#ويروس_ترديد
وقتى #يقين دچار #شك شود،
يا كسى ما را در روشنترين باورهايمان دچار ترديد سازد و ما را بیانگيزه و دلسرد كند،
جز اين است كه ويروسى مهلک را وارد اندام فكر و شريانهاى روح ما كرده است؟
به يكى از بزرگان عرفان گفتند:
از كجا به اين مرحله و پايه رسيدى؟
گفت: دربان دلم بودم
كيست كه به صفاى باطن خويش علاقه داشته باشد، امّا نسبت به #واردات_قلبى بیتوجه باشد؟
كافى است كه خوره شک به شاخ و برگ عقايد كسى بيفتد و شبهههایى در باورهاى دینیاش پيدا كند و نتواند با آن مقابله كند
كافى است كه زمينگير و فلج شود و بناى اميدش در زندگى در هم فرو ريزد و از رفتن، باز بماند
#يقين، درخت طيّب و طاهرى است كه از آن، ميوه شيرين #عملصالح میرويد
كسى كه جانش از حرارت يقين گرم نشود، گرفتار سردىِ يأس و ترديد میشود.
پس بايد #باور را پاس داشت و همچون گوهرى از آن مواظبت كرد
برخى دوست دارند پيش از آنكه روحمان از #زمزم_يقين سيراب شود، ما را سراغ #سراب_شك بفرستند
چرا ما دنبالهرو بیهدف آنان باشيم؟
دمخور بودن و انس گرفتن با #اهليقين، ما را در برابر اين ويروسها مقاومتر میسازد و رفاقت و همنشينى با آنان - كه به مرام خدا و مكتب وحى و انسانهاى پاك، دلبسته و وابستهاند -، ما را نسبت به اين موريانهها مصونيت میبخشند
#گوارا_باد_زندگى_با_صفا_و_يقين، بر صاحبانش!
بگذار مثالى ديگر بياوريم:
سيلاب، از كمترين شكاف، نفوذ میكند و خانهاى را ويران میسازد
غبار و دود و هواى آلوده هم از منفذهاى كوچك عبور میكنند و فضا و ديوار را تيره و آلوده میسازند
بارانى كه بر سقف خانهاى میبارد، وجود كمترين شكاف و تَرَك در پشت بام، موجب چكّه كردن آب و گاهى فروريختن سقف میشود
ورود آلودگیهاى فكرى و روحى به دلهايى كه عايقبندى نشدهاند، طبيعى است!
در بستن منافذ و شكافها و رخنههايى كه از آنها انگيزههاى گناه به خانه دل راه میيابد، هرچه دقّت و محكمكارى شود، خوب است و جا دارد
#ارتباط، در ساختار فكرى و فرهنگى انسان اثر میگذارد، تا با چه كسى مرتبط شويم و ظرف دل را در اختيار كدام منبع #تغذيه فكرى و روحى بگذاريم
ص ۴ از ۶
#مقام_معظم_رهبری
خَیرُ ما أُلقِیَ فِی القَلبْ أَلیَقین
میفرماید:
#یقین بهترین چیزی است که خدای متعال در دل انسان قرار میدهد
اگر یقین نبود و #شک بر وجود انسان مستولی بود،
#اهداف برای انسان نامفهوم و مبهم است؛
هدفها که روشن نبود، #حرکت، حرکت مستقیم و صحیح و مستمری نخواهد بود؛
لذاست که خدای متعال در مورد پیغمبر اکرم میفرماید:
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَمَلآئِکَتِهِ [وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ]
با بینه و یقین حرکت کردن تفاوت میکند با حرکتی که از روی تردید و شک باشد؛
لذا شما میبینید که در دعاها هم درخواست یقین از خدا میشود:
اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْیَقینَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَةَ فى دینى
#خدایا قرار ده، بى نیازى را در ذاتم، و یقین را در دلم، و اخلاص را در عملم، و نور را در دیدهام، و بصیرت را در دینم
#امام_خامنهای ۱۳۹۲/۱۱/۱۶
✨
بهنام✨الله✨
وَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ:
عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ؛
فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ
وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
عَلَى التَّمَارِي وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ؛
فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا
و #کفر بر چهار ستون پایدار است:
۱- کنجکاوی دروغین
۲- ستیزه جویی و جَدَل
۳- انحراف از حق
۴- دشمنی کردن
پس آن کس که دنبال تَوَهّم و کنجکاوی دروغین رفت، به حق نرسید
و آن کس که به ستیزه جویی و نزاع پرداخت،
از ديدن حق نابينا شد
و آن کس که از راه حق منحرف گردید،
نیکویی را زشت، و زشتی را نیکویی پنداشت
و سرمست گمراهیها گشت
و آن کس که دشمنی ورزید، پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات از مشکلات دشوار است
و #شک چهار بخش دارد:
۱- جدال در گفتار
بمعنای :
بحث و گفتگو، گفتگو در مواردی که شخص هيچ علمی ندارد، ولی بحث میکند
۲- ترسیدن
ترس از روشن شدن حقایق
۳- دو دل بودن
#شک گذرگاهخوبیست، ایستگاهبدیست
۴- تسلیم حوادث روزگار شدن
بمعنای:
خودباختگی، تسلیم هر حرفی شدن و به همه حق دادن، چون فرد دچار شک است و اعتقاداتش محکم نیست
پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد، شب تارش به صبح نمیرسد
منظور:
از تاریکی شبهات بیرون نخواهد آمد
و آن کس که از هر چیزی ترسید، همواره در حال عقبنشینی است، و آن کس که در تردید و دو دلی باشد، زیر پای شيطان کوبيده خواهد شد، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد، هر دو جهان را از کف خواهد داد
#نهجالبلاغه - حکمت ۳۱
✨
✨✨