#پارت_دوم
⭕گفتوگو را با قاتل ۲۲ ساله فرشاد با این جمله آغاز میکنم:
❓حکم #اعدام در ملأ عام تأیید شده است؟
➕بله! قرار است در محل وقوع قتل قصاص شوم.
❓نمیترسی؟
با این افتضاحی که به بار آمده بمیرم راحتترم!
❓چرا این افتضاح را به بار آوردی؟
➕آن لحظه که در مغازه موبایل فروشی بودیم فقط میخواستم زودتر آن #نقشه لعنتی تمام شود و از آنجا برویم. خیلی ترسیده بودم. اولین بار بود دست به سرقت میزدم. حتی اولین بار بود که چاقو دستم میگرفتم.
❓آن نقشه لعنتی را چه کسی کشیده بود؟
#پیشنهادش را من به دوستانم دادم. یکی از دوستانم به اسم امید با من وارد مغازه شد و یکی دیگر جلوی در مغازه ایستاد تا #کشیک بکشد. قرار بود از فروشنده بخواهیم چند موبایل نشانمان دهد. بعد چهار پنج موبایل برداریم و فرار کنیم. با خودمان #چاقو بردیم که اگر دنبالمان دوید با تهدید چاقو او را از خودمان دور کنیم. اما فروشنده به خاطر قرنطینه روزهای کرونایی #کرکره برقی را پایین داد. من به امید اشاره کردم که برنامه کنسل است، اما او حرف زدن با فروشنده را ادامه داد. یکدفعه به سرم زد با چاقو #تهدیدش کنم که دیدم سمت گاوصندوق رفت. فکر کردم میخواهد #شوکری چیزی بردارد. دیگر نفهمیدم چه شد.
#اسلامشهر_پویا
@ESLAMSHAHR_POUYA