حدود ساعت ۱۱
بعد از این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
#اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند کسی از #بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای #شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی در مقابل نگاه امام(ع) شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب #بُریر بود.
#مسلم_بن_عوسجه بعد از او کشته شد.
#حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست #امام_حسین(ع) را نشان داد و گفت:
« وصیت من این مرد است ».
یک بار هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، #حضرت_عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
۵۰ : ۱۲ اذان ظهر
#حبیب_ابن_مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای #نماز_ظهر #جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد:
« نماز شما قبول نمیشود. »
حبیب به او گفت:
« ای #حمار ! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر #پیامبر(ص) قبول نمیشود؟ »
به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز #عاشورا گریست.
رو به آسمان کرد و گفت:
« خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم. »
امام(ع) نماز را شکسته، و به قاعده « نماز خوف » خواند.
گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند.
#زهیر و #سعید_بن_عبدالله_حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید.
در آخرین نفس از امام پرسید:
« آیا وفا کردم؟ »
حدود ساعت ۱۳
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید.
اولین نفر، #حضرت_علی_اکبر پسر امام حسین(ع) بود.
البته، ( الفتوح )، #عبدالله_بن_مسلم_بن_عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است.
این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد.
شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد.
دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند.
امام آنها را آرام کرد و فرمود:
ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید.
به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
۳ از ۵ ص