☘️☘️☘️
✅گفتگویی خواندنی (بخش نخست)
✔️گفتوگو با عضو قدیمی حجتیه: ما بهاییستیز نبودیم
تقریبا ۴۰ سالی است که اسم انجمن به دهانها افتاده است؛ حال اینکه بنای انجمن از همان اول بر شهرت نبوده است. جالب است بدانید حاج آقای حلبی سالها با بهائیت مبارزهی علمی و فرهنگی میکرد ولی هیچیک از بهاییها نمیدانستند که ایشان –با اینکه منبری معروفی بود- مسئول انجمن است. چون هیچگاه بر فراز منبر نامی از انجمن نمیآورد. تصور آنها این بود که آقای فلسفی مسئول انجمن است.
خیلی از رفقای ما اسم مستعار داشتند؛ اصلا آقای سجادی بنام «آقای حسینی» معروف بود. مرحوم آقای عصار فامیلیاش خجسته بود، مرحوم سرلشکر سلیمی هم گویا نام مستعاری داشت؛ اینها بینام و بینشان فعالیت و بهاییها را هدایت میکردند. هیچ اسمی از انجمن نبود و حاج آقای حلبی را یک آخوندی لو داد به نام موحد شیرازی که پدرش روحانی بود، خودش روحانی بود و الان هم برادرزادهاش در قم روحانی است؛ حدود سالهای ۵۲-۵۳ بهایی شد و چون پیش از این مسلمان بود آقای حلبی را میشناخت و او را لو داد. بنای انجمن بر گمنامی بوده است و شهرت انجمن برای ما شد آفت؛
اولین اصل کار ما هدایت انسانهاست، اصلا آقای حلبی بنایش بر این بوده. او دیده بود که در مشهد بهاییها دارند جماعت را گمراه میکنند و ذهن جوانان را از اسلام و تشیع برمیگردانند. نسبت به امام زمان بیاعتقادشان میکنند. شما این را بدانید که بهاییها از نظر فکری و اضلال بسیار قوی هستند و علت آن هم این است که بسیاری از مبلغان تراز اولِ اینها آخوند بودند و بهایی شدند:
«میرزا ابوالفضل گلپایگانی» از عبدالبهاء و بهاءالله باسوادتر بوده است و بهایی شده است.
«فاضل مازندرانی» آخوند بوده و بهایی شده، «اشراق خاوری» آخوند بوده و بهایی شده. اینکه میگویم آخوند بوده نمیخواهم خدای ناکرده روحانیت را تضعیف کنم؛ بلکه میخواهم بگویم مبانی به ظاهر علمی در اضلال آنها به خاطر آخوندهایی است که بهایی شدند. اگر نه خود بهاییت هیچ چیز نداشت. یعنی خود بهاءالله بیسواد نبود و باسواد بود، عبدالبهاء هم باسواد بود اما اغلبشان بیسواد بودند.
قویترین کتاب در رد امام زمان توسط «میرزا نعیم سدهی اصفهانی» –یک آخوند- نوشته شده است؛ بنام استدلالیهی میرزا نعیم در رد امام زمان. الان آن استدلالیه را یک آدم بیاطلاع بخواند چپ میکند.
یعنی امثال «اشراق خاوری»، «سیدعباس علوی»، «ابوالفضل گلپایگانی»، «آیتی» که البته بعد برگشت، «صدرالصدور» و… خیلی از آخوندها بهایی شدند و اینها مبانی اضلال بهاییت را قوی کردند.
یعنی «بیان حق» سیدعباس علوی را بخوانید، به پیامبر بیاعتقاد میشوید. و حتی آن موقع به ما اجازه نمیدادند این کتاب را بخوانیم، یعنی اینقدر این کتاب مضل بود.
یک دوره آقای حلبی –در مبارزهی نفت- در جبههی مصدق و فعالیتهای سیاسی حضور داشت که شرح کاملش در تاریخ هست. آقای حلبی در زندگیاش [پیش از آشنایی با مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی] چند استاد مبرز داشته است: در فقه «حاج آقا حسین قمی» بوده، در فلسفه مرحوم «آقابزرگ شهیدی» بوده، در سیر و سلوک «آقا شیخ حسنعلی اصفهانی» بوده، که حاج آقای حلبی شاگرد مبرز ایشان بوده است. یعنی دورههای سیروسلوکی را گذرانده، چلهنشینیها داشته و یک آخوند معمولی نبوده؛ استاد ادبیاتش ادیب نیشابوری بزرگ بوده است.
ادامه مطلب...
yun.ir/wuhdt1
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅گفتگویی خواندنی (بخش دوم)
✔️گفتوگو با عضو قدیمی انجمن حجتیه: ریش پروفسوری یا ریش انجمنی!؟
پاییدن شیعه از نظر فکر در عصر غیبت از اهداف اصلی ماست. ما فقط به فکر و فرهنگ کار داریم؛ مواضع سیاسی همگی تغییر میکند و بالا و پایین میشود؛ آن اندیشه و فکر و عقیده، و بویژه باور به امام زمان است که برای ما اصل است.
اصل بعدی هم پیوند استوار با روحانیت است. آقای حلبی بارها این را گفته که «انجمن جرقهای است از شعلهی وجودی آقامیرزا مهدی اصفهانی». آقا میرزا مهدی اصفهانی روحانی بوده، آقای حلبی روحانی بوده، بنیانگذار انجمن روحانی بوده و اساس کار ما بر روحانیت است. از ۱۵ سالگی که من به انجمن آمدم به من گفتند «مقلد چه کسی هستی؟ باید تقلید کنی». همین الان هم هرکسی به انجمن میآید میگوییم «مقلد که هستی؟!» یعنی تقلید از مرجعیت یکی از اصول کار ماست.
بروید تحقیق کنید، این را در مناظرهای که با آقای اکبری آهنگر در مشهد جلوی دهها نفر داشتم گفتم که هیچ گروهی قبل از انقلاب به جز انجمن مورد تایید قاطبهی مراجع نبوده، هیچ گروهی. شما یک گروه را به من معرفی کنید که قبل از انقلاب تمامی مراجع تقلید بالاتفاق تاییدش کرده باشند و اجازهی سهم امام داده باشند و اجازهی تراشیدن ریش – که در آن زمان خیلی مهم بود- داده باشند، اجازهی خوردن شربت و شیرینی بهایی داده باشند. ولی از آن طرف تربیت ما اینگونه بود که من کلاس یازدهم دبیرستان – مدرسهی دکتر نصیری میرفتم، در همان خیابان محبوب مجاز فعلی- داشتم میرفتم یک جلسه بهایی. سه راه سلسبیل یک سینما بود بنام خرم که بالای آن کوچهای بود و در آن خانهی یک بهایی بود که باید آنجا به جلسهشان میرفتم. از مدرسه آمدم بیرون، زمستان بود، گرسنه بودم و دیدم اگر الان در جلسه شیرینی بیاورند من به نیت سیر شدن شیرینی را میخورم و این شرعا مشکل دارد؛ ما را اینگونه تربیت کرده بودند. بچه فقیر هم بودم و پول نداشتم ساندویچ بخورم، یک بشقاب لبو خریدم و خوردم و سیر شدم و بعد به جلسه رفتم. تربیتمان چنین بود و مقلد بودیم.
دربارهی ریش پروفسوری هم داستان این است که رفته بودیم و گشته بودیم و این را انتخاب کردیم: «ریش پروفسوری»؛ چون بعضی رفقای ما که بسیار هم متدین بودند و نمیخواستند ریش بتراشند، در عین حال هم نمیخواستند خلاف شرع عمل کنند، عکس این مدل ریش را کشیدند و فرستادند برای آقای خویی و استفتاء گرفتند که «اشکال ندارد». ریش پروفسوری یا ریش انجمنی.
اصلا یکی از راههای شناختن انجمنیها در اول انقلاب همین مدل ریش بود و البته دعای «اللهم کن لولیک…» هم، راه شناسایی انجمنیها بود. این را البته متدینین میدانستند و نه بهاییها.
پس زاویهی انجمن با روحانیت یک اتهام خیلی بزرگ است؛ اصل و ریشهی ما در روحانیت است. خودمان هم آخوندهای بیعمامه هستیم، یعنی من الان شاگرد روحانی دارم، کلی رفیق روحانی دارم. کلی از این آقایان روحانیون به ما علاقه و ارادت دارند و ما را قبول دارند. از نظر سواد و معلومات ما را قبول دارند؛ یعنی وقتی مینشینیم بحث علمی- دینی میکنیم کم نمیآوریم.
مشکل برخی آخوندهای انقلابی، غیرانقلابی بودن انجمن بود
پس بعد از انقلاب چه شد؟
قبل از انقلاب روحانیون دو گروه بودند، یکی روحانیون سنتی غیرانقلابی که اینها نوعا طرفدار انجمن بودند. در تهران ۱۰ روحانی بود که تهران روی دوش اینها میچرخید، آقایان آیات «سبط الشیخ»، «مسجدجامعی» پدر همین مسجدجامعیها، «خوانساری» -نه آقا سیداحمد- «سیدعلی نقی تهرانی» برادر «سید مهدی لاله زاری»، «حسن سعید» و «سید محمدباقر طباطبایی» و… آیت الله فلسفی و امثال آن مرحوم بلحاظ نفوذ از اینها پایینتر بودند. آقای فلسفی هم طرفدار انجمن بود، آقای مطهری، میدانید که بینابین بود، هم انقلابی بود و هم فرهنگی. اینها همگی انجمن را قبول داشتند؛ یک عده آخوند انقلابی هم بودند که با انجمن مشکل داشتند و بیرودربایستی مشکلشان هم این بود که انجمن انقلابی نبود. این هم داستانی دارد که من در مناظرهام با آقای اکبری مفصل گفتهام.
ادامه مطلب...
yun.ir/34hfcg
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅یادداشتی از تحولات افغانستان
نباید اشرفغنی را به ایران راه میدادند !
■ محمدحسین جعفریان
کارشناس ارشد مسائل افغانستان
آقای غنی به تهران آمد. برخلاف آنچه در امریکا رخ داد، اینجا استقبال گرمی از او شد. اما در تاریخ افغانستان کسی بقدر اشرف غنی باعث تیرگی روابط تهران و کابل نشده است. هیچ زمامداری بقدر او با زبان فارسی نجنگید. تعصبش در دشمنی با پارسی و پارس زبانان حیرتآور بود. تاریخ افغانستان فراموش نخواهد کرد رئیس جمهوری را که در اوج جنگها و خطر سقوط کابل، مهمترین دغدغهاش پایین کشیدن تابلوی فارسی دانشگاهها و تبدیلشان به پشتو بود. ایرانیان را دزد خواند. گفت مشهد را به قریهای از هرات بدل میکند. در حالی که هیچگاه ایران از افغانستان طلب آب رایگان نکرده بود، برای تهییج مردم برعلیه کشورمان گفت: ایران اگر آب مفت میخواهد نفت مفت بدهد!
با آنکه ۸۰ درصد کشور یا فارسی زبانند و یا زبان فارسی را میدانند، سفیری که به تهران فرستاد را از متعصبترین پشتونها برگزید. چهرهای که اصرار دارد زبان فارسی و دری دو زبان مجزایند. باور نمیکنید اما جناب سفیر در مدح یک اجتماع پشتونها در پاکستان برای استماع سخنان رهبر جوانشان بهنام "منظور پشتین"، نوشت: "این انقلاب شرق را چنان متحول میکند که انقلاب فرانسه غرب را"! عجیبترین کار اشرف غنی اما دشمن تراشی آشکار برای تهران بود. او سران و فرماندهان ناراضی طالبان را زیر چتر خود گرفت. به آنها پول و سلاح داد تا علیه هزارهها، شیعیان و ایران بجنگند. ملاعبدالمنان نیازی مشهورترین آنها بود. خوب است این اعجوبه خونخوار را بیشتر معرفی کنم.
او یک چهره سرشناس طالبان و فرمانده اصلی حمله به مزارشریف در سال ۱۳۷۷ بود. ۱۷ مردادماه همان سال هستهای از نیروهای او هنگام تسخیر شهر به کنسولگری ایران رفته، یک خبرنگار و ۸ دیپلمات ما را شهید کردند. جمله معروف "تاجیکها به تاجیکستان بروند، ازبکها به ازبکستان و هزارهها به گورستان" از اوست. نسلکشی هولناک شیعیان مزار در ۱۳۷۷ از شاهکارهای این قصاب نفرتانگیز بود. نیازی امید داشت با اتکا به جنایاتش جانشین ملاعمر شود. اما ملا اختر منصور جای او را گرفت. از همان لحظه او و ملارسول(ناراضی سرشناس دیگر طالبان)بنای انشعاب گذاشتند. ولی پول برای تامین نیرو، سلاح کافی برای جنگ و دشمن مشخص نداشتند. این مشکل را اشرف غنی و اداره امنیت افغانستان برای آنها حل کردند. نیازی اصالتی هراتی داشت. پس با نیروهایش در غرب افغانستان، در شهرستان شیندند مستقر شد تا مرزهای شرقی ایران را نا امن و جنگ شیعه و سنی را شعلهور کند. فیلم او نزد ایرانیان بسیار مشهور است. همان ملایی که میگوید ما هزارهها را با ان مذهب دروغینشان[مرادش مذهب تشییع است]هر روز صدتا صدتا میکشیم. به ایران هشدار میدهد که سرگرم انتقال سلاح به خاک کشورمان و بمب گذاری در زاهدان و تایباد و مشهد و تهران است. جالب است بدانید ایشان اصولا نیروی تحت پوشش امنیت افغانستان بود.
همزمان که ایران را تهدید میکرد و هزارهها و شیعیان را صدتا صدتا میکشت، پول فشنگها، حقوق نیروهای قاتل و جانی، حتی بنزین مورد نیاز ادواتش را اداره امنیت افغانستان و جناب اشرفغنی میدادند. خودش در بیابانهای لب مرز بود، خانه مجللاش چسبیده به اداره امنیت در شهر هرات. جالبتر آنکه حکومت آقای غنی هم مرتب اعمال او را به عنوان فعالیتهای طالبان تقبیح و محکوم میکرد. تا آنکه خود طالبان برایش کمین گذاشت. او را زدند. مجروح شد. غنی با هواپیمای اختصاصی این جلاد را برای درمان از هرات به کابل برد. بعد هم رایزنی شد تا برای درمان پیشرفته با هواپیما به ترکیه منتقل شود. اما بر اثر جراحات مرد. پس از مرگ هم خاکسپاری و محفل عزاداری باشکوهی در هرات برایش گرفتند. برسرقبرش، خالد پسرش را بهعنوان جانشینش معرفی کردند. وقتی خبرنگاران از وحیدقتالی استاندار جناب غنی در هرات پرسیدند؛ چنین رفتاری با یک تروریست و قصاب مشهور چه معنایی دارد، گفت: ما پشت سر مرده گپ نمیزنیم! بله! ما از چنین رئیس جمهوری با آن شکوه در تهران استقبال کردیم!
او اکنون که از واشنگتن ناامید شده، آهنگ ایران کرده است. امید آنکه سران این همسایه عزیز اینبار با تهران مهربانتر باشند. ایران آب مفت نمیخواهد. از یاد نبرند که برای برقراری این سهمآبه، پهلوی اول "دشت ناامید" را که مساحتی دوبرابر بحرین داشت به افغانستان بخشید. این دشت برای همیشه از ایران جدا و ضمیمه افغانستان شد. با اینحال باز هم ایران آب رایگان نمیخواهد. منت بگذارند در این روزهای بیآبی، به قدر آب مصرفی ۴ میلیون اتباع خودشان که ۴۰ سال است عزیز ما هستند و روی چشم ما جای دارند، اب را به ما بفروشند.
پ.ن: انتخاب از صفحه اول روزنامه جامجم تهران--ایران--شماره امروز، چهارشنبه ۲۰ اسد ۱۴۰۰...مطلب چندکلمهای کوتا
🆔 @porseman_andisheh
هدایت شده از ندای تهذیب
با سلام و احترام
👌ابتکار بسیار زیبا از تولیت حرم اباعبدالله روی لینک بزن
http://app.imamhussain.org/tour/
وارد حرم شدید توجه کنید روی هر فلشی که کلیک میکنید يه مقدار صبر کنید تصویر شفاف ميشه. ودر هر صحن باچرخش و عقب جلو کردن صفحه میتوان کاملا زیارت کردهر جای حرم که دوست داريد زیارت کنید.
التماس دعا
✅ به #ندای_تهذیب بپیوندید:🔻
https://eitaa.com/nedaye_tahzib
🍀🍀🍀
✔️عزاداری امام حسین (علیه السلام) باید قهرمان هایی تربیت کند تا در برابر ظالم بایستند!
✍️ امام #موسی_صدر :
◾️من حسینی را که کشته شده است تا من گریه کنم نمی شناسم. چرا من برای امام حسین'ع' گریه میکنم؟ من برای امام حسین'ع' گریه میکنم تا او را به یاد داشته باشم و به یاد داشته باشم که او در برابر دنیایی از قدرت ایستاد؛ دنیایی که همگی دست در دست هم داده و از هرسو او را احاطه کرده بودند و او به تنهایی به میدان می رفت ...
◾️من نمیتوانم مراسم عزاداری امام حسین'ع' را از تلاش برای حمایت مجاهدان در مرزها جدا بدانم. من نمی توانم سوگواری برای امام حسین'ع' را درک کنم مگر آنکه بتواند قهرمانانی را تربیت کند؛ کسانی را تربیت کند که در برابر ستمگر بایستند و در برابر حاکم ستمگر سخن حق را بگویند. این است معنای حسین'ع' و معنای عزاداری برای امام حسین'ع'.
📚 کتاب سفر شهادت امام حسین پیشرو اصلاحگری،بند ۱۸۴
🆔 @porseman_andisheh
🍀🍀🍀
✔️پرتاب_خون_علی_اصغر_به_آسمان_جاذبه_زمین
❔یکی از دوستان سوال کردن و گفتن که در کربلا خون حضرت علی اصغر (ع)برزمین ریخته نشد و امام حسین (ع)آن خون را بر آسمان پاشید❕
⁉️سوال این است که این قضیه مخالف با قانون #جاذبه کره زمین است و باعقل سازگاری ندارد
❔
💠#پاسخ💠
👌مورخین کیفیت به شهادت رسیدن علی اصغر علیه السلام را چنین نقل می کنند ؛
« هنگامى كه حسين عليه السلام، شهادت جوانان و محبوبانش را ديد، تصميم گرفت كه خود به ميدان برود و ندا داد: «آيا مدافعى هست كه از حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، دفاع كند؟ آيا يكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد؟ آيا دادرسى هست كه به خاطر خدا، به داد ما برسد؟ آيا يارى دهنده اى هست كه به خاطر خدا، ما را يارى دهد؟».
🔸پس صداى زنان، به ناله برخاست. امام عليه السلام، به جلوى درِ خيمه آمد و به زينب عليها السلام فرمود: «كودك خُردسالم را به من بده تا با او، خداحافظى كنم».
او را گرفت و مى خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل، تيرى به سوى او انداخت كه در #گلويش نشست و او را ذبح كرد.
🔸امام عليه السلام به زينب عليها السلام فرمود: «او را بگير!». سپس، كف دستانش را زير خون [گلوى او] گرفت تا پُر شدند. خون را به سوى آسمان پاشيد و فرمود: «آنچه بر من وارد مى شود، برايم آسان است؛ چون بر خدا پوشيده نيست و در پيش ديد اوست».
🔸امام باقر عليه السلام [در باره آن خون] فرموده است: «از آن خون، يك قطره هم به زمين، باز نگشت».
❕این جریان مورد نقل قریب به اتفاق مورخین قرار گرفته است ؛
📚لهوف ص168 _ بحار الانوار ج45 ص46 _ الاخبار الطوال ص258 _ بغیه الطلب ج6 ص2629 _ الارشاد ج2 ص108 _ اعلام الوری ج1 ص466 _ روضه الواعظین ص208 _ مثیر الاحزان ص70 _ البدایه و النهایه ج8 ص186 _ مناقب ابن شهر اشوب ج4 ص109 _ تذکره الخواص ص252 _ الاحتجاج ج2 ص101 _ مقتل الحسین ج2 ص32 _ الفتوح ج5 ص115 _ تاریخ یعقوبی ج2 ص245
❔حال سوال اینجاست که چرا بر اساس #قانون جاذبه زمین ، آن خون به زمین بازگشت نکرد ❗️آیا این جریان با قواعد مسلم علمی منافات ندارد ❕
👌پاسخ روشن است . هنگامی که بشر با پیشرفت علم توانائی پیدا کند که وسائلی بسازد سریع آنچنان سریع که از حوزه جاذبه زمین بیرون رود، سفینه هائی بسازد که مساله اشعه های #مرگبار بیرون جو را حل کند، با تمرین به بی وزنی عادت نماید خلاصه جائی که انسان بتواند با استفاده از نیروی محدودش، این راه را طی کند آیا با استمداد از نیروی نامحدود الهی حل شدنی نیست ❔
❕آیا قدرت خداوند برای غلبه بر جاذبه زمین از بشر کمتر است در حالی که بشر امروز به راحتی #توانسته است بر نیروی جاذبه زمین فائق شود و آسمان و فضا و سیارات را زیر پای خود قرار دهد و سیر آسمانی خود را تکامل بخشد ❗️در حالی که خداوند می فرماید ؛
«نه چيزى در آسمانها و نه چيزى در زمين از حوزه #قدرت او بيرون نخواهد رفت؛ به يقين او دانا و تواناست». ( فاطر 44)
👌بنابراین به زمین نریختن خون علی اصغر علیه السلام و غلبه آن بر جاذبه زمین به قدرت #خارق_العاده خداوند بوده است که مورد شک و انکار نیست .
🔸از امام باقر عليه السلام نقل است که مى فرمايد ؛ «اگر قطره اى از آن خون به زمين مى افتاد، #عذابْ نازل مى شد».
📚الامالی شجری ج 1 ص 171 _ الحدائق الوردیه ج 1 ص 120
👌این که امام حسین علیه السلام خون علی اصغر را به آسمان پرتاب می کند شاید #وجهش این باشد که می خواهد به خداوند بگوید این قربانی را از من قبول کن و خداوند نیز با امساک خون علی اصغر از ریخته شدن به زمین ، این قربانی در راه خودش را از حسین علیه السلام قبول می کند و شاید وجه دیگرش آن باشد که خداوند با عمل خود ، می فهماند که #خودش منتقم خون آن طفل شیر خواره دشت کربلا می باشد .
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#پرسش
⁉️آيا مصائب امام حسين(ع) در كتب اهل سنت نيز آمده است؟
پاسخ:
مصائب جانسوز كربلا و شهادت امام حسين(ع) به قدري داراي اهميت مي باشد، كه بسياري از مورخان و دانشمندان فارغ از هر مذهبي به آن پرداخته اند. جالب آنكه بسياري از مقتل نگاران اوليه كه اين شيوه را پديد آوردند، از اهل سنت مي باشند. مانند ابي مخنف، خوارزمي و طبراني. در اينجا به برخي از كتابهاي علما و بزرگان اهل سنت كه در آنها مصائب امام حسين(ع) آمده است، اشاره ميشود:
1ـ تاريخ طبري، در حوادث سال 60 و 61.
2ـ كامل ابن اثير، در حوادث سال 60 و 61.
3ـ تذكره الخواص، سبط ابن جوزي.
4ـ مقتل الحسين، خوارزمي.
5ـ مقتل الحسين بن علي بن ابي طالب، ابوالقاسم سليمان طبراني.
6ـ الفصول المهمّه، علي بن محمد مالكي مكي، معروف به ابن صباغ.
7ـ نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (مقتل ابي مخنف)، تحقيق استاد محمدهادي يوسفي غروي، ترجمه جواد سليماني.
8ـ مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني.
9ـ علي و فرزندانش، دكتر طه حسين، ترجمه احمد آرام.
10ـ ترجمه الامام حسين و مقتله، ابن سعد واقدي، تحقيق سيد عبدالعزيز طباطبايي.
11ـ پيشواي شهيدان، ترجمه الامام الحسين ابو الشهداء، اثر عباس محمود عقاد."
https://eitaa.com/porseman_andisheh/623
31.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخهای استاد وکیلی به سؤالات اعتقادی
#شبهات_عاشورایی
5️⃣ آیا برخی روضهها، پایین آوردن مقام ائمه علیهم السّلام نیست؟
___
✔️ «ساحَت اندیشه»؛ ویدئوهای کوتاه در پاسخ سوالات اساسی👇
🔎 @SahateAndishe
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅نگاهی متفاوت به شخصیت علامه محمدرضا حکیمی،
یکی از مشهورترین اشتباهات در مورد شخصیت علامه محمدرضا حکیمی، حصر او و آرایش در «مکتب تفکیک» است. این نوشتار در پی تفکیک و گسست علامه حکیمی، از اندیشه تفکیک و پیوست او به فریادهای دیگرش، همچون خروش عدالت و نهیبهایش برای محرومان و مستضعفان است.
یکم. از مهمترین درسها در سیره آموزشی – پرورشی علامه حکیمی، توأم بودن دوران آموزش او، با چاشنی چشیدن طعم محرومیت خودخواسته است.
او بسان برخی نبود که طعم اجباری فقر را در دوران کودکی بخاطر شرایط خانوادگی تحمل کند؛ بلکه با وجود تمکن خوب مالی خانوادگی، دوران درسی خود را در میان “فقری خودخواسته” و “محرومیتی اختیاری” گذراند و از این جهت در میان اندیشوران حوزه و دانشگاه بینظیر است.
آن اندیشور عدالت خواه در مورد آن دوران چنین مینویسد: «سابق بر این، در میان طلاب چنین رسم بود تا اشعار اَلفیه ابن مالک را از بَر میکردند تا در ادبیات عرب متبحر شوند، … به یاددارم در همان ایّام، گاه الفیه را بر میداشتم و برای حفظ آن به زاغهها و [بیغولهها] میرفتم تا ضمن انجام تکالیف درسی، از حال و وضع محرومان نیز مطلع باشم». قاعده آن است که با اَلفیه واشعار آن، به محافل ادبی رفت و طبیعی است آنکه الفیه را در میان محرومان میآموزد، بعدها زیر خروارهای قیل و قالهای فقه، اصول و فلسفه خفه نمیشود و فریاد محرومیت و عدالت را در این مباحث انتزاعی فراموش نمیکند. کسی که با مانیفست مارکس و بینوایان هوگو به زاغهها برود، چندان هنری نکرده است، آنکه طلبهای – بویژه پیش از انقلاب ودر حجره دربسته- با الفیه به معادن وزاغه ها و بامحرومان همنشین بشود، خلاف عادت عمل کرده است و حکیمی چنین کرد تا چنان بنگارد و چنین و چنان بخواهد.
دوم: خیلی پیشتر از نگارش”طبقات اعلام الشیعه” آقابزرگ تهرانی، عالمان خود را در یکی از طبقات علمی ذیل جای میدادند؛ «طبقات المفسرین»، «طبقات المحدثین» و «طبقات الفقها». در این راستا، اگر کسی با سیره علمی و سبک نوشتار علامه حکیمی مأنوس باشد متوجه میشود که جنس طبقه حکیمی از طبقهای متفاوت از طبقات پیش گفته است. مهمترین آرمان حکیمی «عدالت اقتصادی» بود. بارها تأکید میکرد که چکیده دین در «توحید وعدالت» نهفته شده است. حتی حکیمی، طاغوت سیاسی را سیئهای از سیئات طاغوت اقتصادی میدانست. او عدل را فصل مُقوّم «جامعه قرآنی» میدانست و بدون لکنت زبان جامعه بدون عدالت را «جامعه قارونی» خطاب میکرد. بنابراین تعابیری همانند نظام عامل بالعدل و جامعه قائم بالقسط ما را بر آن میدارد تا او را از سنخ «طبقات القوّامین» بخوانیم و او را عامل آیه شریفه «قوامین للّه شهدا بالقسط» بدانیم.
سوم: حکیمی نه در شمار «حوزویان روشنفکر» بود و نه در زمره «روشنفکران دینی». او بسان سنتیها، قائل به اصاله الروحانیه نبود و از طرفی نیز اصل را بر مخالفت با روحانیت نگذاشته بود. حکیمی، روشنفکرستیز هم نبود واصل را بر دین نشناسی و دین ستیزی طبقه روشنفکران نمیگذاشت.
خصوصیت انحصاری او در نوسان وتلاطم میان این دو صنف بود و در مقایسه با آنان متفاوت اندیش بود. او حقیقتاً، اصالتی حوزوی داشت که همزمان در محافل روشنفکران نیز بسان خورشید میدرخشید. او رهنورد میان مسجد ومیخانه بود و در خط سوم میان آن دو در تردد بود و منرلتی بین منزلتین را گزیده و اسلام او، در خط مرزی فیمابین بود.
چهارم: مفصلترین و مهمترین میراث او کتاب سترگ «الحیاه» بود که مجموعهای ازمعارف اهل بیت (علیهم السلام) است.
وی به اهل بیت (علیهم السلام) به دید «آقازادههای نورانی» نمینگریست و روایات آنها را مُشتی احکام، مسائل اخلاقی و اوامر ارشادی نمیدانست، بلکه آنان را آموزگاران عقیده وعمل میدانست و روایاتشان را منبع علم ومعرفت میخواند که باید از آنها «فقه اعتقادات» استخراج کرد؛ بسان آنچه که در فقه عملی انجام شده است.
پنجم. آنچه در نکات فوق بیان شد، رشحهای از کتاب «راه خورشیدی»؛ اندیشهنامه و راهنامه استاد محمدرضاحکیمی، نوشته استاد فرهیخته محمداسفندیاری، طبع تیرماه ۱۴۰۰ از منشورات انتشارات نگاه معاصر تهران است.
شوربختانه از ساعت ۲۲:۰۰ شامگاه سی ویک مرداد ۱۴۰۰ او دیگر در میان محرومان، عدالت خواهان، روشنفکران، نواندیشان، روحانیان وعلاقمندان و… نیست.
از شمار دو چشم یک تن کم، وز شمار خرد هزاران بیش…
منبع... www.dinonline.com
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅کارکردهای مثبت اقتصادی رمزارزها در کنار ابهامات شرعی آن
رمزارزها یک حقیقت انکارناپذیر است که کشورهای پیشرو از این ظرفیتها برای تقویت رقابت یا سالمسازی بازارها مالی خود استفاده میکنند و اقبال به رمزارزهای ملی شاهدی بر این مدعاست.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «درآمدی بر موضوعشناسی رمزارزها با تأکید بر بیتکوین» با ارائه دکتر سید احمد عاملی مدیر هیئت اندیشهورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی حوزه علمیه خراسان و حجتالاسلام دکتر علی نعمتی، محقق و عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم چندی قبل در مرکز تحقیقات اسلامی مشهد برگزار شد. سخنرانان در این نشست به تبیین خاستگاه، ماهیت و کارکردهای رمزارزها پرداختند و آن را دارای کارکردهای مثبت برای اقتصاد و البته برخی ابهامات فقهی دانستند.
ضرورت ماهیتشناسی دقیق پولهای کنونی
حجتالاسلام نعمتی، دبیر هیئت اندیشهورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی حوزه علمیه خراسان، در ابتدای این نشست ضمن تأکید بر عدم کار فقهی بر روی ماهیت پول علیرغم کار بر روی دراهم و دنانیر در مباحثی چون بیع صرف و خمس و زکات، بیان کرد: نتیجه این شده که فقهای ما زکات پولهای رایج امروزی را رد کردهاند؛ چرا که آن را مصداق پول نداستهاند، در حالی که ماهیتشناسی دقیق پول ما را به این امر میرساند.
ادامه مطلب...
yun.ir/ly2nle
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#یادداشت
✅امام خمینی (ره) و زیارتنامه
شهید استاد آیت الله مطهری بعد از ۱۵ خرداد دستگیر و زندانی می شود.
در زندان این اشعار را در رثای امام خمینی می گوید؛
زمنزلگاه آن محبوب، یاران را خبر نبوَد
همی آید به گوش از دور آواز جرس ما را
صبا ازما ببر یک لحظه پیغامی به روحالله
که ای یادتومونس روزوشب دراین قفس مارا
به رغم کوشش دشمن نخواهد بگسلد هرگز
میان ما و تو پیوند تا باشد نفس ما را
سزاوار تو ای جان کنج زندان نیست منزلگه
سزد گر خون ببارد از دو دیده هر نفس ما را
رواق منظر دیده مهیای قدوم تو
کرم فرما و بپذیر از صفا این ملتمس ما را
این اشعار نشان دهنده ارادت استاد مطهری به امام راحل است.
نکته مهم در اینجاست که این ارادت از سوی کسی به نظم درآمده که در زندگیش به این سادگی اهل تعریف از کسی نبوده! و همو گوید: وقتی میخواهم نام این مرد بزرگ را ببرم قلبم به لرزه در می آید!
مشابه این ارادت را در استاد بزرگوار آیت الله جوادی آملی نسبت به امام می بینیم که برای او از تعبیر دعاگونه «سلام الله علیه» استفاده می کند – و تصریح می کند که خواجه طوسی در کنار نام بردن از سیدمرتضی از «سلام الله» استفاده می نموده – و نیز در رثای امام، زیارتنامه ای را برای زائران مرقدش، کتابت می کند.
روشن است که برخی از زیارتنامه ها از امام معصوم صادر شده مانند زیارت جامعه و زیارت امین الله. ولی اکثر آنها به انشاء علماء بزرگ است. مانند زیاتنامه حضرت فاطمه زهرا (س) که شیخ صدوق در کتاب الفقیه، تصریح می کند؛ چون برای سیده نساء العالمین (س) زیارتنامه ای نیافتم، این متن را به عنوان زیارتنامه می نویسم.
با این وضع، تکلیف زیارتنامه هایی برای بزرگانی چون عبدالعظیم الحسنی، کلینی، مفید، صدوق و.. در دسترس است، روشن می شود که از سوی علماء شیعه انشاء شده و امری مرسوم بوده است.
تردیدی نیست؛ در اینکه خواندن و با خبر شدن از این ارادت ها از چنین افراد وارسته ای، نسبت به امام -ره- تفکرآفرین است.
اما توجه به این نکته مهم است؛ نسل جوان کنونی، امام را ندیده اند، و امروز معیار شناخت شان برای دستیابی به شخصیت و خصوصیات آن بزرگوار؛ دو چیز است:
اول؛ رفتار مسئولان امروز و بازنشرِ قول هایی است که از سوی آنان به مردم برای برقراری آزادی و رفاه و عدالت در دهه پنجاه و شصت داده شده، می باشد.
و دوم؛ ظاهرِ آثار بجا مانده ، و یا مرتبط با امام -ره- می باشد.
اگر از این دو ناحیه؛ امام عظیم الشان، خوب تعریف نشود، در مقابل طوفانِ انتقادهائی که فکر و دل جوان عزیز امروز را نشانه گرفته توفیق چندانی برای پاسخ و ابزار کلام حق نخواهیم داشت.
روشن است که انتقادات؛ گاه از سر دلسوزی است، و گاه از تراوشاتِ ژست روشنفکری، و البته گاه از اطاق فکر رقیبانِ سیاسی و حتی از مخالفان بیت آن بزرگوار هدایت می شود!
من از مفصل، این نکته مجملی گفتم
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل
منبع...
fa.shafaqna.com
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#پرسش_پاسخ
⁉️ آیا امام زمان (عج)دارای همسر و اولاد می باشند؟
پاسخ
در مورد این که، امام زمان (عج) دارای همسر و فرزندانی هستند یا نه؟ دلیل قطعی بر وجود یا عدم آن نداریم و بین علما اختلاف است و هر کدام برای اثبات مدعای خود و ردّ ادله دیگری، تلاش نمودهاند. کسانی که قائل هستند برای حضرت همسر و فرزندانی است ادله ای دارند که عبارتند از:
۱. قواعد کلی:
احکام کلی شریعت محمدی ( صلی الله علیه و آله و سلّم ) اقتضا دارد که امام زمان (عج) نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم(ع)، تشکیل خانواده داده و از سنت جدّ بزرگوارش پیروی نماید. مرحوم «محدث نوری» میفرماید: «(امام زمان (عج)) چگونه ترک خواهند نمود چنین سنت عظیمه جدّ بزرگوار خود را، با آن همه ترغیب و تشویق، که در فعل آن، و تهدید و تخویف که در ترک آن شده است. سزاوارترین امّت در گرفتن سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلّم ) امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب نشمرده است»[1]. علمای دیگر، نیز به این مطلب اشاره نموده اند[2]. بنابراین، طبق قواعد کلی باید حضرت(ع)، دارای همسر و فرزندانی باشد.
۱. روایات:
در رابطه با همسر یا همسران امام زمان (عج) تنها یک روایت به دست ما رسیده است که مرحوم «کفعمی» در کتاب شریف «مصباح» نقل کرده است،[3] امّا درباره اولاد آن حضرت روایات زیادی نقل شده است که مرحوم مجلسی در کتاب «بحارالانوار» بابی را به اولاد حضرت مهدی(ع) اختصاص داده است[4]. مرحوم شیخ حر عاملی نیز در کتاب «الایقاظ من الهجعة» از صفحه «392 تا 405» بابی را به بحث از دولت فرزندان مهدی ( علیه السّلام ) اختصاص داده است.
امام صادق ( علیه السّلام ) میفرماید: «برای صاحب این امر، دو غیبت است، یکی از آنها به قدری طولانی میشود که برخی مردم میگویند: وفات کرده و برخی میگویند: کشته شده، و برخی میگویند: آمده و رفته است. جز تعدادی اندک از شیعیان،کسی بر باور خود استوار نمیماند. و کسی از اقامتگاه او مطلع نمیشود، حتی فرزندان او جایگاه او را نمیدانند، به جز کسی که متصدی امور اوست.»[5] در روایت دیگر از امام صادق ( علیه السّلام ) آمده است که میفرماید: « گویا نزول قائم را با اهل و عیالش، در مسجد سهله میبینم».[6] چنانکه ملاحظه کردید روایات متعددی وارد شده است که امام زمان (عج) دارای همسر و اولاد میباشد.
۱. دعاها:
علاوه بر روایات و قواعد کلی، برخی دعاها نیز که از معصومین ( علیهم السّلام ) صادر شده، دلالت دارند بر اینکه برای حضرت اهل و عیال و فرزندانی است و در حق آنها دعا شده است. در این دعاها تعبیر «وُلد»، «ذرّیه»، «اهلبیت»، «آلبیت» به کار رفته، که همه اینها وجود فرزندان و همسر را برای آن حضرت اثبات میکند. ما به اختصار به دو دعا اشاره میکنیم:
الف:در دعایی که به هنگام وداع سرداب مقدّس وارد شده، چنین امده است: «و صلّ علی ولیک و وُلاتِ عهدک و الائمةِ مِن وُلده...»[7] «درود و سلام خود را به ولی امرت و اولیای هم پیمانت و پیشوایان از فرزندانش بفرست...».
ب: دعایی را که امام رضا ( علیه السّلام ) تعلیم فرموده که در عصر غیبت خوانده شود چنین است: «اللهم اعطه فی نفسه و اهله و ولده و ذُرّیته و اُمّته و جمیع رعیته...»[8] «بار خدایا! به او درباره خودش و اهلش و فرزندانش و امتش و همه رعیتش عطا بفرما...».[9]
امّا کسانی که قائل به عدم وجود همسر و فرزندان برای امام زمان (عج) هستند (مانند: شیخ مفید، طبرسی، بیاضی،...) تمام ادله و سند احادیث و اسناد دعاها را ضعیف و غیرموثق و غیر قابل اعتنا میدانند[10]. آنها نیز در مقابل این روایات یک روایت که مدعای انان را اثبات میکند آوردهاند: آن روایت این است که: «علی بن حمزه به امام رضا ( علیه السّلام ) عرض کرد: که از پدرانت روایت کردهایم که امام از دنیا نمیرود تا اینکه فرزندش را ببیند. حضرت فرمود: آیا در حدیث روایت کردید: الا القائم،به جز قائم؟ عرض کردم، بلی».[11] ولی بزرگان شیعه، مانند محدث نوری،[12] و شیخ طوسی،[13] و... این روایت را با این بیان که امام زمان (عج) مانند سایرائمه(ع)، پسر امام ندارد، نه آنکه اصلاً پسر ندارد،تفسیر کرده اند.
علاوه بر مطالب فوق، شبهات دیگری نیز پیش میآید، مانند: اگر داشتن عمر طولانی، اختصاص به امام زمان (عج) دارد. آیا همسر امام (عج) از این عمر طولانی بهرهمند است؟ یا اینکه حضرت دارای همسران متعدد است؟ فرزندان آن حضرت در کجا زندگی میکنند؟. .. همه این شبهات سبب میشود، انسان به داشتن فرزند و همسر برای امام زمان(ع) با تردید نگاه کند. در نتیجه، با وجود اینکه، هر دو گروه برای خود دلیلهایی آورده اند، باز هم نمیتوان به وجود یا عدم وجود همسر و اولاد برای امام زمان (عج) قطع و یقین پیدا کرد آنچه مهم است وجود مقدس آن حضرت است که همچون، خورشید در پشت ابرها میدرخشد و مردم از نعمت انوارش بهره مند میشوند.
🆔 @porseman_andisheh
👇🏻👇🏻👇🏻