📌متن شبهه👇 #1811
اگر خداوند دانای مطلق است،(از اول آدم تا آخر قیامت را آگاه است،پس آزمودن به وسیله شیطان چه ارزش دارد.
📌پاسخ به شبهه👇
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
علم و آگاهی خداوند از اعمال و کردار انسان و همه موجودات و اطلاع دقیق از سرنوشت هر کس حقیقتی است قطعی و مسلم، اما با اين وجود دلیلی وجود ندارد که خداوند موجودی چون انسان را نیافریند و او را در معرض امتحانات دنیا قرار ندهد.
اشکال شما در مورد بیهوده بودن امتحان شدن ما توسط خداوند در صورتی جا دارد که علت آفرینش انسان را، آگاه شدن خداوند از عاقبت کار آدمی بدانیم، در حالی که این فرض اصلاً صحیح نیست. زیرا خداوند از عاقبت و سرانجام همه موجودات آگاه است، اما آگاهی موجب نمیشود موجودی که نیاز به فیض وجود و بهرهمندی از هستی و آفرینش دارد، از این نعمت محروم شود و آفریده نشود؛ فیض و رحمت گسترده الهی اقتضا می کند که هر موجود یا انسانی که قابلیت دریافت هستی داشته باشد، از طرف خداوند آن را دریافت نماید.
در این میان، موجودی مانند انسان نیز قابلیت دریافت فیض هستی از طرف خدا دارد. موجودی که می تواند با اختیار خود به راه کمال و سعادت ابدی برسد یا از اختیار خود سوء استفاده نموده و به دره سقوط و تباهی بیفتد . علم خداوند این موجود را از دریافت فیض وجود محروم نمیکند. پس اصل آفرینش انسان منطقی و بر اساس علت های مبنایی خود که فیض مطلق خداوند باشد اتفاق می افتد و کاملا صحیح است .
از طرف دیگر علم پیشین تاثیری در نتیجه نخواهد گذاشت و انسان را مجبور به کشیده شدن به یک سمت و جهت نمی کند ، همان گونه که معلمی پیش از امتحان بداند کدام یک از دانشآموزان مردود و کدام یک قبول خواهند شد.
آگاهی معلم موجب نمیشود که به همه دانشآموزان به طور یکسان درس ندهد، یا درس خود را تعطیل کند. اگر چه اصل اولی و هدف اصلی آفرینش این موجود آن است که تنها به کمال و مقام قرب الهی دست یابد، اما چون عنصر اختیار درون آدمی است، لازمه اختیار آن است که عدهای از آن استفاده مثبت نموده و در راهی که خداوند انسان را آفریده، قدم بردارند . عدهای دیگر با سوء استفاده در پرتگاه سقوط افتند . اگر چنین نبود، اختیار معنا نداشت. اگر قرار بود که هر انسانی تنها راه سعادت را برود،آزمایش انسان ها و اختیار نیک و بد معنا نداشت.
رسیدن به بهشت الهی و بالاترین مرتبه سعادت و خوشبختی که تنها برای انسان وجود دارد، در سایه آفرینش این موجود و داشتن اختیار و پشت سرگذاشتن آزمون های الهی و واقعی و منطقی بودن این آزمون با داشتن افراد پیروز و شکست خورده، در عالم دنیا تحقق می یابد . علم خداوند به عاقبت انسانها، مانع از فیض و رحمت بزرگ الهی نمیشود. بنابراین خداوند انسان و جهان را نیافرید تا آگاه شود که چه کسی عاقبت نیک و چه کسی عاقبت بد پیدا می کند تا بپرسیم خدا که از عاقبت آگاه است، پس چرا آفرید ؟
اما آیا می توان گفت حال که نتیجه آزمایش از اول معلوم است چرا باید آزمایش و امتحان کرد؟
آیا فلسفه و حکمت آزمون و امتحان همیشه آن است که بخواهیم نتیجه آن را ملاحظه کنیم؟آیا نمی توان اهداف بلندتر و بالاتری برای برگزاری آزمون و امتحان تصور کرد ؟به نظر ما این طور نیست،بلکه گاهی پیدا شدن صحنه آزمایش و امتحان و سربلند بیرون آمدن و موفقیت امتحان دهندگان، به خودی خود امری مطلوب و زیبا است. اگر خداوند، قادر مطلق، عالم مطلق و فضل او بی نهایت است ،باید زیباترین و کاملترین جهان را خلق کند . زیباترین وجود و کاملترین جهان، دنیایی است که موجودی با اختیار خود در عرصههای سخت امتحان در حالی که عشق به خدای نادیده میورزد (برخلاف ملائکه که شرایط دیگر دارند) صحنههای زیبایی از عشق به معشوق را خلق کند.
اگر در جهان خلقت صحنه هایی که ابراهیم (ع) در ذبح اسماعیل (ع) به رغم محبت به فرزندش آفرید، نبود و یا نمایش عشق یوسف (ع) و اعتماد او به خداوند، در حالی که در اوج شهوت و زیبائی بود و همه چیز برای او فراهم بود، آیا جهان بدون صحنههای عالی و شگفت آور و زیبا باز کاملترین و زیباترین جهان بود؟!
این نکته همان است که فلاسفه از آن به نظام احسن تعبیر میکنند.
نکته مهم تر در پاسخ آن است که گاهی امتحان و آزمون، نه برای پی بردن به نتیجه آزمایش، بلکه برای به کمال رسیدن امتحان دهنده انجام میپذیرد.
اصلاً فلسفه و حکمت امتحان آن است که شخص در ضمن آزمون، کامل تر شود (نظیر آزمونهایی که برخی مؤسسات قبل از برگزاری کنکور دارند). اگر دقت کنید این نکته با نکته قبلی کاملاً قابل جمع است. یعنی آزمونها از دو جهت هدف خلقت را تأمین میکند:
نخست خلق زیباترین و کاملترین عالم،
دیگری که از دل نکته نخست در میآید: اراده الهی به آن تعلق گرفته که کمال انسان در کوره آزمایشها و در پس سختیها به دست او برسد، مانند سنگ و فلزات مختلف که باید در آزمایشگاههای مختلف و در کورهها و درجات مختلف