با دستای زخمی و تاول زده خودم مشك سوراخ رو برداشتم😢رقیه تو گوشاش گوشوارهبود یه شمشیرچوبی اگه داشتم:)💔
چقدر سعی کردم که بابابزرگ سرش از جلو عمه مون نگذره😔توی آتیش خیمه ها سوختم که دودش تو چشم رقیه نره:)💔
همینا که نامه نوشتن بیا...همینا که از معرفت دم زدن...عمو کاش بودی و می دیدی که چقد سیلیاشونو محکم زدن😭
یه چیزایی دیدم توی کربلا که حرفام همش نقطه چین می خوره...:)مث روضه خونا کنایه بگم که مَردَم یه روزی زمین می خوره💔😓
بمونه که ما بچه ی فاطمه..بمونه که ما زاده ی حیدریم..✋🏻😞
ما مهمونکه بودیم، چرا توی شام شراب و لب و خیزران... بگذریم...✋🏻😭
✾ ┇↵#شهادت_امام_محمد_باقر
✾ ┇↵ #امام_باقر
🔰شهید بابایی🔰
┄┅═✧❁❁•••❁❁✧═┅┄
@pshahidbabayi
┄┅═✧❁❁•••❁❁✧═┅┄
به ما بپیوندید 😉