هدایت شده از پروفایل زیبا عاشقانه❤❤ عارفانه....
#پست_خوب
گاهی اوقات باید قبول کنی
یک سری از آدما فقط میتونن
تو قلبت باشن نه تو زندگیت...
@profile_ziba 🍂🍁
هدایت شده از پروفایل زیبا عاشقانه❤❤ عارفانه....
قصه ی عاشقانه ای
خواهیم داشت
که تا آخرش
پای
هیچکسی در میان نباشد
@profile_ziba 💕
#پارت_آینده
دستشو گرفتم و ملتمس گفتم :نرو
#لبخند مهربونی زدو گفت : مجبورم #عزیزم،مجبورم .
با گریه گفتم : خواهش میکنم
تلخ #خندید و پیشونیمو #بوسید : #دلم برات تنگ میشه #زیبای من .
با انگشت شستش #اشکامو پاک کرد، #لب زدم:به خاطر من نرو ...
آروم گفت : زود برمیگردم!
http://eitaa.com/joinchat/1708589075Cfd15129396
رمانی جذاب،شاید در نگاه اول ساده بنظر برسه اما اونقدر فراز و نشیب داره که آدمو مجذوب خودش ...💋
دیر بجنبی از دست رفته 🙈
پروفایل زیبا عاشقانه❤❤ عارفانه....
#پارت52 #عقدغیابی♥♥♥♥ به جمعشون پیوستم عمو گفت : ـ تیام جواب آزمایشاتو فکس می کنه ومن وکالت دارم ن
#پارت53
#عقدغیابی♥♥♥♥
ـ هیچی بدبخت شدم رفت فردا عقد می کنم .بالاخره مجبور شدم با تیام ازدواج کنم .
جیغ زد
ـ چــــــی دروغ می گی ! دیونه شدی ؟
ـ کاش دروغ بود .کاش دیوانه شده بودم .بابا آخرش تحمیلشو به من کرد .
ـ وا همون پسر خارجکیه که گفتی زنبووووور زرده ؟
ـ آره آره
ـ مگه برگشته
ـ نه عقد غیابی صورت می گیره
یهو غش غش خندید
ـ وای خدا تو فیلمها دیده بودیم االن واقعیشو هم می بینیم
ـ زهر مار به عمت بخند
ـ نه ولی از شوخی گذشته خیلی ناراحت شدم ....ولی شاید بعد از عقد بهش دل بستی
ـ چی میگی تو ؟ تا وقتی یادمه از بچگی باهم لج بودیم و همش اذیتم می کرد .
صدامو آروم تر کردم .
ـ اونم راضی نیست باهم صحبت کردیم
بازم خندید .
ـ ای مارمولک ...پس باهمم حرف می زنید خب تلفنی به کجا رسیدین
ـ کوفت میزنم لهت می کنم هاااا... گفتم که اونم راضی نیست .
ـ ای بابا راست گفتم فقط خواستم بدونم چند ماه دیگه خاله می شم