه با ورود به این موسسه
رسماً وارد حوزه فیلمسازی شدم
💎گاهی یه صحبت یه شخص و یه تصمیم
باعث نقطه عطف و تغییر مسیر زندگی
آدم میشه
💡همیشه این نقطه عطف یه اتفاق یا
تصمیم بزرگ و سخت نیست
✅ گاهی شروعش خیلی ساده و کوچیکه
ولی همیـن باعث شروع اتـفاقات بزرگه
ادامه دارد...
#خاطرات
#سید_عباس
#خاطرات_سید_عباس
📽بعد از اینکه یک سالی تو موسسه مستند
سازی بودم از اونجا اومدم بیرون 🚶♂
رفتم تو یه موسسه دیگه که اونها همه جور
کار رسانهای میکردند
مستند و فیلم کوتاه و فیلمبرداری هیئت و...
فازشون بیشتر مذهبی بود📿
🔹چون تجربه کار با یه گروه مستند سازی
حرفهای رو داشتم و هم دوره انجمن سینمای
جوان رو گذروندم بودم مسولیت مستندها
و فیلم کوتاهها رو به من دادند🎞
این موسسه دوتا خوبی داشت
یکی اینکه تولیداتشون مذهبیتر بود
و یکی اینکه کارگردانی کارها با خودم بود🎬
متن و فرم و... رو اونطور که دوست داشتم انجام میدادم
یادمه موسسه با اداره اوقات قرارداد داشت
برای تولید مستند امامزادهها و موقوفههای
کاشان و هم فیلم کوتاه با موضوع وقف🪴
بچههای قبلی یه تولیداتی انجام داده بودند
🔸وقتی ادامهکار رو شروع کردم و خروجی
کـارها رو فرسـتادم، رئـیس اوقـاف گفـت
سطح کارها خیلی بهتر شده، چه اتفاقی
تو موسسه افتاده😌
🔹خلاصه مستندها و فیلم کوتاه های زیادی تولید کردیم که بعضیهاش تو کانال اداره اوقاف هست💻
تازه اون موقع تازه کار بودم😄
🎥یه مستند برای محتشم کاشانی درست
کردم، داستانش خیلی خوب بود
مستند داستانی بود📹
❣خیلی دوست دارم یه موقعیتی درست بشه
دوباره بتونم مستند محتشم رو درست کنم
اگه بتونم مستند رو پیدا کنم تو کانال میذارم
〽️یک سالی اونجا بودم و به دلیل یه سری
رفتارهای عجیب و غریب اومدم بیرون🏃♂
ادامه دارد...
#خاطره
#سیدعباس
#خاطرات_سید_عباس
🔸بعد از اینکه از اون موسسه فرهنگی اومدم
بیرون با آقای حامدی وارد موسسه شهدای
ناجا(نیروی انتظامی) شدیم 👨✈️
🔹سردار اشتری فرمانده وقت نیروی انتظامی
تـوجـه زیـادی به خـانواده شـهدا و جـانـبـازان
داشت و دستور تشکیل موسسهٔ مخصوص
شهدای ناجا رو داد🔎
🔸ما وارد موسسه شدیم و هم شروع به تولید
انـواع مـحـتوای رسـانـهای با مـوضوع شهـدای
ناجا کردیم و هم شروع به آموزش به چندتا
از کادریهای نیروی انتظامی 🎥
▪️توی اون زمان کارهای خوب زیادی رو انجام
دادیم و سفرهای زیادی رو هم میرفتیم✈️
📌از مشهد و کربلا گرفته تا کرمانشاه
و خوزستان و سیستان و بلوچستان
فک کنم یه دور دور ایران زدم تو اون دوران 🇮🇷
🔸یک سالی هم تو موسسه بودیم و از آنجایی
که قـرارداد ما یک سـاله بود با اتمـام قرارداد
کار ما اونـجا رسـماً تمـوم شد اما ارتبـاطمـون
قطع نشد و بعد از اون هم براشون تولیداتی
داشتیم 🎞
💠 از همون زمان پیگیر دوتا کار شدم
یکی گرفتن مجوز موسسه فرهنگی
و یکی گرفتن هنر کارت 💳
📌(هنر کارت که در واقع یه کارت برای هنرمندان
هست، بعد از تشکیل پرونده در اداره ارشاد و
ارسـال رزومـه ، بـعـد از بررسی و تایـید فـرد در
شـهر خـودش و بعـد در استان و سپس تهران
به فـرد هـنرمنـد داده میـشه و ایشـون به طـور
رسمی یه هنرمند محسوب میشه)
📍هم زمان شروع کردم به پیگیری این دو مورد
و وارد یه موسسه فرهنگی دیگه هم شدم
ادامه دارد....
#خاطره
#خاطرات_سید_عباس
#خاطرات
🔸بـعد از اینـکه از مـوسـسه فـرهنگی
شهدای ناجا اومدم بیرون رفتم به
موسسه امیرالمومنین (ع) کاشان
❣ فضای کلی اونجا رو دوست داشتم
آخه یه جورایی به أمیرالمؤمنین
علیه السلام وصل بودیم☘
🔰یه مـدتی رو اونجا به عـنوان یه نیرو
کار میکردم و بعد مدتی شدم مدیر
رسانهای موسسه
🔅سعی کردم تغییراتی رو در ساختار
و تولیـدات واحـد رسـانه ایـجاد کنم
✅ دو تا مسیر تعریف کردم
یکی تولیدات ویژه برای نهج البلاغه
یکی هم پخش اونها از صدا و سیما
📍پیگیریهای زیادی رو انجام دادیم و
تولیدات خوب و متنوعی هم داشتیم
💠 تونستیم با شبکههایی مثل، شبکه دو
سه ، شبکه قرآن ، پویا و شبکه استانی
اصفهان ارتباط برقرار کردیم 📺
📌طوری شده بود که از شبکه اصفهان
هر روز پخش برنامه داشتیم 🍀
🔹شـرایط تولید خـوبی داشـتیم و حتی
کم کم وارد فـاز تـولـیـدات رادیـویـی،
فیـلم کوتاه، مـوشن گرافـیک و حتی
انیمیشن دو بعدی برای حکمتهای
نهجالبلاغه أمیرالمؤمنین (ع) شدیم💡
🔸بعد از دو سال کار تو موسسه تصمیم
گـرفتم که تیـم خـودم رو تـشکـیل بدم
✨برا هـمین از مـوسسه اومدم بیرون و
یه دفتر کوچیک گرفتم و شروع کردم
به تیم سازی 🌿
💫این شد شروع فعالیت من برای خودم بود
ادامه دارد ...
#خاطره
#خاطرات_سید_عباس