#ارسالی_اعضا 😍 ادم هر چقدر با خدا رابطش نزدیکتر بشه مطمئنا وسوسه های شیطان بیشتر خواهد بود ،درسته خطاکاریم و گناهکار ولی ما به غیر از خدا پناهی نداریم ،گر هزار بار توبه شکستی باز آی😔 از وقتی تو چله شرکت کردم حس سبکی بهم دست داده ،همش شکر خدا به زبونم میاد ‌،یه حس بی نظیر که نمیشه توصیفش کرد ،خیلی شیرینه خیلی و از این جهت بابتش خدارو شاکرم ،رابطم با امام زمان بهتر شده،و اینکه به نیابت از شهدای عزیز هم هست ‌،نگاهشون رو احساس میکنم ولی خیلیم مراقبت میکنم چون شیطان ملعون با انواع ترفند میاد سراغ ادم ،ان شاءالله خدا توفیق بندگی رو به همه قسمت کنه🙏🙏🌸🌸

#ارسالی_اعضا 😍 سلام خیلی کانال خوبی راه اندازی کردین من یه مشکل زنانه داشتم باور کنید از اون روز که بااین کانال آشنا شدم اون مشکلم داره حل میشه یعنی خدا به طور خیلی خوب گشایش ایجاد کرد وسیله ش راهم فرستاد خدایا شکرت

#ارسالی_اعضا از وقتی چله رو شروع کردم خیر و برکت فراوان دیدم توی زندگیم به چیزایی دارم میرسم که قبلا نمیتونستم و میسر نمیشده دعا کنید حالت روحی و معنوی که دوس دارم بهم دست بده مطمئنم که به اراده خدا شدنی است

🔴در قدرت معنوی شهدا یک لحظه هم شک نکن حتی میتونن روی ذهنت موثر باشن☺️ #ارسالی_اعضا سلام عرض شد بزرگوار اجازه یه چیزی بگم؟ من الان داشتم کانال رو نگاه میکردم که شهید نیابتی فردا کدام عزیزه،هنوز به لیست نرسیده بودم ،که انگار یکی تو ذهنم انداخت ،"بادپا" خدا شاهده تا حالا این فامیل رو نشنیده بودم ،با خودم گفتم یعنی چی اخه!چی شد یهویی این اسم اومد تو ذهنم ،از رو کنجکاوی زدم نت ‌،اورد شهید حسین بادپا ،رفیق شهید سلیمانی بود،😭نمیدونم حکمتی داره یا نه،یا فقط برای من شوکه اوره،میخواستم بدونم اجازه دارم فردا رو به نیابت از این شهید بزرگوار چله رو بخونم؟؟ ✅سلام علیکم بزرگوار ان شاءالله مورد عنایت شهدا قرار بگیرین بله راحت باشین

#ارسالی_اعضا سلام طاعات و عباداتتون قبول شهیدی که امروز معرفی فرمودید واقعا فرد عجیبی بودند، انقدر خصوصیات اخلاقی والایی دارند که هرچی بگیم کمه ، فقط از همه جوانان تقاضا می کنم کتاب های خاطرات و زندگی نامه ایشون رو حتما مطالعه کنن، من خودم با خوندن کتاب های (پسرک فلافل فروش ) و ( خانه ای با عطر ریحان) با زندگی این شهید بزرگوار آشنا شدم ، به حق نشون دادند که حتی یک جوان ۲۳ ساله در فضای نابسامان امروزی هم میتونه معنای کامل تقوا و عرفان باشه! حیف که مجال نیست چند برگ از کتاب رو براتون بخونم وگرنه همه از اخلاص والای شهید هادی ذوالفقاری انگشت به دهان می ماندید. خداوند درجاتش متعالی گرداند

🌸🌸🌸🌸🌸🌸#ارسالی_اعضا ی ذره طولانیه دلم نیومد خلاصه کنم....🌹 سلام.. من راستش از بچگیام چون خیلی شهدا رو دوست داشتم یکی از آرزوهام این بود که راهیان نور برم... اما نمیشد که برم..😔 عیدسال95که یهویی تصمیم گرفتیم مسافرت بریم اهواز من دل تو دلم نبود و لحظه شماری کردم و تمااام وسایل هایی که برداشتم مناسب راهیان نور بود: چفیه و پیکسل شهدا و کتاب شهدایی که تو راه بخونم و نقشه یادمان ها و... اما...نشد که مناطق جنگی بریم..😞 دیگه من موندم و آرزوی راهیان نور.. تا اینکه ی روز خونه یکی از دوستام که از ما چند سالی بزرگتره و مربی جلسه هفتگی مونه مباحثه داشتیم.. هرکدوم از بچه ها از کتابخونه مربی مون یه کتاب امانت برداشتن.. من خودم نمیدونستم چی بردارم بخاطر همین به مربی مون گفتم: آبجی به انتخاب خودت یه کتاب بهم بده.. ایشونم یه چند لحظه نگام کرد و بین اون همه کتاب ♡کتاب عارفانه♡ زندگینامه و خاطرات #شهید_احمدعلی_نیری رو بهم داد..😍 میشه گفت...یک عارفانه عاشقانه..♥️ از اون کتاباییه که اصلا نمیشه همشو یا بخش زیادی ازش رو یکجا خوند.. چون با هر صفحه اش چنان با دلت بازی میکنه نمیتونی به راحتی ازش رد شی.. و من با خوندن این کتاب دوست و برادر شهیدم رو عاشق شدم..🌷 و بعد یکی از عکسای آخر کتاب رو پوستر کردم و زدم گوشه اتاق..🌷 همیشه از کنارش که رد میشدم یه سلامی صلواتی هدیه میدادم بهش و گاهی هم درد و دلی... تا اینکه اسفند 97 داشتن برا راهیان نور آماده میشدن و باز دل من هوایی.. فردا صبح قراربود که برن راهیان.. شبش رفتم کنار عکس شهید...دلم شکسته بود.. بعد هدیه دادن چند صلوات باهاش حرف زدم..گریه م گرفت.. با تمام وجودم ازش خواستم که منم برم... بعد اینکه حرفام تموم شد.. انگار مطمئن شدم که میرم... اینقدر مطمئن که وسایلمو آماده کردم... کلی هم بهم خندیدن.. (این در حالتی بود که اصلا شرایط برا رفتن نداشتم...) صبح بهم زنگ زدن گفتن که ما میخوایم حرکت کنیم یه نفر از بچه ها نیومده.. شما جاش بیا... خییلی خوشحال شدم.. رفتم کنار عکس و کلی تشکر کردم سریع آماده شدم، رفتم... 🌷🌷🌷 و همچنین یک راهیان نور دیگه که برا شمال غرب بود هم درحین اینکه داشتم با دوست شهیدم حرف میزدم باز زنگ زدن..... 🌷🌷🌷 اربعین امسال* به شددددددت دلم کربلا میخواست.. با اومدن حال و هوای اربعین و زائرا حال دلم دیگه دست خودم نبود هرچی رو که نگاه میکردم اشکم جاری میشد.. هرلحظه چشام خیس بود.. پاسپورتم درست نشد و گفتن که ممکنه بعد اربعین برسه... اصلا معلوم نیست.. و حتی مدارک رو هم تحویل نگرفتن.. درصورتی که کاروان دوستام قرار بود 3 روز دیگه برن... باااز توسل کردم به شهید نیری... که به لطف شهید .. رفتم و به راحتی مدارک رو گرفتن و ثبت کردن..و گفتن که 3 روز دیگه میرسه.. یه جوری اصلا باورم نمیشد که رفتار کارکنای اونجا چقدر عوض شده بود البته روز سوم هم که قراربود عصربریم باز پاسپورت من نرسیده بود.. و صبحش که خیلی نگران بودم تو یه کانالی یه داستان از شهید معزغلامی که دوستشون مشکل پاسپورت داشته و ایشون بهش گفته که متوسل شو به حضرت رقیه.س. و بگو الهی به رقیه ..... درست میشه.. منم متوسل شدم به حضرت و چند ساعتی به رفتن پاسپورتم رسید.... و همون روز ساعت 8 راهی مرز مهران شدیم و بهترین سفر زندگیم شد... سفر عششششسق♥️ 🌷🌷🌷 شهدا زنده اند.. و مشتاق دستگیری... در مسائل معنوی هم خیلی میشه کمک گرفت از شهدا..😉😍❤️ و میتونی برا تهذیب نفس کمک بگیری با خیال راحت که یه نفر هست که نذاره سقوط کنی.. یه وقتایی عجیب دستت رو میگیرن که بذارن تو دست خدا... 🌷🌷🌷 طولانی شد... حلال کنید.. با نگاه شهدا عاقبت تون بخیر.. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#ارسالی_اعضا👇👇🌹

#ارسالی_اعضا😊🌹☝️

#ارسالی_اعضا پسرم گره افتاده بود توکارش باتوکل برخدا وتوسل این چله نیم ازماه مبارک رفته کارش درست شد دوماه آزمایشی بعدا ن شاالله بادعای شما وهمه دوستان استخدام بشه 🙏🙏

#ارسالی_اعضا سلام عبادتتون قبول باشه اول از هرچیزی باید ازتون تشکر کنم که همچین چله مفید وخوبی رو گذاشتین واقعا خیلی اثرگذار و ارامبخش بود ان شالله که خدا عوضش رو بهتون هم در دنیا وهم در اخرت بهتون عنایت کنه خواستم بگم اگر امکانش هست بازم یه چله دیگه باز هم به نیت شهدا بذارین خیلی خیلی ممنون تون میشم

#ارسالی_اعضا سلام خدمت تمامی کسانی ک این پویش زیبا رو راه اندازی کردن از خداوند متعال جزای جزیل رو برای این عزیزان مسئلت دارم. واقعا بسیار حرکت قسنگیست اگر عرف شود. از شما عزیزان خواهشمندم اگر امکانش هست بعد از هر چله یکی دیگر با مضمون های گوناگون راه اندازی شود.