هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
❌#سرگذشت تلخ اما واقعی❌
فقط چهارده سالم بود که عروس شدم
اما یک روز صبح شوهرم رفت
و دیگه پیداش نشد و خبر مرگش رو آوردن 😱🖤
و من شدم عروس شوم و بدقدم 😭
به رسم روستا حبسم کردن
تا نحسیم دامن کسی رو نگیره...😔
اما بعد یکسال نیمه شب در آلونکم باز شد.. و سایه ی مردی روی دیوار افتاد
اون مرد کسی نبود جز ...
🔴ادامه داستان ‼️😰👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
آهنگ شاد واسه ضبط ماشین و مجلس میخوای؟ ❗👇💥
🎻🎻🎻🎻🎻🎻
https://eitaa.com/joinchat/325189949Cbefae36bd5
https://eitaa.com/joinchat/325189949Cbefae36bd5
🎸🎸🎸🎸🎸🎸
😍اینجا پر از آهنگایی هست که دوست دارین😍☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☄ بی غیرتی مرداڹ و برهنگی زناڹ در آخر الزمان....
🌱 استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❤️ عاقبت بخیری
✍ آیت الله فاطمی نیا: گاهی وقتها یک نقطه روشن در زندگی انسان، در یک مواقع خاصی از انسان دستگیری میکند. بعضی ها که عاقبت بخیر میشوند، مربوط به همان نقطه روشن در وجودشان میباشد...اما کسی که عاقبت بخیر نشده و جهنمی میشود، معلوم میشود همان نقطه روشن را هم ندارد!
حدود سی سال قبل در تهرآن شخصی بود که در همه جا مشهور به فسخ و فجور بود.یک مرتبه می بینند این شخص از عباد و زهاد شد!
رفیقی داشتم در تهرآن، آدم خوبی بود، از شاگردان آقا شیخ محمد حسین زاهد (ره) بود. آن دوست ما گفت: علت اینکه آن شخص فاسق عاقبت بخیر شد این بود که: شب عروسی اش رفت توی اتاق عروس و دید عروس دارد گریه میکند، میفهمد که این گریه، گریه معمولی نیست، خیلی جدی است!
علت گریه را میپرسد، عروس میگوید: من به پسر عمویم علاقمند بودم، مرا به او ندادند، الان هم حرفی ندارم که با تو زندگی کنم اما این را بدان که عمری در ناراحتی خواهم بود!
این شخص بلافاصله از منزل میرود و عالم محل را با دو شاهد می آورد و میگوید: من وکالت دادم که طلاق این دختر را بخوانید، طلاق را میخوانند. بعد میفرستد دنبال پسر عموی دختر و میگوید: عقد اینها را هم بخوانید!
جوان را می آورند و عقد آنها را میخوانند.وقتی که او چنین جوانمردی و فداکاری میکند، پسر عموی دختر رو میکند به او و میگوید:
خدا تو را عاقبت بخیر کند.
همان که آن شخص معروف به فسق و فجور، این گذشت را انجام میدهد. پایش را از اتاق بیرون میگذارد متحول میشود، حالش تغییر میکند و در مسیر سعادت قرار میگیرد.
📚نکته ها از گفته ها
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🍀اینا سبزی خوردن نیستاااااا👆👆
پای ثابت خونه و مهمونی همه ایرانیاست🛋
❓❓ اگه گفتی چیه؟؟
همیشه هست ولی چیزی ازش نمیدونستیم
🌸کاملش رو برات گذاشتم حتما بیا تو کانالم ببین، نتیجه ش خیلی جذابه🌸
🏕 اگه دوست داری از این ویدئوهای آرامش بخشِ آشپزی در طبیعت زیاد ببینی...
♡♡♡♡♡بزن رو این لینک♡♡♡♡♡
💥کلی کلیپای آشپزی جدید و راحت و کوتاه همراه با رسپی کااااامل👇👇
https://eitaa.com/joinchat/936968891C5ff447c93a
💟حتما عضو شو👆👆
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
شب زایمانم رسیده بود و شوهرم حسابی داشت به خودش میرسید خیلی برام عجیب بود چون به ندرت حموم میرفت،میگفت وقتی بچه به دنیا میاد میخوام تمیز باشم،
من درد میکشیدم و توی رویاهام لحظه ی بغل کردن بچه رو میدیدم ،
بعد از زایمانم یه ساعت گذشت از شوهرم خبری نشد دوساعت گذشت ولی خبری نشد....هرچی از مادرشوهرم میپرسیدم ،با بهونه ردم میکرد
ساعت ۶صبح بود که #همسایه مون خبر برام آورد شوهرت....👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سلیمان گفت....
همانا پروردگار من غنی و کریم است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
#پیشنهاد_زن_فقیر_به_قصاب ‼️
قصابی بهنام ومعروفدربالاشهرهستم ه همیشهخدا همانصاف رعایت میکردم. دلمخوش بودبه چهاررکعتنمازی که میخوندم
اون روزمغازه خیلیشلوغ بود اخرینمشتری همرفتمنم مثل هرشب مغازهرو مرتبکردم شاگردمنبودکه خانومی بالباسهایرنگرورفته وارد مغازه شدو باصدایظریف ودلنشینی سلامداد سرموبلندکردم بهچهرهخانم جواننگاهی انداختم خانومدودل باصدایلرزونیگفت :حاجیبچههام گشنهان یهکیلوگوشت بهمبده بهازایپولش...نگاهی بهچهرهخانوم انداختمزیباو دلفریببوداینچه معاملهایه یهکیلوگوشت درإزایچی..؟گوشیبرداشتم باخانومم تماسگرفتم...😨😰https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
#سرگذشتواقعیپروانه
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
❌مواظب دخترهاتون باشید و به کسی اعتماد نکنید❌
من خواستم تجربه ای تلخی رو که داشتم بگم دختری دارم الان یازده سالشه چندسال پیش که 7یا 8سالش بود تابستون بود هوای خوزستان گرم گرم سوپری داشتیم تو محله نزدیک خونمون بود در هوای گرم کوچه خلوت بود همه زیر کولر بودن ی روزدخترم برا خرید بستنی به سوپری رفت ما با خانواده سوپری خیلی راحت بودیم خصوصا با حاجی که خیلی مرد خوبی بود بهش اعتماد داشتم حاجی مردی میانسال بود دخترم تا آمد از دنیا بی خبر گفت ماما پیر مرده بهم گفت بعدا بیا با هم بازی کنیم بهش گفتم چه بازی گفت ماما من که وارد مغازه شدم منو نشوند.....
🚫https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
تفاوت عمه و خاله 📛😂
وقتی خاله عمه رو میبینه😳😱
عجب#محشررریه،،،،💦❌🤣👇🏿
https://eitaa.com/joinchat/1071251499C2fb445fbfd
فیلمش#سنجوقه😍😂☝️🏾