eitaa logo
powerpointsiyasi
4.1هزار دنبال‌کننده
134 عکس
59 ویدیو
185 فایل
پاورپوینت سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
انقلابی که سکولارها را پشیمان کرد گذار از سکولاریسم به پساسکولاریسم / سکولاریسم قبل از وقوع انقلاب اسلامی، اندیشه‌ای بوده است که میان مدرن شدن و بی دین شدن تلازم قائل بوده است. انقلاب اسلامی حتی بدون آن که بخواهد و قبل از استقرار نیز بر نظریه‌های غربی، تأثیر دوران ساز برجای نهاده است. یکی از بارزترین مصادیق این تأثیر، گذار از سکولاریسم به پساسکولاریسم در اثر وقوع انقلاب اسلامی بوده است.سکولاریسم قبل از وقوع انقلاب اسلامی، اندیشه‌ای بوده است که میان مدرن شدن و بی دین شدن تلازم قائل بوده است. دوگانه انگاری میان مدرن‌شدن و دینی‌شدن به وضوح در اندیشه اندیشمندان سکولار وطنی و همچنین آنان که به سروشیسم دل‌بستگی دارند، مبرز است.این نگاه در حالی است که امروزه در غرب نیز نظریه تلازم سکولاریزاسیون و مدرنیزاسیون چندان محل اعتنا نیست و دچار تزلزل بنیادی گشته است. متفکران سابقاً سکولاری مانند یورگن هابرماس و پیتر برگر ابتدا از سکولاریسم و نیز تلازم سکولاریزاسیون و مدرنیزاسیون سخن می‌گفتند، اما بعدها در نظریه مزبور تجدیدنظر کرده و به پساسکولاریسم و همچنین عدم تلازم سکولار‌شدن جامعه با نوسازی آن قایل شدند. در این رابطه، نقش برگر مهم‌تر از هابرماس بوده است. دیدگاه برگر آن بود که پلورالیسم، باورهای باثبات را به تحلیل می برد و تحت فشار عوامل متکثر کننده مدرنیته، «سایبان مقدس» به «بینش متزلزل» تبدیل می شود. به تعبیر آخری، پلورالیسم به طور اجتناب ناپذیری به عرفی شدن منجر می شود. آنتونی گیدنز می‌گوید" سه غول جامعه شناسی یعنی مارکس،دورکیم و وبر، فرایند عمومی جهان را به سمت سکولار شدن و به حاشیه رفتن دین می دیدند ولی با آغاز دهه ۸۰ و وقوع انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس این قضیه بودیم، یعنی فرایند عمومی جهان، روند معکوسی را آغاز و به سمت دینی شدن پیش می رود (برزگر، ۱۳۸۸: ۵۰). پیتر برگر یکی از پیش قراولان بسط نظریه عرفی شدن و سکولاریسم بوده است و مرکز ثقل تحول اندیشه وی در این دو نقطه نهفته است: ۱. مدرنیته ضرورتاً به عرفی شدن نمی انجامد. در دنیای مدرن آنچه تغییر می کند عبارت است از، شیوه دینداری، یعنی اینکه باورهای دینی بر قطعیت و جزم سابق استوار نیستند. اما به هر حال، دینداری از میان مردم برچیده نمی شود؛ ۲.پدیده عرفی شدن، پدیده ای جهان شمول نیست. عرفی شدن، بیشتر یک پدیده غربی است و سرنوشت دین در غرب را نمی توان به کل جهان تعمیم داد. برگر می گوید آنچه وی و بیشتر جامعه شناسان امور مذهبی در دهه ۱۹۶۰ در مورد عرفی شدن نوشته اند، تنها یک اشتباه بود. بحث اساسی و اصلی آنها این بود که عرفی شدن و مدرنیته پا به پای هم پیش می روند. به عبارت اخری، مدرنیته بیشتر، عرفی شدن بیشتر را به دنبال دارد. مهم ترین عاملی که سبب شده است برگر در «نظریه عرفی شدن» تجدید نظر کند، عبارت است از مطالعات او از جهان سوم(Berger,۲۰۱۲, pp:۱۳۳-۱۳۵) و خصوصاً ایران : «در سال ۱۹۷۹ من در رم بودم؛ درست در بحبوحه انقلاب ایران. به دلیل اینکه قرار بود از طریق تهران به هند پرواز کنم، با نگرانی رویدادهای ایران را از تلویزیون ایتالیا دنبال می کردم. توده ی عظیمی از پیروان آیت الله خمینی با پوسترها و پلاکاردهایشان که به نظر می رسید تا انتهای افق گسترده شده اند، مدام شعار «الله اکبر» سر می دادند. به یاد اظهارنظری که یک دهه پیش درباره سکولاریزاسیون شنیده بودم افتادم و فهمیدم که اصلاً هم خنده دار نبوده است. در واقع، مقابله شورمند با عرفی شدن، دقیقاً چیزی بود که آیت الله خمینی در ذهن داشت و پیامد انقلاب ایران هرچه باشد، باید پذیرفت که فعلاً تا حدودی در این کار موفق بوده است.» (Ibid,p:۱۳۳). برگر، بعدها انقلاب اسلامی ایران را یکی از نمونه‌هایی می شمارد برای این که مدرنیته الزاماً به کاهش دین نمی انجامد، چراکه در دهه پنجاه، ایران و حکومت پهلوی با سرعت در حال مدرن شدن بود و پس از شوک نفتی و جهش خیره کننده نفت در آن دهه شاه توانسته بود به سرعت ایران را در مسیر نوسازی جلو ببرد (Berger,۱۹۹۴, P:۹۷) (به نقل از یوسف زاده، ۱۳۸۸). انقلاب اسلامی، علاوه بر اینها، بر نظریه قدرت نرم، نومنطقه گرایی و مطالعات جدید امنیت تأثیرگذار بوده است که یادداشتهای دیگری را فرامی خواند.انقلاب اسلامی به عنوان یک راه سوم، نظریات لیبرال و خصوصاً مارکسیسم را غافلگیر کرد؛ چراکه مارکسیسم، دین را به عنوان عنصری ارتجاعی و ضدانقلابی معرفی می کرد که نقش استاتیک در تاریخ بازی می کند و لیبرال ها تصور می کردند که به «پایان ایدئولوژی» (کتاب دانیل بل[۱] در ۱۹۶۵) و پایان انقلاب رسیده اند. منابع : یوسف زاده، حسن، بررسی تحول آرای برگر درباره دین و عرفی شدن، قم، موسسه امام خمینی(ره)، ۱۳۸۸ برزگر، ابراهیم،«پیش بینی تاثیرات انقلاب اسلامی بر خاورمیانه».دانش سیاسی. سال پنجم. شماره اول،۱۳۸۸
Berger Peter.L,A, Rumor of Angels:Modern Society and theRediscovery of the Supernatural,۲۰۱۱. "The Gross National Product and the Gods". The McKinseyQuarterly.Issue, ۱۹۹۴. پا نوشت: ۱- دانیل بل خود را در سیاست، لیبرال، در اقتصاد، سوسیالیست و در فرهنگ محافظه کار می‌داند
معرفی کتاب: سایبان مقدس اثر پیتر برگر پیتر برگر جامعه شناس نامدار آمریکایی پس از مشاهده پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با تجدید نظر در دیدگاه خود درباره تلازم سکولاریسم و مدرن شدن ، در کتاب سایبان مقدس به معرفی دین به عنوان بزرگترین ابزار مشروعیت و قدرتمندترین عامل نظم دهنده و ثبات بخش به واقعیت های اجتماعی (از زاویه ی جامعه شناسی و به دور از حوزه الهیات ) می پردازد و توان بیگانه کنندگی دین را مورد مطالعه قرار می دهد؛ همچنین با نگاه به وضعیت دینی عصر حاضر، تاثیر عقیده ی به سکولاریسم بر مسائل مختلف اعتبار و مشروعیت را بررسی می کند و نتیجه میگیرد دین مهم ترین عامل ایجاد اعتبار می باشد.
فراسكولاريسم و يا پذيرش حضور دين در يك جامعة سكولار، ايده‌اي است كه امروزه برخي متفكران ليبرال از آن سخن مي‌گويند. يورگن هابرماس، از جمله كساني است كه به طرح اين ايده پرداخته و چگونگي حضور دين در جهان مدرن و نقش و جايگاه آن را مورد بحث قرارداده است. تلاش وي در گذشته این بود كه عصر دين را خاتمه يافته اعلام نماید و عقل را جايگزين آن نمايد، اما در آثار و اظهارات اخير خود راجع به دين، تا حدودي ديدگاه گذشتة خويش را تعديل نموده و برخي كاركردهاي بي‌بديل دين را مورد تأكيد قرار داده است.
علاوه بر برکات انقلاب اسلامی در زمینه استقلال سیاسی کشور و دستاوردهای مهم نظامی و هسته ای و نانو تکنولوژی و... از بالاترین دستاوردهای انقلاب اسلامی می توان این دو مورد را ذکر کرد : 1- معکوس کردن حرکت جامعه بشری از گرایش به سکولاریسم به گرایش به دین و معنویت 2- ممانعت از گسترش رژیم صهیونیستی و به باد دادن آرمان نیل تا فرات
سه انقلاب بزرگ: انقلاب فرانسه ، انقلاب روسیه و انقلاب اسلامی ایران انقلاب روسیه در انتقال دستاوردهای خود به نسل‌های بعدی دچار مشکل شد و ایدئولوژی ( مارکسیسم) این انقلاب تاریخ مصرف کوتاهی داشت و نهایتا به تاریخ پیوست. انقلاب فرانسه در انتقال آرمان آزادی به نسل‌های بعدی موفق بوده است. آرمان انقلاب فرانسه ، مقوله آزادی بوده است. اشتراک انقلاب فرانسه با انقلاب روسیه در این بود که هر دو اومانیسم را قبول داشتند و هر دو از ایدئولوژی جهانی برخوردار بودند. انقلاب فرانسه توانست آرمان خود را به آن شکلی که خودش می‌خواست تا امروز و نه‌تنها در فرانسه، بلکه به همه‌ی شهروندان ساکن در غرب منتقل کند و کاری کند که آزادی در اذهان آنها مقدس جلوه کرده و از احترام بسیار بالایی برخوردار باشد، اما با گذشت زمان این پرسش جدی مطرح شد که آیا این آرمان صحیح و اصیل و جامع بوده است؟ آرمان اعلامی انقلاب فرانسه یعنی " آزادی" امروزه زیر سوال رفته است. در دوره‌ی مدرنیته آرمان آزادی را هم صحیح و هم جامع می‌دانستند، اما الان دیگر این‌گونه نیست. امروزه ما در دوران «فرامدرنیته» هستیم؛ دورانی که انتقاد به آرمان‌های مدرنیته حتی در غرب نیز به‌شدت بالا گرفته است. می‌گویند این آزادی با این وضع دردی را از ما دوا نمی‌کند و باید تغییر کند. یعنی یک تزلزلی در بین نخبگان غرب در مورد تمام مبانی فرهنگ و تمدن و دانش و انسان‌شناسی غربی در حال وقوع است. امروزه ما می بینیم در هر یک از کشورهای بزرگ اروپایی مانند آلمان، انگلستان و فرانسه سالانه حدود چهار هزار نفر مسلمان می‌شوند که بیشتر آنها از نخبگان هستند. بنابراین الان یک ترس شدیدی برای سران جبهه‌ی غرب نسبت به انتقال آرمان‌های خود به نسل‌های بعدی به وجود آمده است. دلیل این گردش فکری نخبگان در غرب را می توانیم در نوع نگرش غرب به مقوله انسان شناسی بدانیم انسان‌محوری یا اومانیسم یک نقص بنیادین دارد و آن عدم توجه به ابعاد معنوی وجود انسان است. این عقلانیت، گستره‌ی خود را در اقتصاد و قدرت خلاصه کرده است. بنابراین جامعیتی در آن وجود ندارد. «هابز» جمله‌ی معروفی دارد که «انسان گرگ انسان است.» به قول خانم «اوریانا فالاچی»، «زندگی؛ جنگ و دیگر هیچ.» البته این جنگی که فالاچی می‌گوید، جنگ اعتقادی نیست؛ جنگ بر سر منافع مادی است. جنگی که اگر اقتضا کند، حاضرند به خاطر آن انسان‌ها را بکشند و کشورها را غارت کنند. اگر ایدئولوژی یک انقلاب اصالت داشته باشد و رهبران انقلاب به این ایدئولوژی اصیل پایبند باشند و مردم هم به این ایدئولوژی و به رهبران، اعتماد فرهنگی و تاریخی داشته باشند، یک وحدتی ایجاد خواهد شد که کار انقلاب را بدون اینکه دچار بی‌ثباتی‌های طولانی شود پیش می‌برد. این همان اتفاقی است که در انقلاب اسلامی ایران افتاد. در انقلاب فرانسه و روسیه اما نه از ایدئولوژی و آرمان‌های صحیح و اصیل خبری بود و نه مردم به آرمان‌ها و رهبران سیاسی اعتماد داشتند. بنابراین وحدتی شکل نگرفت و این دو کشور ناچار سال‌ها بی‌ثباتی را تجربه کردند. در بسیاری از موارد، رهبران گروه‌های سیاسی به دست رهبران دیگر به قتل می‌رسیدند. اگر بخواهیم انقلاب فرانسه و روسیه را با انقلاب اسلامی مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که انقلاب اسلامی برخلاف آن دو انقلاب از ایدئولوژی و آرمان مبتنی بر فطرت انسان و مورد تأیید مردم و نخبگان برخوردار بوده است. مردم نیز به رهبران نهضت اعتماد داشته‌اند. بنابراین کار انقلاب به‌سرعت پیش رفته و ظرف چند ماه یک رژیم سلطنتی قدرتمند در برابر اراده‌ی مردم به زمین ‌خورده و رژیم بعدی بلافاصله مستقر شده و با ثبات بسیار قابل اعتمادی استمرار یافته است؛ اتفاقی که نه در انقلاب روسیه و نه در انقلاب فرانسه رخ نداده است.
جنبش های انقلابی بدون رهبر پس از خیزش های مردمی مانند بهار عربی و جنبش اشغال وال استریت که حرکت هایِ مردمیِ فاقدِ رهبر بودند ایده ای مطرح شد که تئوری های انقلاب به مرحله پنجم منتقل شده و عنصر رهبری و ایدئولوژی در تعریف انقلاب رنگ باخته است برای تجزیه و تحلیل این نظریه ( نسل پنجم ادعایی ) لازم است به تعریف مفهوم انقلاب و تحولات سیاسی با منشا حرکت های مردمی توجه نموده و دیدگاه اندیشمندان مدعی این تحول در نظریه پردازی مورد کنکاش قرار گیرد. انقلاب از نظر لغوی به معنای دگرگونی اساسی است. از منظر اصطلاحی حرکتی است مردمی برای تغییر بنیادین ساختارهای سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی. یک انقلاب دارای مرحله تخریب و سازندگی می باشد.مرحله تخریب به مرحله نفی وضع موجود و ساختارهای معیوب که موجب نارضایتی مردم است گفته می شود. مرحله سازندگی به مرحله پس از پیروزی و پی ریزی شالوده حکومت جدید گفته می شود. چنانچه یک حرکت مردمی فاقد رهبر و کادر رهبری باشد ممکن است در مرحله تخریب موفق به سرنگونی حکومتی شود ولی در مرحله پس از پیروزی دچار سردرگمی و ناتوانی در ایجاد نظام جدید خواهد شد. کارن راس، دیپلمات سابق بریتانیایی و مؤلف کتاب «انقلاب بدون رهبر»، گونه ی جدید جنبش‌ها که فاقد رهبر هستند را مورد بررسی قرار داده است. او می گوید: «جنبش جلیقه‌زرد‌ها در فرانسه، یک خیزش سیاسی بدون رهبر است. این اولین جنبش نیست و آخرین جنبش هم نخواهد بود. جنبش‌های اشغال وال استریت، بهار عربی و می‌تو نمونه‌‎هایی از انقلاب های فاقد رهبر هستند. راس ادامه می دهد : آنچه این جنبش‌ها با آن مخالفت می‌کنند، معمولا واضح است، اما آنچه ارائه می‌کنند لاجرم وضوح کمی دارد و این ماهیت آنهاست. خیزش‌های سریالی مردمی بهار عربی همگی، در تونس و سایر کشور‌های عربی، با حکمرانی مستبدانه مخالفت کردند. اما در بیشتر جا‌ها هیچ توافقی درباره نوع حکومتی، که جایگزین دیکتاتور‌ها می‌شود، وجود نداشت. در مصر، اعتراضات میدان تحریر، از ایجاد یک حزب سیاسی دمکراتیک و منظم که بتواند در انتخابات پیروز بشود، عاجز ماند. در مقابل، اخوان المسلمین، گروه منظم و دیرینه که برای چنین لحظه‌ای آماده بود، وارد عرصه شد تا خلأ سیاسی را پر کند. در نتیجه، این امر اعتراضات گسترده دیگری را موجب شد. این اعتراضات دیکتاتور دیگری را، که در سرکوب همتای حسنی مبارک است، بر سر کار آورد. جنبش هایی را که در مرحله تخریب موفق می شوند و در مرحله سازندگی دچار سردرگمی می شوند نمی توان انقلاب نامید چنین جنبش هایی حداکثر شورش هستند نه انقلاب.
توجه مخاطبین محترم را به این سایت جلب میکنم : https://jscenter.ir/other-topics/crypto-judaism/13392/
✡️ پرونده‌ای برای شناخت یهودیان مخفی 1️⃣ Crypto-Judaism پدیده‌ای واقعی است نه موهوم. در منابع یهودی، از جمله در دانشنامه‌های مرجع یهودی چون «جوداییکا» و «دائرة‌المعارف یهود»، این عنوان کاربرد رسمی گسترده دارد و در مدخل‌های مستقلی چون ، ، ، ، » و... بدان پرداخته شده. یهودیان و غیریهودیان در این زمینه صدها کتاب و مقاله نگاشته‌اند. 2️⃣ با آن یهودی که به‌راستی باور به دین خود را از دست داده و از جامعهٔ یهودی جدا یا طرد شده تفاوت دارد. جوداییکا این گروه را می‌نامد، و در مدخلی جدا از مدخل با نام Apostasy به ایشان می‌پردازد، و میان آنان با «یهودیان مخفی» تفاوت قائل است. 3️⃣ دائرة‌المعارف یهود «یهودیان مخفی» را چنین معرفی می‌کند: 👈 «یهودیانی که خود را پیرو دین دیگر معرفی می‌کنند، ولی در خانه‌های خود در خفا مناسک یهودی را به جا می‌آورند.» 4️⃣ آشنایی با پدیدهٔ عجیبِ «یهودیت مخفی» واجد اهمیت فراوان در تبیین برخی تحولات است. «یهودیان مخفی» در بسیاری از نقاط فعالیت داشته و ریشه دوانیده‌اند. 5️⃣ به‌دلیل اهمیت این پدیده و جایگاه مرموز و بغرنج آن در تحولات امروز ایران و جهان، در یادداشت‌های متعددی دربارهٔ ایشان سخن گفته و تلاش کرده‌ایم دربارهٔ خاستگاه‌ها و مجاری متنوع این روشنگری کنیم. 6️⃣ در همین راستا و برای آسانی دسترسی مخاطبان ، تمامی یادداشت‌های مرتبط با این موضوع در یک پرونده گرد آوری شده است. 📚 این پرونده را اینجا ببینید: 👉 https://jscenter.ir/other-topics/crypto-judaism/19017
jarayan shenasi siysi.pptx
32.63M
جریان شناسی فکری و سیاسی تاریخ معاصر
معرفی کتاب
معرفی کتاب : چگونه چین از شوک درمانی گریخت؟ نویسنده :ایزابلا ام وبر مترجم: فرزانه چهاربند این روزها با توجه به تشدید مشکلات اقتصادی و فشار مضاعف بر قشر ضعیف جامعه و شاید به نوعی از بین رفتن نسبی طبقه متوسط بحث هایی درباره شوک درمانی اقتصاد در بین صاحب نظران درگرفته است. منظور از شوک درمانی در علم اقتصاد رهاکردن قیمت‌ها و نظارت‌های ارزی، حذف یارانه‌های دولتی به طور ناگهانی و تجارت آزاد آنی درون یک کشور است که معمولاً به همراه خصوصی‌سازی گسترده ی ذخایر سابقاً در مالکیت دولت رخ می‌دهد. سیاست شوکی را میلتون فریدمن باب کرد. به نظر می رسد دولت به این سمت متمایل شده است. ( خصوصا با تصمیم به مولدسازی دارایی های عمومی و دولتی) اولین نمونه موفق این سیاست در کشور شیلی در زمان پینوشه انجام شد. کشور هایی مانندآلمان ، ژاپن ، بولیوی ، لهستان و جمهوری چک نیز از جمله کشورهایی هستند که توانستند از این تکنیک به خوبی بهره بگیرند و شرایط اقتصادی کشور را بهبود ببخشند. دست کشیدن دولت از کنترل قیمت‌ها، حذف یارانه‌ها و آزادسازی تجارت و خصوصی‌سازی‌ دارایی‌های عمومی همواره نتیجه واحدی نداشته است و کاهش ناگهانی نقش دولت در اقتصاد (شوک درمانی) که با خصوصی‌سازی‌‌های گسترده همراه باشد همواره بهترین پاسخ به چنین نابسامانی‌هایی نبوده است. برای مثال هنگامی که در سال1997 بحران مالی آسیای شرقی به وقوع پیوست، توصیه صندوق بین‌المللی پول به شوک‌درمانی باعث به‌وجود آمدن مجادلات زیادی شد و شوک‌درمانی به پایان یافتن بحران اقتصادی و هموار شدن مسیر رشد کمک نکرد برعکس، شوک‌درمانی به عمیق‌تر شدن بحران و ایجاد مشکلات اجتماعی غیرضروری انجامید. تجربه شوک‌درمانی سال 2001 در اقتصاد آرژانتین مثال روشنی بود که نشان داد این سیاست می‌تواند موجب عمیق‌تر شدن بحران اقتصادی شود و از آن زمان به بعد اعتبار شوک‌درمانی در اقتصاد روندی نزولی به خود گرفت. روسیه هم که دست به شوک‌درمانی سریع و گسترده زد با مشکلات متعددی مواجه شد. سیاست چین در پرهیز از شوک درمانی ، به‌عنوان نمونه‌ای بسیار موفق از تغییرات تدریجی به کاهش اعتبار سیاست شوک‌درمانی کمک کرده است. اکنون عقیده رایج این است که کامیابی اقتصاد بازار به چارچوبی از مقررات و ساختار حقوقی و نهادی بستگی دارد که چنین چارچوبی نمی‌تواند بلافاصله در جامعه‌ای که پیش از این درگیر اقتصادی بسیار متمرکز و دولت محور بوده است، شکل بگیرد. در تفکر اقتصادی نئوکلاسیک، یک شوک بزرگ اقتصادی می‌تواند باعث افزایش بیکاری در کوتاه‌مدت شود. در نتیجه شوک‌درمانی می‌تواند به مشکلات اجتماعی، ناآرامی‌های سیاسی و در شدیدترین حالت به شورش بینجامد.