eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام الله مواردى هست كه فرزند شما، دوست شما یا یک جوان، مبتلا به عادت زشتى شده است و رابطه او با شما روى عادتى است كه از گذشته داشته است چه بسا از اينكه شما با او قطع رابطه كنيد استقبال می‌كند تا او هم با شما قطع رابطه كند و آزادتر دنبال منكرات و كارهاى زشت برود در اينجا قطع رابطه شما با او نه تنها اثر تنبيهى ندارد بلكه اثر تشويقى نيز دارد؛ يعنى؛ او را بيشتر در كار خود آزاد می‌گذاريد و عملًا به آن كار تشويق می‌كنيد در چنين مواردى اين كار درست نيست پس اينكه علما می‌گويند يكى از درجات و اعراض و هجر است، در موردى است كه كار شما اثر بگذارد و اثر آن هم تنبيه طرف مقابل باشد - ج ۱ ص ۲۳۱
✨ به نام الله می‌دانید چیست؟ انسان وقتی غذا می‌خورد، لای دندانهایش یک چیزهایی مثلًا یک تکه گوشتی باقی می‌ماند که با خلال آن را درمی‌آورد همان‌را لُماظَه می‌گویند یزید و مُلک یزید و دنیا و مافیهایش در منطق حسین علیه السلام لُماظه هستند بعد می‌گوید: ایهاالنّاس! در دنیا بجز خدا چیزی پیدا نمی‌شود که این ارزش را داشته باشد که شما جان و نفس خودتان را به آن بفروشید؛ خودتان را نفروشید، باشید، خودفروش نباشید ، ج ۱ ص ۳۶ ⚑ ⚑ ⚑
به نام الله پيشوايان دين از زمان و زمان ائمه اطهار دستور اكيد و بليغ داده‌اند كه؛ بايد نام حسين بن على زنده بماند، بايد مصيبت حسين بن على هر سال تجديد بشود، چرا؟ بحث در اين است اين چه دستورى است در اسلام؟ چرا اين همه ائمه دين به اين موضوع اهتمام داشتند؟ چرا براى زيارت حسين بن على اين همه اهتمام و ترغيب است، اين همه تشويق است؟ ما بايد به اين { چرا } دقت كنيم ممكن است كسى بگويد: اين براى اين است كه تسلى خاطرى براى باشد آيا اين حرف مسخره نيست كه بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتياج به تسليت داشته باشد؟ در صورتى كه به نصّ خود و به حكم ضرورت دين، بعد از شهادت امام حسين ديگر امام حسين و حضرت زهرا نزد يكديگر هستند اين چه حرفى است؟! مگر حضرت زهرا بچه است كه بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گريه كند، بعد ما برويم به ايشان سرسلامتى بدهيم! اين حرفها دين را خراب مى‌كند حسين در اسلام تأسيس كرد حسين عليه السلام نمونه عملى قيام‌هاى اصلاحى است خواستند مكتب حسين زنده بماند، خواستند حسين سالى يك بار با آن نداهاى شيرين و عالى و حماسه انگيزش ظهور پيدا كند، فرياد كند: أَ لا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لا يُتَناهى عَنْهُ لِيَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فى لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً خواستند: الْمَوْتُ اوْلى مِنْ رُكوبِ الْعارِ { مرگ از زندگى ننگين بهتر است } براى هميشه زنده بماند خواستند: لا ارَى الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ الْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ الّا بَرَماً براى هميشه زنده بماند زندگى با ستمكاران براى من خستگى‌آور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چيزى نيست خواستند: آن جمله‌هاى ديگر حسين: خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جِيدِ الْفَتاةِ زنده بماند، هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ زنده بماند - ج ۱ ص ۷۸
به نام الله اسکندر، خواه ناخواه در روحش یک حماسه، یک موج وجود داشته است، شاه اسماعیل همین‌طور، ناپلئون همین‌طور اسکندر، نادرشاه و شاه اسماعیل، همه اینها یک اراده بزرگ هستند، یک همت بزرگ هستند، یک حماسه بزرگ هستند ولی حماسه مقدس نیستند برای اینکه هر یک از اینها می‌خواهد شخصیت خودش را توسعه بدهد، می‌خواهد همه چیز را در خودش هضم کند، می‌خواهد ملتها و مملکتهای دیگر را در مملکت خویش هضم کند؛ و لذا از نظر یک ملت، یک قهرمان ملی است ولی از نظر ملت دیگر یک جنایتکار است اسکندر برای یونانیان یک است و برای ایرانیان یک ؛ برای یونانی یک قهرمان است چون به یونان عظمت داد، چون قدرتهای دیگر، ثروتهای دیگر، عظمتهای دیگر را خرد کرد و پرچم یونان را در مملکت‌های دیگر به اهتزاز درآورد اما از نظر قوم مغلوب، او نمی‌تواند یک قهرمان باشد ناپلئون برای فرانسوی‌ها قهرمان است، اما آیا برای روسیه یا برای انگلستان هم قهرمان است؟ البته نه... آنها حماسه هستند، ولی یک حماسه فردی از نوع خودخواهی یک حماسه بزرگ است یعنی یک خودخواهی بزرگ است، یک خودپرستی بزرگ است، یک جاه طلبی بزرگ است. (در مقابل جاه طلبی‏‌های کوچک، جاه طلبی‏‌های بزرگ هم در دنیا پیدا می‌شود) [ اما این حماسه‌ها حماسه‌های مقدس شمرده نمی‌شوند ] مشخصات دیگری دارد که عرض می‌کنم مشخصاتی که به موجب آنها دیگر ناپلئون و اسکندر نمی‌توانند حماسه مقدس باشند آن کسی است که روحش برای خود موج نمی‌زند، برای نژاد خود موج نمی‌زند، برای ملت خود موج نمی‌زند، برای قاره یا مملکت خود موج نمی‌زند؛ او اساساً چیزی را که‏ نمی‌بیند شخص خود است او فقط و را می‌بیند و اگر خیلی کوچکش بکنیم باید بگوییم را می‌بیند - ج ۱ ص ۲۸
🚩 به نام الله عثمان ابوذر غفاری را تبعید و اعلام می‌کند که احدی حق ندارد این مرد را که از نظر حکومت مجرم است مشایعت کند ولی علی اعتنا به این فرمان خلیفه نمی‌کند و خودش و حسن و حسین او را مشایعت می‌کنند هر کدام از آنها جمله‌هایی دارند، حسین بن علی هم جمله‌ای دارد که مبین پرتو روحش است ابوذر شیعه علی است و در سنین عمری مانند سنین علی، و شاید از علی بزرگتر باشد لذا علیه السلام او را عمو خطاب می‌کند و می‌گوید: عمو جان! نصیحت من به تو این است: اسْأَلُ اللهَ الصَّبْرَ وَ النَّصْرَ، وَاسْتَعِذْ بِهِ مِنَ الْجَشَعِ وَ الْجَزَعِ عمو جان! از خدا مقاومت و یاری بخواه و از اینکه حرص بر تو غالب بشود، - که بدبخت می‌شوی - بر خدا پناه ببر، از بترس عمو جان! توصیه من به تو این است که مبادا در مقابل فشارها و ظلم‌ها اظهار جزع و ناتوانی کنی این چه روحیه‌‏ای است که در تمام سخنانش این روح که ما از آن غافل هستیم متجلّی است! - ج ۱ ص ۳۶
به نام الله بین راه که به می‌روند، بعضی‌ها با او صحبت می‌کنند که نرو خطر دارد و علیه السلام در جواب، این شعرها را می‌خواند؛ سَامْضی وَ ما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَی الْفَتی‏ اذا ما نَوی‏ حَقّاً وَ جاهَدَ مُسْلِماً وَ واسَی الرِّجالَ الصّالِحین بِنَفْسِهِ‏ وَ فارَقَ مَثْبوراً وَ خالَفَ مُجْرِماً اقَدِّمُ نَفسی لا اریدُ بَقائَها لِتَلْقی‏ خَمیساً فِی الْهَیاجِ عَرَمْرَماً فَانْ عِشْتُ لَمْ انْدَمْ وَ انْ مِتُّ لَمْ الَمْ‏ کفْی‏ بِک ذُلًّا انْ تَعیشَ وَ تُرْغَما به من می‌گویید نرو، ولی خواهم رفت می‌گویید کشته می‌شوم؛ مگر مردن برای یک جوانمرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است که هدف انسان پست باشد و بخواهد برای آقایی و ریاست کشته بشود که می‌گویند به هدفش نرسید اما برای آن کسی که برای اعلای کلمه حق و در راه حق کشته می‌شود که ننگ نیست چرا که در راهی قدم برمی‌‏دارد که صالحین و شایستگان بندگان خدا قدم برداشته‌اند پس چون در راهی قدم برمی‌‏دارد که با یک آدم هلاک شده بدبخت و گناهکار مثل یزید مخالفت می‌کند، بگذار کشته بشود شما می‌گویید کشته می‌شوم؛ یکی از این دو بیشتر نیست: یا زنده می‌‏مانم یا کشته می‌شوم «فَانْ عِشْتُ لَمْ انْدَمْ» اگر زنده ماندم کسی نمی‌گوید تو چرا زنده ماندی‏ «وَ انْ مِتُّ لَمْ الَمْ» و اگر در این راه کشته بشوم احدی در دنیا مرا ملامت نخواهد کرد اگر بداند که من در چه راهی رفتم «کفی‏ بِک ذُلًّا انْ تَعیشَ وَ تُرْغَما» برای بدبختی و ذلت تو کافی است که زندگی بکنی اما دماغت را به خاک بمالند باز می‌بینید که حماسه است - ج ۱ ص ۳۷
به نام الله تا آخرین لحظه‌ها [ حسین - ع ] عملش، حرکاتش، سکناتش، سخنانش، تمام حق‌خواهی، حق‌پرستی و موجی از حماسه است شب که برای آخرین بار به او عرضه می‏‌دارند: یا کشته شدن یا تسلیم! اظهار می‌‏دارد: وَاللهِ لا اعْطیکمْ بِیدی اعْطاءَ الذَّلیلِ وَ لا افِرُّ فِرارَ الْعَبِیدِ به خدا قسم که من هرگز نه دست ذلت به شما می‌دهم و نه مثل بردگان فرار می‌کنم؛ مردانه مقاومت می‌کنم تا کشته بشوم - ج ۱ ص ۳۸
به نام الله [ حسین ] در مقابل لشکر دشمن می‌ا‌یستد و فریاد می‌کند: الا وَ انَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ! یأْبَی اللهُ ذلِک لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ مردم ! آن پسر ناکس، آن زنازاده پسر زنازاده، امیر شما، فرمانده کلّ شما، آن کسی که شما به فرمان او آمده‌اید، به من گفته است که از این دو کار یکی را انتخاب کن: یا شمشیر یا تن به دادن آیا من تن به ذلت بدهم؟ هیهات که ما زیر بار ذلت برویم!!! ما تن خودمان را در جلوی شمشیرها قرار می‌دهیم ولی روح خودمان را در جلوی شمشیر ذلت هرگز فرود نمی‌آوریم خدای من که در راه رضای او قدم برمی‏‌دارم راضی نیست و می‌گوید نکن، پیغمبر که وابسته به مکتب او هستم می‌گوید نکن، آن دامن‌هایی که من در آنها بزرگ شده‌ام، دامن علی که روی زانوی او نشسته‌ام به من می‌گوید تن به ذلت نده این یک است اما نه یک حماسه شخصی یا قومی. در آن منیت نیست، خودپرستی نیست، خداپرستی است - ج ۱ ص ۳۸ و ۳۹
به نام الله اگر یک ملت بیچاره و بدبخت، ایمانش را به آنچه که خودش از فلسفه زندگی دارد از دست بدهد و مرعوب یک ملت دیگر بشود، در تمام مسائل آن جور فکر می‌کند که دیگران فکر می‌کنند و اصلاً نمی‌تواند شخصاً در مسائل قضاوت کند هر موضوعی را فقط به دلیل اینکه مد است یا پدیده قرن است، به دلیل اینکه در جامعه آمریکا و در جامعه اروپا پذیرفته شده است، می‌‏پذیرد و دیگر منطق سرش نمی‌شود - ج ۱ ص ۴۳
به نام الله کتابی در باره ایام مفید برای سخنرانان و مداحان و همه عاشقان امام‌حسین‌بن‌علی علیه‌السلام نویسنده این کتاب را می‌توانید از اندروید استاد مطهری بخوانید لینک دانلود از بازار اندروید👇🏻 http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.motahari.app&ref=share
به‌نام✨الله✨ تمام فاجعه کربلا برای این بود که امام رأی خود را نفروخت‏ از قبل از مردن معاویه و همچنین بعد از مردن او، در دوره یزید، چه در وقتی که‏ امام در مدینه بود و چه در مکه و چه در بین راه و چه در ، آنها از امام فقط یک امتیاز می‌خواستند و اگر آن یک امتیاز را امام به آنها می‌داد نه تنها کاری به کارش نداشتند، اِنعامها [و پاداش ها] هم می‌دادند و امام هم همه آن تحمل رنجها را کرد و تن به خود و کسانش داد که همان یک امتیاز را ندهد آن یک‌امتیاز، فروختن رأی و عقیده بود در آن زمان صندوق و انتخاباتی نبود، بیعت بود آن روز دادن امروز بود پس امام اگر یک رأی غیر وجدانی و غیرمشروع می‌داد، شهید نمی‌شد شد که رأی و عقیده خودش را نفروخته باشد ج ۲ ص ۴۶ ❖ ❖
⚑ به‌نام✨الله✨ چهار اشتباه‌رایج در روایت‌وقایع : • اشتباه اول : اوج عزاداری (ع) ده روز اول ماه الحرام است بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای اختصاص دهند؛ مثلاً شب‌سوم برای و شب‌هفتم را برای (ع) سوگواری می‌کنند و را نیز به (ع) اختصاص می‌دهند همین قرار داد بین مداحان و منبری‌ها باعث شده است که عده‌ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و از همه بدتر اینکه گمان می‌کنند (ع) در روز تاسوعا به رسیده است •• اما حقیقت این است •• که تمام شهدای کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیده‌اند و حضرات اباالفضل، علی‌اکبر و علی‌اصغر همه قبل از امام حسین(ع) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده‌اند حضرت‌رقیه(س) نیز پس از شهادت پدرش در شام از دنیا رفته است • اشتباه دوم : باور عمومی این است که حضرت (ع) و و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند؛ •• اما حقیقت این است •• که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه‌ها نبوده است در کتاب ارشاد نوشته شیخ مفید(ره) آمده است: در شب عاشورا (سلام الله علیها)... دست بر گریبان برده... و بیهوش بر زمین افتاد حسین(ع) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و... این نَقل معتبر نشان می‌دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه‌ها بوده و اصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است شیخ عباس قمی(ره) در منتهی‌الامال می‌گوید: شب عاشورا امام حسین(ع) ؛ حضرت علی اکبر(ع) را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب آورند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید، آخر توشه شماست و وضو بسازید و غسل کنید • اشتباه سوم : یکی از معروف‌ترین تحریف‌ها ماجرای ، مادر حضرت‌علی‌اکبر(ع) است وچه روضه‌ها که در این زمینه خوانده نمی‌شود؛ در روضه‌ها ذکر می‌شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می‌کرد یا اینکه حضرت لیلی در خیمه‌ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه‌ها نیز شده است •• اما حقیقت این است •• که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی‌دهد • اشتباه چهارم : مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواستِ و آن حضرت اذن میدان نداده‌اند و مثلاً فرموده‌اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه‌ها که پیرامون آن نساخته‌ایم؛ •• اما حقیقت این است •• که تمام مورخین نوشته‌اند، هر کس از امام حسین(ع) اذن میدان می‌خواست، اگر می‌شد حضرت برایشان عذری می‌آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته‌اند: فاستأذن اباه، فأذن له یعنی، تا اجازه خواست گفت برو بر گرفته از - جلد ۱ ⚑ 🕯 ⚑ 🕯 ⚑