📌 *متن شبهه*👇 #2101
قنبر کیست؟
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد ،عمویش پادشاه حبشه بود .
جوان رفت پیش عمو و گفت عمو جان من عاشق دخترت شده ام آمدم برای خواستگاری . پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است . گفت عمو هر جه باشد من میپذیرم شاه کفت : در شهر بدیها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو ،
جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست ، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند
جوان فورا اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی درحال باغبانی و بیل زدن است به نزدیک جوان رفت گفت ای مرد عرب تو علی را میشناسی ،
گفت تو را با علی چکار است
گفت آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است . گفت تو حریف علی نمی شوی ، گفت مگر علی را میشناسی گفت بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم گفت مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم ،
گفت قدی دارد به اندازه ی قد من هیکلی هم هیکل من گفت خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست ، مرد عرب گفت اول باید بتونی من رو شکست بدی تا علی را به تو نشان بدهم.خب چی برای شکست علی داری ،
گفت شمشیر و تیر و کمان و سنان
گفت پس آماده باش ، جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی پس آماده باش شمشیر را از نیام کشید
گفت اسمت چیست مرد عرب جواب داد عبدالله پرسید نام تو چیست
گفت فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد عبدالله در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود، جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشمهایش اشک می آید گفت چرا گریه میکنی جوان گفت من عاشق دختر عمویم بودم، آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم بدست تو کشته میشوم مرد عرب جوان را بلند کرد گفت بیا این شمشیر سر مرا برای عمویت ببر ، گفت مگر تو کی هستی گفت منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بنده ایی از بندگان خدا را شاد کنم حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود جوان بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی . پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب .
یا علی به حق قنبرت دست ما رو هم بگیر. “
📌 *پاسخ به شبهه*👇
1️⃣ این متن داستانی تخیلی و فاقد منبع است! قنبر در یکی از جنگهای مسلمانان با ساسانیان اسیر شد و از همانجا با امام علی (علیه السلام) همراه شد .
2️⃣از گذشته ، نام و نسب او اطلاعاتی در دست نیست اما مشخص است که حدود 30 سال از عمر خویش را در خانه علی(علیه السلام) سپری کرده است .
3️⃣ او از جمله کسانی بود که از ابتدا حقانیت حضرت علی (علیه السلام) را فهمیده بود و تا آخر عمر در راه آن حضرت ماند و کوچکترین انحرافی در او پیدا نشد .
4️⃣او با تمام وجود از ولایت علی (علیه السلام) دفاع می کرد و سرانجام جان خویش را در این راه فدا نمود و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
http://pajuhesh.irc.ir/article/index/show/type/article/id/+1203#_Toc358278559
5️⃣ مدینه شهر خوبیها و شهر پیامبر (ص) بود نه شهر بدیها !
برای این شهر مجموعا 90 نام ذکر شده که هیچ کدام معنای بدی ندارد.
پیش از اطلاق نام مدینه توسط پیامبر (ص) این شهر یثرب نامیده می شد که نام اولین ساکن آن بوده است .
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4789/6434/73410
6️⃣ پیشنهاد غیرعقلانی و غیر شرعی منتسب شده به امام علی (علیه السلام) در خصوص هدیه داوطلبانه سرشان جهت شادکردن دل فردی (!) برای رد این داستان کافیست .
7️⃣ این شایعات با هدف تنزل جایگاه و مرتبه اصحاب معصومین (علیهم السلام) و خدشه به دلایل ارادت ایشان تهیه و منتشر می شود . از انتشار آنها خودداری کنیم .
منبع:سایت شایعات
--------------------------
☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در #فضای_مجازی 👇
https://chat.whatsapp.com/HxY4PQXh3XLBcjDsUvstOt
کانال ایتا:👇🏻
🆔https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0
📱پیام رسان روبیکا ما👇
🆔https://rubika.ir/porseshgar
📱پیام رسان تلگرام 👇
🆔https://t.me/poorseshgar