eitaa logo
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
164 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
761 ویدیو
15 فایل
حس‌#حسین‌را‌هرڪس‌در‌وجودش‌ندارد‌ هیچ‌ندارد..(؛" ڪل‌الارض‌ڪربلا‌ ‌ڪل‌یوم‌عاشورا‌ یعنی ‌‌باید‌در‌هر‌زمانی‌، هرمڪانی‌، هر‌لحظه‌اے ‌یاور#‌مهدے‌ باشی حرفے❣💭 سخنے🗣 انتقادے بود💥 در خدمتم🤝🏻 ناشناسمونه https://harfeto.timefriend.net/464676878
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ﷽ 🌸 🌸🍃🌺🍃🌸 .... مادر را تا اتاق همراهی کردم و گفتم:" مامان! اگه کاری نداری من برم که الان یواش یواش مجید میاد." و مادر همچنان که آستین هایش را برای وضو بالا می زد، جواب داد:" نه مادرجون! کاری ندارم! برو به کارت برس!" و من با دلی که پیش غصه های مادر جا مانده بود، به خانه خودمان بازگشتم. برنج را دم کرده بودم که در اتاق با صدای کوتاهی باز شد. از آشپزخانه سرک کشیدم و مجید را مقابل چشمانم دیدم، با جعبه شیرینی که در دستانش جا خوش کرده و چشمانی که همچون همیشه به من می خندید. حالا این همان فرصتی بود که از صبح خیالش را در سر پرورانده و برای رسیدنش لحظه شماری کرده بودم. از آشپزخانه خارج شدم و جواب سلامش را با روی خوش دادم. می دانستم به مناسبت امشب شیرینی می خرد و خودم را برایش آماده کرده بودم که جعبه را از دستش گرفتم و با لبخندی شیرین شروع کردم:" عید شما هم مبارک باشه!" نگاهش از تعجب به صورتم خیره ماند و گفت:" من که حرفی نزدم!" به آرامی خندیدم و همچنان که جعبه را روی اپن می گذاشتم، گفتم:" ولی من می دونپ امشب شب تولد امام علی (ع) !" از حرفی که از دهان من شنیده بود، تعجبش بیشتر شد. کیفش را کنار چوب لباسی روی زمین گذاشت و من در برابر سکوت پر از شک و تردیدش، ادامه دادم:" مگه تو برای همین شیرینب نگرفتی؟ خب منم از شادی تو شادم! تازه امام علی (ع) خلیفه همه مسلمون هاست!" از دیدن نگاه مات و مبهوتش خنده ام گرفت و پرسیدم:" مجید جان! چرا منو اینجوری نگاه می کنی؟" و با این سوال من، مثل این که تازه به خودش آمده باشد، لبخندی زد و پاسخ داد:" همینجوری..." درنگ نکردم و جمله ای را که از صبح چندین بار با خودم زمزمه کرده بودم، به زبام آوردم:" مجید جان! من به امام تو علاقه دارم، چون معتقدم ایشون یکی از خلفای پیامبر (ص) هستن! پس چرا تو به بقیه خلفا علاقه ای نداری؟" سوالم آنقدر بی مقدمه و غیر منتظره بود که برای چند لحظه فقط نگاهم کرد. از رنگ چشمانش فهمیدم که گرچه معنای حرفم را خوب فهمیده، ولی نمی داند چه نقشه ای در سر دارم که روی مبل نشست و با نگاه مشکوکش وادارم کرد تا ادامه دهم:" منظورم اینه که چرا تو خلفای دیگه رو قبول نداری؟" ✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓  @porofail_me