"السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)"
ای کاش جهان پرتو نورت میشد.
میآمدی و محو حضورت میشد.
این لشکرِ اربعینِ مولاحسین.
ای کاش که لشکر ظهورت میشد. "اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ"
باسلام وعرض ادب , اربعین سروروسالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (,ع)را به همه پویندگان راه مقدس مولا تسلیت وتعزیت عرض مینمایم.
خبر
👈برنامهریزی بازگشت زائران اربعین تغییر کرد
📲اعلام پیامکی به زوار📱
🔹 رئیس سازمان راهداری گفت: در صورتی که زائران اربعین، تاریخ و مرز مورد نظر خود برای بازگشت به کشور را به ۱۰۰۰۱۴۱ پیامک کنند، ساعت و تعداد اتوبوسها را به آنها پیامکی اطلاعرسانی میکنیم.
👈برای زائرین و دوستان خود ارسال کنید.
•┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈•
از امام صادق علیه السلام روایت شده: به خدا قسم، اگر در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام با شما سخن میگفتم، قطعا، حج را به طور کلی رها میکردید، و هیچکدام از شما حج نمی رفت، مگر نمی دانی که خداوند سبحان قبل از اینکه مکه را حرم خود بگیرد، کربلا را حرم امن و مبارک خود گرفت، ابن ابی یعفور عرضه داشت؛ خداوند حج بیت الله را بر مردم واجب نمود در حالی که ذکری از زیارت امام حسین علیه السلام نیاورد، حضرت فرمودند: اگر چه این گونه است، چرا که این چیزی است که خداوند آن را چنین قرار داده است، آیا نشنیده ای کلام امیرالمومنین علیه السلام را که: همانا کف پا (باطن قدم) سزاوارتر به مسح کشیدن نسبت به روی پا میباشد، لیکن خداوند مسح ظاهر پا را بر بندگان واجب نموده است، آیا نمیدانی که احرام بستن اگر در حرم بود، بهتر می بود، لیکن خداوند احرام بستن را در غیر حرم مفروض نمود. (وسائل الشیعه/ج14/ص514)
💠 #پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند
💠 ثَلاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فیهِ فَلَیْسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّه عَزَّوَجَلَّ. قیلَ: یا رَسولَ اللّه، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ وَ حُسْنُ خُلْقٍ یَعیشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللّه عَزَّوَجَلَّ
📚 #خصال ، ص 145، ح 172 ا
🔸 سه چیز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى #رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند: #بردبارى كه به وسیله آن جهالت نادان را دفع كند، اخلاق خوش كه با آن در میان مردم زندگى كند و #پارسایى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد
🔸 "شخصی به نام یونس شیبانی می گوید: امام صادق (ع) از من پرسید: #مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم: بسیار اندک! حضرت فرمود: "این گونه نباشید؛ زیرا مزاح کردن، [نشانه] حسن خلق است و تو می توانی به وسیله آن، برادر دینی ات را #شادمان کنی. پیامبر خدا نیز با افراد شوخی می کرد و منظورش، شاد کردن دل آنان بود
.
🔸 هدف مزاح باید برای شاد کردن دل دیگران باشد. بنابراین، اگر با شوخی کردن، دیگران را برنجانیم یا کسی را #مسخره کنیم، این #شوخی ، #ممنوع و نکوهیده است و چه بسا موجب کنیه توزی و #دشمنی میان دوستان می گردد. امام #علی (ع) در این باره فرمود: "برای هر چیزی، بذری است و بذر دشمنی، مزاح است.
🔹
*حکایت های بهلول*
موضوع: طنز حکیمانه
روزی هارون الرشید تصمیم می گیرد تا در بین مردم شهر مسابقه ای راه بیاندازد. پس می گوید: هرکس بزرگترین دروغ را برای من بگوید، دخترم را به او خواهم داد.
روز اول چند نفر پیش او می آیند و هرکس دروغی میگوید:
یکی میگوید: من کره زمین را روی دست هایم چرخانده ام.
نفر دیگر میگوید: (من در یک راه که راهزن داشت همه راهزن ها را کشتم و بقیه همراهانم را نجات دادم.
هارون الرشید گفت: همه راست است. روز پنجم برای پادشاه خبر آوردند که بهلول میگوید بزرگترین دروغ را برای پادشاه آورده است اما دروغ به قدری بزرگ است که نمی تواند از در ورودی شهر داخل شود. پس شما باید به بیرون شهر بیایید.
هارون گفت: باشد قبول است.
وقتی بیرون شهر رسیدند، بهلول سبدی را نشان داد و گفت: این سبد بزرگ دروغ من است.
هارون گفت: دروغت را برایمان بگو.
بهلول گفت: پدر شما در زمانی که این قصر را ساخت از پدر من 10000سکه طلا گرفت و گفت بعدا از پسرم سکه ها را بگیر.
هارون گفت: این دروغ است!
بهلول گفت پس باید دختر خود را به ازدواج من در آوری.
هارون که دید بهلولی مسابقه را برده است، گفت: این سخن راست است. بهلول گفت پس سکه های پدر من را پس بده.
لبیک یا امام:
👌 پیام بسیار مهم امام رضا علیه السلام به شیعیان
▪️رُوِیَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ:
یَا عَبْدَ الْعَظِیمِ أَبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ السَّلَامَ
وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَا تَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَی أَنْفُسِهِمْ سَبِیلًا
وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِی الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ
وَ مُرْهُمْ بِالسُّکُوتِ وَ تَرْکِ الْجِدَالِ فِیمَا لَا یَعْنِیهِمْ
وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَی بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَرَةِ
فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَةٌ إِلَیَّ
وَ لَا یَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً
فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَی نَفْسِی أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَ أَسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی
دَعَوْتُ اللَّهَ لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ کَانَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ
إِلَّا مَنْ أَشْرَکَ بِی أَوْ آذَی وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً
فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ لَهُ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْهُ
فَإِنْ رَجَعَ عَنْهُ وَ إِلَّا نُزِعَ رُوحُ الْإِیمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَایَتِی
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ نُصِیبٌ فِی وَلَایَتِنَا
وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِکَ.
▪️عبدالعظیم حسنی میگوید: امام رضا علیه السلام فرمودند:
اى عبدالعظيم سلام مرا به دوستانم برسان
و به آنها بگو كه شيطان را بر خود راه ندهند (شیطان را بر خودشان مسلط نکنند)
و به آنها دستور بده به راستى در گفتار، و بازگرداندن امانت
و به آنها بگو که سکوت اختیار کنند (حرف بی جهت و بی فایده نزنند) و در اموری که به آنها ارتباطی ندارد و برایشان فایده ای ندارد، نزاع و مجادله نکنند.
به هم روی آورند (به یکدیگر میل و علاقه و محبت داشته باشند) و به دیدار یکدیگر بروند.
به راستی که انجام دادن این کارها باعث میشود آنها به من نزدیک شوند.
(به شیعیانم دستور بده) وقتشان را به تکه پاره کردن یکدیگر صرف نکنند (با هم دشمنی نکنند، آبروی هم را نبرند و ...) كه من سوگند خوردم و بر خودم واجب کردم هر كه چنين كند و يكى از دوستانم را به خشم آورد، او را نفرین کنم تا خدا او را در دنيا به سخت ترین حال ممکن عذاب كند و در آخرت هم از زيانكاران باشد.
به شیعیان من بفهمان كه خدا نيكان آنها را آمرزید و از بدكارانشان درگذشت؛ مگر آنكه براي من شريكى آورد (يعنى در امامت) يا يكى از دوستانم (مؤمنین و شیعیان) را اذیت کند، يا نسبت به او فکر و خیال بدی در ذهن داشته باشد.
خداوند چنین کسی را نمی آمرزد مگر اینکه از این حالت برگردد.
وگرنه ايمان را از دلش برمیدارد (ایمان را از او میگیرد و بی ایمان میشود) و از ولايت من بیرون میرود و هیچ بهره اى از ولايت ما نخواهد داشت.
و پناه بخدا از اين وضع.
📚 بحارالانوار
۴ حکایت از حکیم میرفندرسکی
۱- علّت لعنت شیعه بر معاویه
میرفندرسکی در أثنای سیاحتش در هندوستان، پادشاه آنجا از او تقاضای دیدار میکند.
میرفندرسکی از سنّی بودن سلطان مطلع بود. لذا شرط دیدار را منوط به این دانست که در هنگام ملاقات و نشست، بحثی از مذهب نشود. سلطان پذیرفت.
پس از ساعتی سلطان از میرفندرسکی پرسید: چرا شیعیان معاویه را لعنت میکنند.
میرفندرسکی پاسخ داد: پاسخ شما را بشرطی میدهم که جواب سؤالم را بدهید.
آنوقت میر سؤالش را مطرح کرد و پرسید: اگر علی و معاویه اراده قتال(جنگ) داشتند و تو میبودی و هر یک تو را برای جنگ میطلبیدند، از کدام اطاعت میکردی؟
سلطان گفت: نظر بر اینکه «علی» بالاجماع(به اتفاق همه مسلمین) خلیفه است و مخالفت با او کفر است، حکم او را اطاعت میکردم.
بعد پرسید: اگر معاویه خود به مقاتله میآمد و مبارز میطلبید و علی تو را به مبارزه با او امر میکرد، چه میکردی؟
سلطان جواب داد: مخالفت با علی کفر است، اطاعت میکردم.
سید پرسید: بعد از مقاتلت با معاویه، اگر او تیغ حواله میکرد، تن به کشتن میدادی یا از جهاد فرار میکردی و یا تو نیز تیغ بر او میکشیدی؟
سلطان گفت: در کشتن او سعی میکردم.
میر گفت: پس این امر را اطاعت میدانستی یا معصیت؟
سلطان جواب داد: چون به امر علی بود اطاعت میدانستم.
میرفندرسکی گفت: تو «سعی در کشتن معاویه» را اطاعت میدانی، آنوقت از من سؤال میکنی که چرا لعنتش میکنیم؟!!
۲- پیامبرخدا(ص) سایه نداشت
میرفندرسکی در هنگام سیاحت در هندوستان، پادشاه هند از او ملاقات نمود و مسائل زیادی سؤال کرد.
از جمله گفت: شنیدهام که یکی از مختصات پیغمبر اکرم(ص) این است که او را سایه نبود!؟
سید گفت: آری، خدا را نیز سایه نبوده است.
شاه خجل شد.
[علت جواب سید و خجالت شاه؛ این بود که درباریان و متملقین شاه؛ او را «ظِلّ الله» میگفتند، یعنی سایه خدا! و سید در واقع به او کنایه زد که تو نباید خود را سایه خدا بنامی.]
۳- خراب شدن پرستشگاه بت پرستان در هندوستان با دعای ایشان
نقل است هنگامی که میر فندرسکی به هندوستان رفته بود، بزرگان کفّار بر میر فندرسکی دلیل میآورند که علّت حقانیت دین ما و سستی دین شما این است که مساجد شما زود خراب می شود ولی عبادتخانه های ما چندین سال است بدین محکمی باقی است. میر در جواب آنان می گوید: «اگر آن ذکرها که در مساجد خودمان می گوییم، اینجا گفته شود بناهای شما نیز خراب خواهد شد.» هندوان از او خواستند تا آن اذکار را بگوید. میر با خداوند خود خلوت می کند و به تضرّع و زاری می پردازد، که ناگهان طاق عبادتگاه شکاف بر می دارد و خراب می شود. این کرامت موجب مسلمان شدن عده بسیاری از هندوان می شود.
۴- بی هوش شدن «میرداماد» با تصرّف «میرفندرسکی»
روزی میرداماد(رحمةاللّهعلیه) در مدرسه درس میداد. ناگهان روی منبر حالت اغما به ایشان دست داد و بیهوش شد.
او را به منزل بردند، یک هفته گذشت. همه أطبا شهر به عیادتش آمدند، ولی او به هوش نیامد.
به شاه عباس خبر دادند.
شاه عباس مرحوم شیخ بهایی(رحمةاللّهعلیه) را خواست و استدعا کرد بروید و از ایشان عیادت کنید.
مرحوم شیخ بهایی به عیادت میرداماد آمدند و نبض ایشان را گرفت.
سپس نزد شاه عباس برگشت و فرمود: ایشان مزاجا سالم میباشند، ولی شخص بزرگی در ایشان تصرف کرده و ایشان را به این حال درآورده است.
شاه عباس برای حل مشکل، از شیخ بهایی درخواست میکند که آن شخص بزرگ را پیدا کند.
مرحوم شیخ برمیگردد و از خادم مدرسه، از واردین روز شنبه پرس و جو میکند.
خادم شرح میدهد که چند نفر آمدند و مدتی ایستادند و صحبتهای میرداماد را گوش کردند و از مدرسه که خارج شدند، ایشان به این حالت درآمد.
مرحوم شیخ بهایی نشانیهای بیشتری از خادم گرفته و رفتند و در تخت پولاد مشغول جستجو شدند و به میرفندرسکی(رحمةاللّهعلیه) برخوردند و دیدند نشانیها بر ایشان تطبیق میکند.
بعد از سلام و عرض ارادت، عرض کردند: این سید، چه تقصیر داشته که شما او را ادب نمودهاید؟
جناب میرفندرسکی فرمودند: من مدتی حرفهای او را گوش کردم. او کلا از عذاب و قهّاریت خدا سخن میگفت و این سبب میشد که مردم از خدا ناامید و دور شوند و حال آنکه همه انبیا آمدهاند که مردم را به خدا نزدیک کنند.
در قرآن هر آیه عذاب که آمده، یک آیه رحمت بعد از آن نازل شده است. «نَبِّئْ عِبادی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیمُ»؛(حجر:49) به بندگانم اطلاع بده که من، خداوندی بسیار آمرزنده و مهربانم.
مرحوم شیخ بهایی فرمودند: خانواده سید که تقصیر ندارند و خیلی در ناراحتی به سر میبرند.
میرفندرسکی فرمود: بروید، خوب شد. مرحوم شیخ بهایی که برگشتند، دیدند میرداماد به حال آمده و نشسته است.
منابع:
روضات الجنات.
گلشن ابرار.
کتاب الخزائن.
داغی اگر نبود
که گریان نمی شدیم
لطفی اگر نبود
مسلمان نمی شدیم
یا ایّها الرّسول
بدون دعای تو از پیروان
عترت و قرآن نمی شدیم . . .
رحلت رسول اکرم و
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
بر مسلمین جهان تسلیت باد🏴
🏴 آجرك الله يابقيةالله
💠 این بود آخرین منبر رسول الله
صلی الله علیه وآله وسلم
● هرکه پس از من بر امتم فرمانروایی مییابد، خدا را به یادش میآورم که
به مسلمانان رحم کند
بزرگان و دانشمندان را احترام کند
بر ناتوانان شفقت ورزد
به آنان زیان نرساند تا ذلیلشان کند
آنان را فقیر نکند تا موجب رویگردانیشان از دین شود
خود را از دسترس مردم خارج نکند که زورمندان حق ناتوانان را خواهند خورد
و چنان آنان را به جنگ نفرستد که نسل امت من قطع شود.