#اربعین
#کلمات پر کاربرد زبان عربی(عراق)
برای زوار
گذرنامه = جواز السفر
گذرنامه - پاسپورت = جَواز - باسبورت
گذرنامه ها = جَوازات
گذرنامه ات رو بده = إنْطِني جَوازَك
ويزا = فيزَة
كجاست؟ = وِين
بگذار ببینم - نگاه کنم = خلّي أشُوف
سرويس بهداشتی کجاست؟ =
وِينِ المَرافِق الصَّحيَّة
(بدون کلمه صحیه بکار ببرید، چون اینگونه عامیانه تر است)
میخواهم = أريد
بروم = أرُوح
به نجف = إلْنَجف (در اصل الی النجف بوده)
(نحوه تلفظ : أريد أروحِلْنَجف)
اتوبوس میخوای یا ون = تِريدِ الباص لُو كَيّة؟
کرایه اش چنده - چقدر میشه =
إشگَد؟ - إشگد الأجرة
ده هزار - 10000 دینار - 10 =:
عَشِر - عَشرتالاف
خوبه = زِيَن
نه گرونه! = لا، باهِز
خيلی - گرونه = إهوَاي، كِلَّش - باهز
گروهتون، چند نفر هستید؟ =
جَماعَتْكُم، چَم نفرات؟
بیا بالا - سوار شو - بپر بالا =
صْعَد - يا أللّه صْعد
تمام شديد؟ همه سوار شدید؟ - تکمیل شد - تمام شد =
خَلاص؟ - يا به صورت خبري :خلاص!
چمدان - ساک = جُنطَة - (جمع : جُنَط)
راننده = سايِق
ایستگاه پلیس = سِیطَرَة
گیت - دروازه - ورودی = بَوّابَة
افسر - مامور - مسؤول = ضابُط
گاری - ارابه = عَرَبانة
گاری چی - ارابه کش = عَرَبَنچي
(بردار،بلند کن) - چمدون رو بردار =
(شيل) - شيلِ الجُنطَة
کیف - کوله = حَقْبَة
هوا گرمه - گرمه = ألْجَو حار - حار
آبجوش = مایِ الحارّ، ماي حار
نان = خُبُز
نان ساندویچی(مخصوص عراق) =
صَمّون
کولر را روشن کن = شَغِّلِ الْمُكَيِّف
خاموش کن - خاموشش کن - کولر را خاموش کن =
طَفْ - طفِّيَه - طفّي المُكيّف
وایستا - نگه دار = اُگُفْ
اینجا - آنجا = إهْنا - إهناك
بیا = تعال
برو = رُح (روح)
گم کردم = ضَيَّعِت
بگذار - قرار بده = خَلّي
چرا - برای چه = لِيَش
نمی فهمم - نمی فهمم چی میگی =
مَافْتَهِم (الف خوانده نمي شود) - مَفتَهم شِتگول
کم - کمی عربی بلدم =
شُوَیّ، شْوَيّ - شوي أعرف، شوي أحچی