📌 *متن شبهه* 👇
میگویند زکریای رازی ملحد بوده و ایرانی ها او را به دروغ به اسلام وصل می کنند و اصلا کاری به اهلبیت نداشته است
این حرف درست است؟
📌 *پاسخ به شبهه*👇 #1239
🚨 اگر از منابع نامعتبر خارج شوید و مطالب بدون لینک را نخوانید، و منابع معتبر را دنبال کنید؛
مجبور نیستید دنبال راستیسنجی تکتک مطالب بگردید
و مطالب اشتباه، افکار و اعمالتان را غلط نمیکند.
الف. در ظاهر آثار باقی مانده از او که مسلّماً از تألیفاتش میباشد، عبارتی که مبیّن اعتقاد رازی به عدم نیاز به نبوّت و وحی و شریعت باشد، دیده نشد، بلکه بر خلاف آن، عبارات و کلمات زیادی در آنها وجود دارد که اعتقادش به اسلام را میتوان از آنها برداشت کرد. تنها منبعی که برای شناخت این جنبه از اعتقادات رازی در دست است، کتاب «اعلام النبوه» اثر ابوحاتم رازی(م 322ق)[۱] دانشمند اسماعیلی همزمان با زکریای رازی است.[۲] البته، در این کتاب نامی از رازی نیست، بلکه موارد نقل قول شده منسوب به رازی با این جمله، «قال الملحد» بیان گشته است.
ب. متفکران و محققان اسلامی بر این باورند که زکریای رازی ملحد نبوده و دانشمندی دیندار بوده است؛ حتی برخی معتقدند که محمد بن زکریا شیعه بوده است که در دام تهمت الحاد افتاد.[۳] و درباره اقوالی که رازی را ملحد و بیدین معرفی میکنند، شک و تردید وجود دارد.[۴] از اینرو، دلایلی را بر نظر خود دارند، که چند مورد بیان میشود:[۵]
1. در قدیمیترین منابع کتابشناسی مانند فهرست ابن ندیم که تنها یک سده بعد از او میزیسته کتابهایی به رازی نسبت داده شده که مؤیّد اعتقاد او به وحدانیت خدا، نبوت پیامبران، معاد و حتی مکتب تشیع میباشد: «کتاب الحاصل فی العلم الإلهی»، «کتاب فیما یرد به اظهار ما یدعی من عیوب الأنبیاء»، «کتاب علی سهیل البلخی فی تثبیت المعاد»
و «فی آثار الامام الفاضل المعصوم».[۶]
2. ابن طاووس رسالهای از رازی نقل میکند به نام «برء الساعه» که ابتدای آن، به روش علمای شیعه میباشد؛ در ابتدای این رساله چنین آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله کما هو اهله و مستحقه و صلواته علی خیر خلقه محمد و آله و عترته و سلم تسلیما کثیراً».[۷]
3. شهرت رازی در طب و نزدیکی او به سلاطین عاملی است برای به وجود آمدن رقیبان و دشمنان او که سعی کردهاند او را از میدان خارج کنند و بهترین وسیله نیز در آن عصر اتهام کفر و خروج از دین بوده است.[۸]
4. دو کتابی که به رازی در مورد الحاد نسبت دادهاند، در منابع به صورت مشکوک به او نسبت داده شده است و استناد به او قطعی نیست؛ لذا برخی کتابهای الحادی منسوب به او را ساختگی میدانند.[۹]
5. تهمت کفر و الحاد از سوی ابوحاتم رازی که اسماعیلی مذهب است به محمد بن زکریا نسبت داده شده است. از طرفی چون محمد بن زکریای رازی در کتاب «فی الرد علی الکیال فی الامامه» بر اسماعیلیه حمله کرده است.[۱۰] بسیار موجه است که گفته شود؛ اسماعیلیه اتهام الحاد را به انتقام تألیف آن کتاب به او نسبت دادهاند.[۱۱]
ج. شهید مطهری در تألیفات خود اظهار داشته که چون تمام کتابهای رازی در دسترس نیست نمیتوان پیرامون او اظهار نظر قطعی کرد، اما از مجموعه قرائن به دست میآید که او منکر نبوت نبوده بلکه با مدعیان دروغین نبوت در ستیز بوده است. محال است مناظرات رازی با ابو حاتم در منزل یکی از بزرگان ری و در حضور اکابر و بزرگان شهر پیرامون ابطال اصل نبوت باشد و او همه مذاهب را باطل اعلام کند و سپس در کمال احترام نیز زیست نماید.[۱۲] رازی سخت پایبند توحید و معاد و اصالت روح و بقای آن بوده است و چگونه ممکن است کسی که اصول مبدأ و معاد را قبول دارد، نبوت را انکار کند، بلکه از آثار او به دست میآید که اندیشه امامت، ذهن او را به خود مشغول کرده بوده است و بدیهی است که اندیشه امامت با منکر نبوت همراه نیست.[۱۳] ایشان بیان میکند استدلالهایی که به رازی در نفی نبوت نسبت داده شده است، آنقدر ضعیف است که در شأن مقام علمی او نیست. ایشان احتمال شیعه بودن رازی را منتفی نمیداند بلکه بیان میکند؛ بعید نیست که رازی تا حدودی طرز تفکر شیعی امامی داشته است و همه متفکرانی که چنین اعتقادی داشتند، از سوی دشمنان شیعه، به کفر متهم میشدند.[۱۴]
د. برخی دیگر از محقّقان درباره زندگی و شخصیت زکریای رازی نیز معتقدند که نمیتوان بر نسبت الحاد به رازی اعتماد داشت و آنرا حتمی دانست بلکه باید منتظر بود تا بسیاری از منابع و اسناد دوره رازی کشف شوند تا بتوان داوری نهایی را پیرامون شخصیت این پزشک نامدار انجام داد.[۱۵)
زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 1، ص 119، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[۱]. عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج 1، ص 67.
[۲]. نعمه، عبدالله، فلاسفه الشیعه، مترجم: غضبان، جعفر، ص 315، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، چاپ اول، 1367ش.
[۳]. همان، ص 319.
[۴]