#پارت_چهارم
⭕ شمارش معکوس برای اعدام در ملأعام
❓مادرت میداند قرار است در ملأ عام قصاص شوی؟
➕بله. وقتی فهمیدم حکمم #تائید شده، سه روز مقدمه چینی کردم که ماجرا را به او بگویم.
❓چطور آرامش کردی؟
➕ خیلی #سخت است که کسی بداند بچه اش را چند وقت دیگر اعدام میکنند. اما من به مادرم گفتم در روزهای کرونایی، روزی بود که چهارصد نفر فوت شدند و #خانواده هایشان عزیز از دست دادند. آنها مگر میدانستند که بیماری یقه شان را میگیرد؟ تو هم به #تاریخ اجرا فکر نکن.
میخواستم گیمر شوم، قاتل شدم
❓آخرین بار کی مادرت را دیدی؟
➕ دو ماهی هست که به دیدنم نمیآید. مادرم #پرستار سالمند است. با اینکه واریس پا دارد و بیمار است باید کار کند تا خرج زندگی اش را در بیاورد. به خاطر کرونا نمیتواند تردد داشته باشد تا ناقل بیماری نشود.
❓#مادرت نانآور خانواده بود؟
➕بچه بودم که پدرم ما را رها کرد و رفت. اصلا از او خبر ندارم. از وقتی خودم را شناختم؛ مادرم هفتهای یک بار هم خانه نمیآمد. بعد هم مجبور شدم درسم را رها کنم و خودم هم کار کنم.
❓بچه درسخوانی بودی؟
➕درسم خوب بود. شاگرد شر و شوری نبودم. سرم به کار خودم بود. به روح #خواهرم قسم، تا قبل از این اتفاق یک نفر را هم ناراحت نکرده بودم.
❓خواهرت فوت کرده؟
بله دوقلو بودیم. بیماری #کلیه گرفت. پول دوا و درمانش را نداشتیم.
#اسلامشهر_پویا
@ESLAMSHAHR_POUYA