📖 #داستانی_کوتاه ...
#پادشاهی دید، که #خدمتکاری بسیار #شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید.
👈خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم.
پادشاه موضوع را به وزیر گفت. وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است، پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟
وزیر گفت: قربان از امروز هدیهای شامل یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید، و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکه ها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد، ۹۹ سکه؟
و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰ تا نیست، او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا هر کاری بکند تا یک سکه طلای دیگر اضافه گرفته، و در حد عالی قرار گیرد.
او از صبح تا شب سخت کار میکرد، و به آنچه به دست می آورد، خوشحال نبود. وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گروه کسانی هستند که زیاد دارند؛ اما شاد و راضی نیستند و همیشه درگیر یک درجه کمتر از عالی غصه دارند.
🔹تصمیم بگیریم قدر نعمتها و داشته های موجود خود را بدانیم تا شادکام باشیم.
👌#تمامیت خواهی و کامل خواهی ، فرد را نگران و آشفته بهترین نبودن کرده و به جای شکر نعمت و احساس رضایت، نارضایتی فراهم می کند.
باما همراه باشید 🔰
http://eitaa.com/joinchat/3560439879C0e9ded2d08