📚 #آشنایی مختصر با#علائم_و_نشانه_گذاری ها در#زبان_فارسی
■ #نقطه (•)
نقطه نشانه درنگ است و در موارد زیر بکار میرود:
١) در پایان جمله های ساده و مرکب خبری؛
مثال: علی دیروز به شیراز رفت.
٢) در صورتیکه واژه ای به جای یک جمله بیاید، پس از آن نقطه گذاشته می شود؛
مثال: آیا دیروز به مدرسه رفتی؟
بله.
٣) پس از حروفی که به عنوان نشانه اختصاری آمده اند؛
مثال: م.ت.ج (محمد تقی جعفری) و ﮬ.ق ( هجری قمری)
٤) پس از اطلاعات کتاب شناختی کامل ؛
مثال: ناتل خانلری، پرویز، ١٣٦٥، تاریخ زبان فارسی، نشر نو.
"نکته مهمی که فرد باید به آن توجه داشته باشد، این است که در پایان عنوان کتاب ها و عناوین اصلی و فرعی نوشته ها (حتی اگر این عناوین به صورت جمله کامل باشند)، نباید نقطه گذاشت و استفاده از نقطه، اشتباه است.
■ #ویرگول (،)
ویرگول نشانه درنگ کوتاه است و هرجا نویسنده، قصد مکث کردن دارد آن را بکار می برد.
از ویرگول در موارد زیر استفاده میشود:
١) برای جدا کردن عبارات و کلمات یک جمله از هم و پرهیز از اختلاط مفاهیم؛
مثال: از بالای دیوار، شهر ما را میتوان دید.
از بالای دیوار شهر، ما را می توان دید.
٢) برای عنوان هایی که پس از نام می آیند؛
مثال: سعدی، شاعر شیرین سخن شیراز، در نظامیه بغداد درس خواند.
٣) پس از کلماتی چون: بلی، آری، نه، بله و مانند آنها؛
مثال: نه، او را ندیده ام.
٤) بین دو واژه مشابه که در یک جمله، کنار هم قرار دارند؛
مثال: یکی از مهمترین شاخه های اقتصاد، اقتصاد نظری است.
٥) برای جدا کردن جمله های پایه و پیرو؛
مثال: وقتی رسید، علی هنوز در خانه بود.
٦) برای جدا کردن ساخت های دستوری مشابهی، که به طور متوالی و پشت سر هم در جمله آمده اند؛
مثال: دانش آموزان، دانشجویان، ورزشکاران و تماشاگران در ورزشگاه جمع شده بودند.
٧) پس از منادا؛
مثال: ای پسر، این خیال باطل را از سر به در کن.
٨) پیش از حروف تعلیل، از جمله:
زیرا، چون، چون که، چرا که، چه وغیره؛
٩) پس ازقیدها و عبارت های قیدی که در ابتدای جمله آمده اند و پیش از قیدها وعبارت های قیدی که در وسط جمله قراردارند.
از جمله این قیدها می توان به وانگهی، با این همه و به علاوه اشاره کرد؛
١٠) برای جدا کردن اجزای تاریخ و نشانی از هم؛
مثال: دوشنبه، ١٤ مهر.
کوچه یاس، خیابان انقلاب، تهران.
١١) پس از ارقام و حروف؛
مثال: دانش آموزان کلاس اول ابتدایی در هفته اول، باید ارقام ۱، ۲، ٣، ٤ و حروف الف، ب، پ، ت را به خوبی یاد بگیرند.
١٢) برای جدا کردن اطلاعات کتاب شناختی؛
مثال: ناتل خانلری، پرویز، ١٣٦٥، تاریخ زبان فارسی، نشر نو.
■ #نقطه_ویرگول (؛)
به نقطه – ویرگول، مکث میانه میگویند.
زمان درنگ نقطه – ویرگول، بیش تر از ویرگول و کمتر از نقطه است.
این نشانه، در موارد زیر به کار می رود:
١) بین جمله هایی که از نظر دستوری مستقل، ولی از نظر معنایی به هم مربوط هستند می آید؛
مثال: روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هیچکس به فکر بدی ها نبود.
٢) بین جمله ها یا گروه های اسمی که پس از عباراتی چون:
از این قرار است، عبارتند از، شامل این موارد است و عباراتی از این دست، می آیند؛
مثال: شرایط عضویت در باشگاه موارد زیر است:
دارا بودن کارت پایان خدمت؛
عضویت در کمیته های ورزشی؛
داشتن سابقه قهرمانی؛
نداشتن سوء پیشینه؛
■ #دونقطه (:)
علامت دو نقطه، در موارد زیر بکار میرود:
١) قبل از نقل قول مستقیم؛
مثال: سعدی در گلستان چنین گفته است:
نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست...
٢) هنگام بر شمردن اجزای یک امر کلی، پس از مواردی مانند از این قرار است، عبارتند از و غیره؛
مثال: علوم اسلامی عبارتند از:
تفسیر، کلام، حدیث، رجال و ....
٣) برای معنا کردن واژه ها؛
مثال: نقی: پاکیزه
■ #سه_نقطه (...)
از سه نقطه، در موارد زیر استفاده میشود
١) به جای واژه ها یا عبارتهای محذوف؛
مثال: ما باید از جنبه های دینی، فرهنگی، اقتصادی و... پیشرفت کنیم.
٢) برای نشان دادن بخشی از نقل قول، که در متن آورده نشده است؛
مثال: به گفته ابوسعید ابوالخیر:
... و طریقت همه محو کلی و حقیقت همه حیرت است.
■ #پرانتز ( )
کاربرد پرانتز به صورت زیر است:
١) برای آوردن توضیح معادل.
در واقع در این جا، پرانتز، معنی «یا» و «یعنی» می دهد؛
مثال: کتاب فردوسی (شاهنامه)، اثری جاودان است.
٢) برای آوردن عبارات و جمله های تکمیل کننده ای، که اهمیت آن ها کمتر از مطالب اصلی است؛
مثال: پسر عموی او (همان که دیروز به مسافرت رفته بود)، به تازگی درسش را تمام کرده است.
٣) برای درج اصطلاحاتی که بعد از نام پیامبران و ائمه می آید؛
مثال: حضرت محمد (ص)
٤) برای ذکر منابع، در هنگام نقل قول از متون؛
مثال: هر خواننده ای حد معینی از اصوات موسیقی را می تواند بخواند
(خالقی،١۳۷۳)
٥) برای آوردن تاریخ و سال ها؛
مثال: ابوالفتح رازی (٦١٠-٥٩٢)، تفسیر خود را به پارسی نگاشت.
٦) برای معنا کردن واژه ها؛
مثال: چلنگر (قفل ساز)
ادامه👇
📚 #آشنایی مختصر با#علائم_و_نشانه_گذاری ها در#زبان_فارسی
■ #نقطه (•)
نقطه نشانه درنگ است و در موارد زیر بکار میرود:
١) در پایان جمله های ساده و مرکب خبری؛
مثال: علی دیروز به شیراز رفت.
٢) در صورتیکه واژه ای به جای یک جمله بیاید، پس از آن نقطه گذاشته می شود؛
مثال: آیا دیروز به مدرسه رفتی؟
بله.
٣) پس از حروفی که به عنوان نشانه اختصاری آمده اند؛
مثال: م.ت.ج (محمد تقی جعفری) و ﮬ.ق ( هجری قمری)
٤) پس از اطلاعات کتاب شناختی کامل ؛
مثال: ناتل خانلری، پرویز، ١٣٦٥، تاریخ زبان فارسی، نشر نو.
"نکته مهمی که فرد باید به آن توجه داشته باشد، این است که در پایان عنوان کتاب ها و عناوین اصلی و فرعی نوشته ها (حتی اگر این عناوین به صورت جمله کامل باشند)، نباید نقطه گذاشت و استفاده از نقطه، اشتباه است.
■ #ویرگول (،)
ویرگول نشانه درنگ کوتاه است و هرجا نویسنده، قصد مکث کردن دارد آن را بکار می برد.
از ویرگول در موارد زیر استفاده میشود:
١) برای جدا کردن عبارات و کلمات یک جمله از هم و پرهیز از اختلاط مفاهیم؛
مثال: از بالای دیوار، شهر ما را میتوان دید.
از بالای دیوار شهر، ما را می توان دید.
٢) برای عنوان هایی که پس از نام می آیند؛
مثال: سعدی، شاعر شیرین سخن شیراز، در نظامیه بغداد درس خواند.
٣) پس از کلماتی چون: بلی، آری، نه، بله و مانند آنها؛
مثال: نه، او را ندیده ام.
٤) بین دو واژه مشابه که در یک جمله، کنار هم قرار دارند؛
مثال: یکی از مهمترین شاخه های اقتصاد، اقتصاد نظری است.
٥) برای جدا کردن جمله های پایه و پیرو؛
مثال: وقتی رسید، علی هنوز در خانه بود.
٦) برای جدا کردن ساخت های دستوری مشابهی، که به طور متوالی و پشت سر هم در جمله آمده اند؛
مثال: دانش آموزان، دانشجویان، ورزشکاران و تماشاگران در ورزشگاه جمع شده بودند.
٧) پس از منادا؛
مثال: ای پسر، این خیال باطل را از سر به در کن.
٨) پیش از حروف تعلیل، از جمله:
زیرا، چون، چون که، چرا که، چه وغیره؛
٩) پس ازقیدها و عبارت های قیدی که در ابتدای جمله آمده اند و پیش از قیدها وعبارت های قیدی که در وسط جمله قراردارند.
از جمله این قیدها می توان به وانگهی، با این همه و به علاوه اشاره کرد؛
١٠) برای جدا کردن اجزای تاریخ و نشانی از هم؛
مثال: دوشنبه، ١٤ مهر.
کوچه یاس، خیابان انقلاب، تهران.
١١) پس از ارقام و حروف؛
مثال: دانش آموزان کلاس اول ابتدایی در هفته اول، باید ارقام ۱، ۲، ٣، ٤ و حروف الف، ب، پ، ت را به خوبی یاد بگیرند.
١٢) برای جدا کردن اطلاعات کتاب شناختی؛
مثال: ناتل خانلری، پرویز، ١٣٦٥، تاریخ زبان فارسی، نشر نو.
■ #نقطه_ویرگول (؛)
به نقطه – ویرگول، مکث میانه میگویند.
زمان درنگ نقطه – ویرگول، بیش تر از ویرگول و کمتر از نقطه است.
این نشانه، در موارد زیر به کار می رود:
١) بین جمله هایی که از نظر دستوری مستقل، ولی از نظر معنایی به هم مربوط هستند می آید؛
مثال: روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هیچکس به فکر بدی ها نبود.
٢) بین جمله ها یا گروه های اسمی که پس از عباراتی چون:
از این قرار است، عبارتند از، شامل این موارد است و عباراتی از این دست، می آیند؛
مثال: شرایط عضویت در باشگاه موارد زیر است:
دارا بودن کارت پایان خدمت؛
عضویت در کمیته های ورزشی؛
داشتن سابقه قهرمانی؛
نداشتن سوء پیشینه؛
■ #دونقطه (:)
علامت دو نقطه، در موارد زیر بکار میرود:
١) قبل از نقل قول مستقیم؛
مثال: سعدی در گلستان چنین گفته است:
نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست...
٢) هنگام بر شمردن اجزای یک امر کلی، پس از مواردی مانند از این قرار است، عبارتند از و غیره؛
مثال: علوم اسلامی عبارتند از:
تفسیر، کلام، حدیث، رجال و ....
٣) برای معنا کردن واژه ها؛
مثال: نقی: پاکیزه
■ #سه_نقطه (...)
از سه نقطه، در موارد زیر استفاده میشود
١) به جای واژه ها یا عبارتهای محذوف؛
مثال: ما باید از جنبه های دینی، فرهنگی، اقتصادی و... پیشرفت کنیم.
٢) برای نشان دادن بخشی از نقل قول، که در متن آورده نشده است؛
مثال: به گفته ابوسعید ابوالخیر:
... و طریقت همه محو کلی و حقیقت همه حیرت است.
■ #پرانتز ( )
کاربرد پرانتز به صورت زیر است:
١) برای آوردن توضیح معادل.
در واقع در این جا، پرانتز، معنی «یا» و «یعنی» می دهد؛
مثال: کتاب فردوسی (شاهنامه)، اثری جاودان است.
٢) برای آوردن عبارات و جمله های تکمیل کننده ای، که اهمیت آن ها کمتر از مطالب اصلی است؛
مثال: پسر عموی او (همان که دیروز به مسافرت رفته بود)، به تازگی درسش را تمام کرده است.
٣) برای درج اصطلاحاتی که بعد از نام پیامبران و ائمه می آید؛
مثال: حضرت محمد (ص)
٤) برای ذکر منابع، در هنگام نقل قول از متون؛
مثال: هر خواننده ای حد معینی از اصوات موسیقی را می تواند بخواند
(خالقی،١۳۷۳)
٥) برای آوردن تاریخ و سال ها؛
مثال: ابوالفتح رازی (٦١٠-٥٩٢)، تفسیر خود را به پارسی نگاشت.
٦) برای معنا کردن واژه ها؛
مثال: چلنگر (قفل ساز)
ادامه👇
📚 #آشنایی مختصر با#علائم_و_نشانه_گذاری ها در#زبان_فارسی
■ #نقطه (•)
نقطه نشانه درنگ است و در موارد زیر بکار میرود:
١) در پایان جمله های ساده و مرکب خبری؛
مثال: علی دیروز به شیراز رفت.
٢) در صورتیکه واژه ای به جای یک جمله بیاید، پس از آن نقطه گذاشته می شود؛
مثال: آیا دیروز به مدرسه رفتی؟
بله.
٣) پس از حروفی که به عنوان نشانه اختصاری آمده اند؛
مثال: م.ت.ج (محمد تقی جعفری) و ﮬ.ق ( هجری قمری)
٤) پس از اطلاعات کتاب شناختی کامل ؛
مثال: ناتل خانلری، پرویز، ١٣٦٥، تاریخ زبان فارسی، نشر نو.
"نکته مهمی که فرد باید به آن توجه داشته باشد، این است که در پایان عنوان کتاب ها و عناوین اصلی و فرعی نوشته ها (حتی اگر این عناوین به صورت جمله کامل باشند)، نباید نقطه گذاشت و استفاده از نقطه، اشتباه است.
■ #ویرگول (،)
ویرگول نشانه درنگ کوتاه است و هرجا نویسنده، قصد مکث کردن دارد آن را بکار می برد.
از ویرگول در موارد زیر استفاده میشود:
١) برای جدا کردن عبارات و کلمات یک جمله از هم و پرهیز از اختلاط مفاهیم؛
مثال: از بالای دیوار، شهر ما را میتوان دید.
از بالای دیوار شهر، ما را می توان دید.
٢) برای عنوان هایی که پس از نام می آیند؛
مثال: سعدی، شاعر شیرین سخن شیراز، در نظامیه بغداد درس خواند.
٣) پس از کلماتی چون: بلی، آری، نه، بله و مانند آنها؛
مثال: نه، او را ندیده ام.
٤) بین دو واژه مشابه که در یک جمله، کنار هم قرار دارند؛
مثال: یکی از مهمترین شاخه های اقتصاد، اقتصاد نظری است.
٥) برای جدا کردن جمله های پایه و پیرو؛
مثال: وقتی رسید، علی هنوز در خانه بود.
٦) برای جدا کردن ساخت های دستوری مشابهی، که به طور متوالی و پشت سر هم در جمله آمده اند؛
مثال: دانش آموزان، دانشجویان، ورزشکاران و تماشاگران در ورزشگاه جمع شده بودند.
٧) پس از منادا؛
مثال: ای پسر، این خیال باطل را از سر به در کن.
٨) پیش از حروف تعلیل، از جمله:
زیرا، چون، چون که، چرا که، چه وغیره؛
٩) پس ازقیدها و عبارت های قیدی که در ابتدای جمله آمده اند و پیش از قیدها وعبارت های قیدی که در وسط جمله قراردارند.
از جمله این قیدها می توان به وانگهی، با این همه و به علاوه اشاره کرد؛
١٠) برای جدا کردن اجزای تاریخ و نشانی از هم؛
مثال: دوشنبه، ١٤ مهر.
کوچه یاس، خیابان انقلاب، تهران.
١١) پس از ارقام و حروف؛
مثال: دانش آموزان کلاس اول ابتدایی در هفته اول، باید ارقام ۱، ۲، ٣، ٤ و حروف الف، ب، پ، ت را به خوبی یاد بگیرند.
١٢) برای جدا کردن اطلاعات کتاب شناختی؛
مثال: ناتل خانلری، پرویز، ١٣٦٥، تاریخ زبان فارسی، نشر نو.
■ #نقطه_ویرگول (؛)
به نقطه – ویرگول، مکث میانه میگویند.
زمان درنگ نقطه – ویرگول، بیش تر از ویرگول و کمتر از نقطه است.
این نشانه، در موارد زیر به کار می رود:
١) بین جمله هایی که از نظر دستوری مستقل، ولی از نظر معنایی به هم مربوط هستند می آید؛
مثال: روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هیچکس به فکر بدی ها نبود.
٢) بین جمله ها یا گروه های اسمی که پس از عباراتی چون:
از این قرار است، عبارتند از، شامل این موارد است و عباراتی از این دست، می آیند؛
مثال: شرایط عضویت در باشگاه موارد زیر است:
دارا بودن کارت پایان خدمت؛
عضویت در کمیته های ورزشی؛
داشتن سابقه قهرمانی؛
نداشتن سوء پیشینه؛
■ #دونقطه (:)
علامت دو نقطه، در موارد زیر بکار میرود:
١) قبل از نقل قول مستقیم؛
مثال: سعدی در گلستان چنین گفته است:
نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست...
٢) هنگام بر شمردن اجزای یک امر کلی، پس از مواردی مانند از این قرار است، عبارتند از و غیره؛
مثال: علوم اسلامی عبارتند از:
تفسیر، کلام، حدیث، رجال و ....
٣) برای معنا کردن واژه ها؛
مثال: نقی: پاکیزه
■ #سه_نقطه (...)
از سه نقطه، در موارد زیر استفاده میشود
١) به جای واژه ها یا عبارتهای محذوف؛
مثال: ما باید از جنبه های دینی، فرهنگی، اقتصادی و... پیشرفت کنیم.
٢) برای نشان دادن بخشی از نقل قول، که در متن آورده نشده است؛
مثال: به گفته ابوسعید ابوالخیر:
... و طریقت همه محو کلی و حقیقت همه حیرت است.
■ #پرانتز ( )
کاربرد پرانتز به صورت زیر است:
١) برای آوردن توضیح معادل.
در واقع در این جا، پرانتز، معنی «یا» و «یعنی» می دهد؛
مثال: کتاب فردوسی (شاهنامه)، اثری جاودان است.
٢) برای آوردن عبارات و جمله های تکمیل کننده ای، که اهمیت آن ها کمتر از مطالب اصلی است؛
مثال: پسر عموی او (همان که دیروز به مسافرت رفته بود)، به تازگی درسش را تمام کرده است.
٣) برای درج اصطلاحاتی که بعد از نام پیامبران و ائمه می آید؛
مثال: حضرت محمد (ص)
٤) برای ذکر منابع، در هنگام نقل قول از متون؛
مثال: هر خواننده ای حد معینی از اصوات موسیقی را می تواند بخواند
(خالقی،١۳۷۳)
٥) برای آوردن تاریخ و سال ها؛
مثال: ابوالفتح رازی (٦١٠-٥٩٢)، تفسیر خود را به پارسی نگاشت.
٦) برای معنا کردن واژه ها؛
مثال: چلنگر (قفل ساز)
ادامه👇
بهنام الله
#رباعیخوانی
مگذار که #آفتاب، #آفتابه شود!
مجتبی احمدی
[چند «رباعی» از یک ویراستارِ نسبتاً عاشق، که هم «زبان فارسی» را دوست میدارد و هم «تو» را.
این رباعیها پیشکش میشود به یاد و خاطرۀ زندهیاد «مجتبی عبداللهنژاد» و دغدغههای عاشقانهاش برای زبان فارسی.]
پدرم –که «خداش در همهحال از بلا نگه دارد»- حافظهای سرشار از ضربالمثلهای شیرین فارسی دارد.
یکبار، ضربالمثلی را بهکار برد که برایم تازگی داشت؛ «همهچیزش به نوا/ نوبتِ انگشترِ پا!»؛ یعنی طرف، همهچیزش جفتوجور است و اوضاعش بسامان، حالا وقتِ تهیۀ انگشتر برای انگشتِ پاست! کنایه از اینکه طرف، کلّی مشکل و معضل بزرگ و مهم دارد اما انگار نه انگار، و دغدغهاش شده یک چیزِ کوچکِ بیاهمیت.
شاید بعضیها هم وقتی ببینند که یکی دغدغۀ «زبان فارسی» و «درستنویسی» و املا و انشای مردم را دارد، بگویند: «همهچیزش به نوا/ نوبتِ انگشتر پا!» یعنی اینهمه گرفتاری و مشکل و معضل ملی، از گرانی و بیکاری و فساد تا غیره، را نمیبیند و گیر داده به چگونه گفتن و چطور نوشتنِ خلقالله! اما باور کنیم که «زبان فارسی» مهم است.
•
•
#جان_پدرت !
کم پُرغلط و دریوری حرف بزن!
با لفظِ خوشآهنگِ دَری حرف بزن!
جان پدرت، زبانِ ما «فارسی» است
با من به زبانِ مادری حرف بزن!
•
#آفتابه_سوزان !
تا کی به غلط، خوابِ تو هی «خوابه» شود؟
جورابِ تو با «هکسره»، «جورابه» شود؟
اینها به درک! ولی به خورشید قسم!
مگذار که آفتاب، «آفتابه» شود! *
•
#خواهش_میکنم
ای جان من! ای عزیز من! ننویسی...
ای لاله و یاس و نسترن! ننویسی...
با من به زبان فارسی صحبت کن!
خواهشمندم که «خواهشاً» ننویسی!
•
#پیشنهاد_بیشرمانه !
تا بیشتر از این نشوم مات، نگو!
محبوبِ عزیز! جانِ بابات نگو!
جانم! «الف» و «ت» مالِ جمعِ عربیاست
ای فارسِ من! «پیشنهادات» نگو!
•
#بسه_دیگه !
کَشتیم به گِل نشست، ننویس عزیز!
بابا کمرم شکست، ننویس عزیز!
از فرقِ میانِ «است» و «هست» آگاهی؟
هی «هست» بهجای «است» ننویس عزیز!
•
#توقع_بجا
خواهم که در آغوش کشم آن قَد را
آن ماهترین ملاحتِ ممتد را
اما قبلش توقّعِ من این است:
ننویس بهجای «است»، «میباشد» را
•
#گاهی_نگاهی
کی گفته لجوج باش و انصاف نده؟!
یا گوش به حرفِ ساده و صاف نده؟!
«گاهاً» غلط است؛ چشم واکن گاهی!
این «گافِ» قشنگ را ببین، گاف نده!
•
#افتادن
آنسان که نباید و نشاید ننویس!
ای خوب! بیا و اینقدَر بد ننویس!
از چشمِ من ایکاش نیفتی!... افتاد؟
هی جای «بیفتد»، تو «بیوفتد» ننویس!
•
#عین_اطمینان !
هرچند که داد ظاهراً دست، نبود
او بر سرِ عهدی که خودش بست، نبود
گفتم که: ببین! تو مطمئنی آیا؟
با «عین» نوشت «مطمعن» است!... نبود
•
#به_من_بگو_چرا
یکعدّه همیشه «ب» نوشتند «به» را
یکعدّه هماره «ک» نوشتند «که» را
گفتم که: چرا؟ چرا غلط؟! «ـه» پس کو؟!
دیدم که به خنده «چ» نوشتند «چه» را!
•
(بر اشکال وزنیِ این مصراع واقفم)
•
#چارانههای_بهناچاری
#رباعی #زبان_فارسی
#هفتهنامه_کرگدن
#مجتبی_احمدی
•
[منتشرشده در هفتهنامۀ «کرگدن»، شمارۀ نودویکم، سیام تیرماهِ نودوهفت]
#شعر
فرهنگ و هنر افغانستان
@Afghanistanart