eitaa logo
ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
18.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
290 فایل
دعای جوشن کبیر صغیر نادعلی فرج مجیر مشلول یستشیر معراج ابوحمزه علقمه سمات صباح عشرات عدیله زیارت وارث جامعه مناجات خمس عشر ماه رجب شعبانیه رمضان عید فطر غدیر روز سحر نماز شب قدر نور گنج العرش استغفار افتتاح حرز امام حدیث کسا زهرا امیرالمومنین علی @m_mehr0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت سوم و مادر با لحنی دلسوزانه جواب داد: «نه بابا! طفل معصوم اصلاً نگاه نکرد ببینه چی هست. فقط تشکر می‌کرد.» احساس می‌کردم مادر با دیدن مرد غریبه و رفتار پسندیده‌اش، قدری دلش قرار گرفته و به آمدن مستأجر به خانه تا حدی راضی شده است، اما برای من حضور یک مرد غریبه در خانه، همچنان سخت بود؛ می‌دانستم دیگر آزادی قبل را در حیاط زیبای خانه‌مان ندارم و نمی‌توانم مثل روزهای گذشته، با خیالی آسوده کنار حوض بنشینم. به خصوص که راه پله طبقه دوم از روبروی در اتاق نشیمن شروع می‌شد و از این به بعد بایستی همیشه در اتاق را می‌بستیم. باید از فردا تمام پرده‌های پنجره‌های مشرِف به حیاط را می‌کشیدیم و هزار محدودیت دیگر که برایم سخت آزار دهنده بود، اما هر چه بود با تصمیم قاطع پدر اتفاق افتاده و دیگر قابل بازگشت نبود. ظرف‌های نهار را شسته و با عجله مشغول تغییر وضعیت خانه برای ورود مستأجر جدید شدیم. مادر چند ملحفه ضخیم آورد تا پشت پنجره‌های مشرف به حیاط نصب شود، چرا که پرده‌های حریر کفایت حجاب مناسب را نمی‌کرد. با چند مورد تغییر دکوراسیون، محیط خانه را از راهرو و راه پله مستقل کرده و در اتاق نشیمن را بستیم. آفتاب در حال غروب بود که مرد غریبه با کلیدی که پدر در بنگاه در اختیارش گذاشته بود، درِ حیاط را نیمه باز کرده و با گفتن چند بار «یا الله!» در را کامل گشود و وارد شد. به بهانه دیدن غریبه‌ای که تا لحظاتی دیگر نزدیکترین همسایه ما می‌شد، گوشه ملحفه سفید را کنار زده و از پنجره نگاهی به حیاط انداختم. بر خلاف انتظاری که از یک تکنیسین تهرانی شرکت نفت داشتم، ظاهری فوق‌العاده ساده داشت. تی شرت کرم رنگ به نسبت گشادی به تن داشت که روی یک شلوار مشکی و رنگ و رو رفته و در کنار کفش‌های خاکی‌اش، همه حکایت از فردی می‌کرد که آنچنان هم در بند ظاهرش نیست. مردی به نسبت چهارشانه با قدی معمولی و موهایی مشکی که از پشت ساده به نظر می رسید. پشت به پنجره در حال باز کردن در بزرگ حیاط بود تا وانت وسایلش داخل شود و صورتش پیدا نبود. پرده را انداخته و با غمی که از ورود او به خانه‌مان وجودم را گرفته بود، از پشت پنجره کنار رفتم که مادر صدایم کرد: «الهه جان! مادر چایی دم کن، براشون ببرم!» گاهی از اینهمه مهربانی مادر حیرت می‌کردم. می‌دانستم که او هم مثل من به همه سختی‌های حضور این مرد در خانه‌مان واقف است، اما مهربانی آمیخته به حس مردم داری‌اش، بر تمام احساسات دیگرش غلبه می‌کرد. همچنانکه قوری را از آب جوش پُر می‌کردم، صدای عبدالله را می‌شنیدم که حسابی با مرد غریبه گرم گرفته و به نظرم می‌آمد در جابجایی وسایل کمکش می‌کند که کنجکاوی زنانه‌ام برانگیخته شد تا وسایل زندگی یک مرد تنها را بررسی کنم. پنجره آشپزخانه را اندکی گشودم تا از زاویه ای دیگر به حیاط نگاهی بیندازم. در بارِ وانت چند جعبه کوچک بود و یک یخچال کهنه که رنگ سفید مایل به زردش در چند نقطه ریخته بود و یک گاز کوچک رومیزی که پایه‌های کوتاهش زنگ زده بود. وسایل دست دومی که شاید همین بعد از ظهر، از سمساری سر خیابان تهیه کرده بود. یک ساک دستی هم روی زمین انتظار صاحبش را می‌کشید تا به خانه جدید وارد شود. طبقه بالا فقط موکت داشت و در وسایل او هم خبری از فرش یا زیرانداز نبود. خوب که دقیق شدم یک ساک پتو هم در کنار اجاق گاز، کف بار وانت افتاده بود که به نظرم تمام وسیله خواب مستأجر ما بود. از این همه فضولی خودم به خنده افتادم که پنجره را بستم و به سراغ قوری چای رفتم، اما خیال زندگی سرد و بی‌روحی که همراه این مرد تنها به خانه‌مان وارد می‌شد، شبیه احساسی گَس در ذهنم نقش بست. در چهار فنجان چای ریخته و به همراه یک بشقاب کوچک رطب در یک سینی تزئینی چیدم که به یاد چند شیرینی افتادم که از صبح مانده بود. ظرف پایه‌دار شیرینی را هم با سلیقه در سینی جای دادم و به سمت در اتاق نشیمن رفتم تا عبدالله را صدا کنم که خودش از راه رسید و سینی را از من گرفت و بُرد. علاوه بر رسم میهمان‌نوازی که مادر به من آموخته بود، حس عجیب دیگری هم در هنگام چیدن سینی چای در دلم بود که انگار می‌خواستم جریان گرم زندگی خانه‌مان را به رخ این مرد تازه وارد بکشم. ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
«جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت چهارم آسمان مشکی بندر عباس پر ستاره‌تر از شب‌های گذشته بود. باد گرمی که از سمت دریا می‌وزید، لای شاخه‌های نخل پیچیده و عطر خوش هوای جنوب را زنده می‌کرد. آخرین تکه لباس را که از روی بند جمع کردم، نگاهم به پنجره طبقه بالا افتاد که چراغش روشن بود. از اینکه نمی‌توانستم همچون گذشته در این هوای لطیف شب‌های آخر تابستان آسوده به آسمان نگاه کنم و مجبور بودم با چادر به حیاط بیایم، حسابی دلخور بودم که سایه‌ای که به سمت پنجره می‌آمد، مرا سراسیمه به داخل اتاق بُرد و مطمئنم کرد که این حیاط دیگر نخلستان امن و زیبای من نیست. از شش سال پیش که دیپلم گرفته و به دستور پدر از ادامه تحصیل منع شده بودم، تمام لحظات پُر احساس غم و شادی یا تنهایی و دلتنگی را پای این نخل‌ها گذرانده و بیشتر اوقاتِ این خانه نشینی را با آنها سپری کرده بودم، اما حالا همه چیز تغییر کرده بود. ابراهیم و محمد و همسرانشان برای شام به میهمانی ما آمده بودند و پدر با هیجانی پُر شور از مستأجری سخن می‌گفت که پس از سال‌ها منبع درآمد جدیدی برایش ایجاد کرده بود. محمد رو به عبدالله کرد و پرسید: «تو که باهاش رفیق شدی، چه جور آدمیه؟» عبدالله خندید و گفت: «رفیق که نشدم، فقط اونروز کمکش کردم وسایلش رو ببره بالا.» و مادر پشتش را گرفت: «پسر مظلومیه. صبح موقع نماز میره سر کار و بعد اذون مغرب میاد خونه.» کنار مادر به پشتی تکیه زده و با دلخوری گفتم: «چه فایده! دیگه خونه خونه‌ی خودمون نیست! همش باید پرده‌ها کشیده باشه که یه وقت آقا تو حیاط ظاهر نشه! اصلاً نمی‌تونم یه لحظه پای حوض بشینم.» مادر با مهربانی خندید و گفت: «ان شاء الله خیلی طول نمی‌کشه. به زودی عبدالله داماد میشه و این آقای عادلی هم میره...» و همین پیش‌بینی ساده کافی بود تا باز پدر را از کوره به در کند: «حالا من از اجاره‌ی مِلکم بگذرم که خانم میخواد لب حوض بشینه؟!!! خب نشینه!» ابراهیم نیشخندی زد و گفت: «بابا همچین میگه مِلکم، کسی ندونه فکر می‌کنه دو قواره نخلستونه!» صورت پدر از عصبانیت سرخ شد و تشر زد: «همین مِلک اگه نبود که تو و محمد نمی‌تونستید زن ببرید!» و باز مشاجره این پدر و پسر شروع شده بود که مادر نهیب زد: «تو رو خدا بس کنید! الآن صدا میره بالا، میشنوه! بخدا زشته!» و محمد هم به کمک مادر آمد و با طرح یک پرسش بحث را عوض کرد: «حالا زن و بچه هم داره؟» و عبدالله پاسخ داد: «نه. حائری می‌گفت مجرده، اصلاً اومده بندر که همینجا هم کار کنه هم زندگی.» نمی‌دانم چرا، ولی این پاسخ عبدالله که تا آن لحظه از آن بی‌خبر بودم، وجودم را در شرمی عجیب فرو بُرد. احساس کردم برای یک لحظه جاده نگاه همه به من ختم شد که سکوت سنگینِ این حس غریب را محمد با شیطنتی ناگهانی شکست: «ابراهیم! به نظرت زشت نیس ما نرفتیم با این آقای عادلی سلام علیک کنیم؟ پاشو بریم ببینیم طرف چیکاره اس!» ابراهیم طرح محمد را پسندید و با گفتن «ما رفتیم آمار بگیریم!» از جا پرید و هر دو با شیطنتی شرارت بار از اتاق خارج شدند. ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
🌿 نماز ۲ ركعتی روزجمعه 🌿 👇 💫هرکه این نماز ساده را بجای آورد تا جمعه هفته آینده هیچ فتنه و بلائی به او نمیرسد💫 🔸 هر كه در روز جـمعه ، بعد از نماز ظهر(قبل نماز عصر) دو ركعت نماز كند؛ و بخواند در هر ركعت : 🔸 بعد از حمد ، هفت مرتبه: قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ 🔸 و بعد از نماز بگويد : 🔸 اَللَّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ الَّتي حَشْوُهَا الْبَرَكةُ وَعُمّارُهَا الْمَلائِكَةُ مَعَ نَبِيِّنا مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَاَبينا اِبراهيمَ عَلَيْهِ السَّلام خدايا! مرا از اهل بهشت قرار ده، كه درونش همه بركت است و کارکنانش همه فرشتگان هستند، در كنار پيامبر ما حضرت محمّد که درود فرستد خدا بر او و آلش و با پدر ما حضرت ابراهيم عليه السلام. 🔸 تا جمعه ديگر بلائی و فتنه به او نرسد وحقّ تعالی جمع كند ميان او و حضرت محمّد صلی الله عليه وآله و حضرت ابراهيم عليه السلام. 🔸 علاّمه مجلسی فرموده كه اگر اين دعا را غير سيّد بخواند بجای "وَاَبينا"، "وَاَبيهِ" بگويد. منابع : مفاتیح الجنان نماز را به نیت تعجیل در ظهور (عج) می خوانیم ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
7مناجات‌المطیعین‌لله۩الفتلاوی.mp3
1.73M
👌 فوق زیبا 💕 بسیار 💗دلنشین 💖 🤲 مناجات المطیعین لله ( فرمانبران خدا ) 7️⃣ هفتمین مناجات خمس عشر 💠 امام زین العابدین حضرت سجاد ﷺ لینک دسترسی به 📖 متن مناجات👇 ✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/2335 🎙 با نوای احمد الفتلاوی (عج) 64BitR📀2MB⏰Time=3:22 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ دلنشین ترین ادعیه و مناجات صوتی 👇 @ppt_doa
1_982249136.mp3
5.22M
🤲🌦 دعا برای امام زمان «عج» 🔘 در سرداب مقدس ❇️ اللَّهُمَّ ادفَع عَن وَلِيِّكَ وَ خَلِيفَتِك يونس بن عبد الرحمن می گوید : حضرت امام رضا عليه السلام امر مى‏ فرمودند به دعا كردن بسیار براى امام زمان (ع) به دعای اللهم ادفع عن ولیک لینک دسترسی به 📖 متن و ترجمه👇 ✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/4925 🎙 با نوای مهدی صدقی 48BitR📀5MB⏰Time=10:46 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
دعای‌عصرغیبت‌اَللّهُمَّ‌عَرِّفْني‌نَفْسَکَ.mp3
4.87M
⛅️ دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود « در زمان غیبت به خواندن دعای « اللهم عرفنی نفسک ...» سفارش شده است، ظاهراً سری دارد». 📔 در روایتی از امام صادق آمده است که به زراره می‌فرماید: اگر آخرالزمان را درک کردی این دعا را بخوان: متن ترجمه دعای اللهم عرفنی نفسک👇 ✅🔝 eitaa.com/doa1357/258 32Bit🚀4/6MB⏰Time=19:49 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
1_1212714191.mp3
7.53M
📿 صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی لینک دسترسی به 📖 متن دعا👇 ✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/2696 👁👁خواندن از روی متن👆 7 دقیقه 👂گوش دادن صوت دعا 15 دقیقه 🎙 با نوای استدیویی مهدی نجفی تهیه شده توسط موسسه فرهنگی مذهبی رفیعا 64BitR🚀7MB⏰Time=15:35 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای‌عضویت‌ و دسترسی‌ به‌ صوت‌ تمام ادعیه ومناجات‌هادر«ایتا»از👇وارد‌شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
دعای‌سمات۩سماواتی.mp3
3.28M
💠🌷 دعای سمات 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی 📖 متن و ترجمه دعای سمات👇 ✅🔝 eitaa.com/doa1357/252 این دعا معروف به دعای شبوّر [دعای عطا و بخشش] است که خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه مستحب است و پوشیده نماند که این دعا از دعاهای مشهور است و بیشتر علمای گذشته بر خواندن این دعا مواظبت می‌نمودند. ❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️ 20BitR📀3MB⏰Time=21:26 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای‌عضویت‌ و دسترسی‌ به‌ صوت‌ تمام ادعیه ومناجات‌هادر«ایتا»از👇وارد‌شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ مراقبه از کجا آغاز و تا کجا پیش می رود؟ مرحوم آیت الله مصباح یزدی(رحمه الله) ---------══••✾❀✾••══--------
زیارت‌آل‌یاسین۩علی‌فانی.mp3
3.93M
🕌 زیارت آل یاسین 🎙 با نوای علی فانی لینک دسترسی به متن ترجمه زیارت👇 ✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/1436 64BitR📀4MB⏰Time=8:5 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
ترجمه‌زیارت‌آل‌یاسین۩یاسردعاگو.mp3
3.84M
🕌 ترجمه فارسی زیارت آل یاسین 🎙 با صدای یاسر دعاگو تهیه شده توسط مؤسسه شراب بهشتی 64BitR🚀3/7MB⏰Time=7:54 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
#خون_گریه_کنید 😢😢😢😭😭😭😭 👆فایل صوتی👆 سخنرانی یکی از خواهران (سرکار خانم خراسانی) در مورد بی‌حجابی
ضمن عرض سلام خدمت اعضای محترم کانال در مورد صوت خانم خراسانی که ادمین کمکی در کانال بارگذاری کرده بود بازخورد و نظراتی توسط شما ارسال شده بود که نیاز به توضیح دارد البته نظر ما بر پخش این صوت نبود ولی حالا که در کانال بارگذاری شده نیاز به یک مجموعه توضیحات دارد و باید از جوانب دیگری هم مسئله را بررسی کرد صحبت در مورد این موضوع از این نظر که قدرت تجزیه و تحلیل را بالا می برد و هر یک از شما بزرگواران با داشتن تحلیل درست می توانید در ادامه در جبهه نیروهای انقلاب اسلامی نقش صحیح به جا و متناسب با شرایط و موقعیت را ایفا کنید فقط باید مواظب باشیم ما را به خودمان و درگیری و مشاجره بر سر روش مقابله با یک موضوع مشغول نکنند و اگر شما هم دوست دارید نظر خود را بفرستید یا اگر صوت یا متن تحلیلی در این مورد از جایی دیدید که به جمع بندی نهایی کمک می کند به ای دی زیر ارسال بفرمایید 👇👇👇👇👇 @m_mehr0 ان شاء الله بتوانم آنچه مورد رضایت خداوند متعال و ائمه معصومین علیهم السلام هست بر زبان و دست و قلبمان جاری بشود تا آنچه آنها می خواهند صادر و منتشر بشود
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ آنان كه سخن را با دقّت مى شنوند و بهترين آن را پيروى مى كنند، آنانند كه خداوند هدايتشان نموده و آنانند همان خردمندان. سوره مبارکه زمر آیه 18
یکی از اشخاصی که در رد این مورد مطلب منتشر کرده اند آقای سید احمد رضوی هستند این هم فایل صوتی 👇👇
1.75M
🎙سیداحمد رضوی👆 انسان بصیر_زیرک است زمان_شناس است . پازل_دشمن_رامی_شناسد . طرح او تکمیل_کننده_پازل_دشمن نیست. عرصه ای که الان وجود دارد جنگ احزابی شکل گرفته علیه ایران . در دستگیری ها از آلمان ، فرانسه ، انگلیس و دهها کشور داریم. دشمن جنگ جهانی رسانه ای ایجاد کردند. در جنایت ایذه گفتند کار خودشون است. اون کسی که بی حجاب میاد دنبال اینه که ما یقه او را بگیریم تا اون را تبدیل به یک فاجعه و گرفتن فیلم کنند. دشمن از ما درگیری مسئولین و ما با مردم را میخواد. الان وقت تبیین کردن برای مردم. همه ما می دانیم نظام هیچگاه اسلحه بر روی مردمش نمی کشه . از سال ۴۲ تا کنون امامین انقلاب اجازه ندادن اسلحه به روی مردم بکشه. عامه مردم شبهه دارند . ما وظیفه رفع شبهه داریم. جنگ شده ، تمرکز روی دشمن و معرفی خواست دشمن باید بشه.‌ مثل اینکه در جنگ ایران و عراق بجای گرفتن سلاح به سمت دشمن به سمت فرمانده بگیریم چرا فلانی را آوردی. درد بزرگ ما جنگ احزابی است. فضای ملتهب به آرامش رسید ، باید در قالب طرح و برنامه و اقناع باشه. آقا گفتند اساس کار ما تبیین است. و می فرمایند بعضی وقتها دشمن طوری عمل می کنه که حرف حق ما از زبان دشمن میشه .مراقب باشیم تکمیل کننده پازل دشمن نباشیم.
😁 نکته متفرقه که ربطی به مبحث مون نداره : البته من با یک مورد که آقای سید احمد رضوی حدود یک سال پیش در موضوع واکسن در کانال شون منتشر کردند موافق نیستم و در آن موارد سوالاتی هست که در کانال ایشان ندیدم هنوز جوابی برای آن داده شده باشد و برای اینکه بحث گسترده نشه مطرح نمیکنم