بهنام الله
« امام مهربان »
یک شبی پرسیدم از مادربزرگ
کیست این عکس بزرگ توی قاب؟
اینکه لبخندش برایم آشناست
اینکه دیدم بارها او را به خواب
اینکه مادر میکند با احتیاط
قاب او را پاک از گرد و غبار
اینکه در چشمش هزاران حرف هست
اینکه برده از دل بابا قرار
دست گرمی بر سرم مادربزرگ
باز با لبخند پرمهرش کشید
خیره شد بر عکس و با آهی بلند
اشک بر چشمانِ زیبایش دوید
گفت مانندش ندیدم جانِ دل
از همه خوبانِ این دنیا جداست
او برای ما پدر بود و عزیز
او امامِ مهربان بچههاست
#پروین_جاویدنیا
#امام_خمینی_ره
#شعر_کودک