eitaa logo
پشتیبان انقلاب
73 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
212 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 |🔰مهره ها و بهره ها در حوزه و دانشگاه 🌱 در حالت‏ هاى طبيعى، در راه‏ هاى هموار، هر راننده ‏اى خوب رانندگى مى‏ كند. 🌱 در پيچ و خم و درگيرى ‏هاست كه تعادل از دست مى‏ رود و درست لحظه ‏اى كه به آن احتياج داريم، آن را از دست مى ‏دهيم. 🌱 لحظه ‏اى كه به تسامح و گذشت احتياج داريم، از دوست خشونت و سخت‏ گيرى مى ‏بينيم. لحظه ‏اى كه دست خود را دراز مى ‏كنيم تا ميوه‏ اى بچينيم يا دست را مى ‏برند و يا درخت را مى ‏سوزانند. 🌱 بايد مهره ‏هايى را انتخاب كنيم كه در حادثه‏ ها متزلزل نشوند. 🌱 اين چنين افرادى التهاب ندارند و سقف ‏هاى سنگين بر دوش آنها ترک بر نخواهد داشت. 🌱 منى كه در جايگاه و در ام القرى؛ چه در دانشگاه، چه در حوزه كار خود را شروع كرده ‏ام بايد وجودهاى تمام وقت يا نيمه وقت و يا حتى عشقى و تنوع‏ طلب را كه براى تنوع كار مى ‏كنند، پيدا كنم كه از همين تنوع‏ طلب‏ها هم، مى‏ توان بهره گرفت. 🌱 از اين چنين آدم ‏هايى، آن هم اگر زمينه ‏اى باشد، فقط مى‏ توان لبى تر كرد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۴۶ #⃣ | عضو شوید 👉🏻 👤: @ad_Einsad
📜 |🔰 خورشید در خاک نشسته ▪️مى‏توانيم صداى حزن آلود على (ع) را از مدينه‏ى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت مى‏گويد: «اما حزنى فسرمد و اما ليلى فمسهد»؛" اندوه من همیشگی شد و شب من به بیداری می گذرد." ▪️ راستى اين فاطمه (س) در كجا ايستاده كه على (ع) اين گونه از او مى‏گويد؟ ▪️ اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد مى‏آورد؟ اين چه خورشيد در خاك نشسته‏اى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال مى‏كشد؟ ▪️من از فرزندان فاطمه (س)، از آن كهكشان‏هاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانه‏ى مبارك، حرفى نمى‏زنم. من فقط از فاطمه (س) مى‏پرسم! ▪️راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشم‏ها و دل‏هاى ما نشسته است و راه‏ها را نشانه مى‏زند؟ ▪️ اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته است؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۴ #⃣ | عضو شوید 👉🏻 👤: @ad_Einsad
📜 |🔰 انسان، فرزند انتخاب خویش است! 📝اين مهم نيست كه من در برابر نور هستم يا در تاريكى، مهم اين است كه در هر كدام از اين ها چه موضعى دارم. 📝 آيا به نور نگاه مى ‏كنم يا با نور نگاه مى ‏كنم؟! آيا تاريكى را تحمل مى ‏كنم یا جزع می زنم يا صبر مى ‏كنم و ليلة القدر خودم را مى ‏سازم؟! 📝با چنين ديدى با قاطعيت مى ‏گوييم كه انسان فرزند طبقه، فرزند شرايط، فرزند موقعيت ‏ها نيست، كه او فرزند همّت خويش، فرزند انتخاب خويش است! 📝 اين انتخاب ريشه در وجود انسان و تركيب عالى او دارد كه از جبرهاى گوناگون بهره مى ‏گيرد و آن‏ها را تبديل مى ‏كند و اصالت را به همين تركيب مى ‏سپارد. 📝هنگامى كه از تركيب هيدروژن و اكسيژن آب به وجود مى ‏آيد، در آب، اصالت با تركيب است، نه اكسيژن و نه هيدروژن. 📝انسان فرزند انتخاب خويشتن است و جبرهاى گوناگون زمينه ساز انتخاب او هستند. 📝 چنين انسان آزاد انتخاب‏گرى را چگونه مى ‏توان محكوم قوانين و اصولى كرد كه از خود او مايه مى ‏گيرند؟! 📝اين انسان است كه بيشتر مى ‏خواهد و پا به دهليز تاريخ مى ‏گذارد، در حالى كه اگر نمى ‏خواست، همچون قبايل وحشى، ميليون‏ها سال، همان بود. 📝اين انسان است كه مى ‏خواهد و تاريخ را مى ‏سازد. البته در تاريخ و همراه رابطه ‏هايش ناچار با جبرهاى تازه ‏اى روبرو مى ‏شود، كه بايد در كنار آن‏ها هم انتخاب كند و در موقعيت ‏هايى قرار مى ‏گيرد كه بايد در آنجا موضع بگيرد. ❛❛ عین‌صاد 📚  ج۴| ص ۱۰۷ #⃣ 👤: @ad_Einsad
📜 |🔰خودم می سوزم! 🔥يك عدّه ‏اى هستند كه مى ‏گويند: بابا! خدا بزرگ‏تر از آن است كه بنده ‏هايش را عقاب كند. او بزرگ و عظيم و رحيم است. مادر، بچه ‏اش را نمى ‏سوزاند، آن وقت، خدا بسوزاند؟! 🔥خدا بچه ‏هايش را نمى ‏سوزاند، آنها را دوست دارد. يك وقت هم اگر بچه ‏هايش كارى بكنند، مى ‏گويد:خيلى بدى نكنيد؛ كه آتش دارم. مى ‏خواهد آنها را تنبيه كرده و بترساند وگرنه در آتش كه نمى ‏برد. 🔥اينها كسانى هستند كه عظمت خدا را دليل نفى معاد مى ‏دانند.مى ‏خواهند به خدا معتقد باشند، در حالى كه هيچ اعتقادى به او ندارند. مى ‏خواهند كه با عظمت او عذرى براى آزادى خودشان‏ داشته باشند. 🔥در جواب اينها بايد گفت: اينكه خدا بزرگ‏تر از آن است ...، در اين بحثى نيست. بحث در اين است كه خدا هستى را منظم آفريده و كسى كه در اين هستى حركت صحيحى نداشته باشد مى ‏سوزد. 🔥درست مثل وقتى كه من كبريت را زير پيراهنم بكشم آتش مى ‏گيرد.حال تو بگو: خدا بزرگ‏تر از آن است كه مرا بسوزاند! و يا اينكه من ستمگرتر از آن بوده ‏ام كه خيال مى ‏كرده ‏ام و من خودم را سوزانده ‏ام! 🔥او قانون ‏هايى را در هستى گذاشته و به من هم گفته است كه با آنها درگير نشو! راه و روش زندگى را هم برايم توضيح داده تا درگير نشوم. 🔥ولى منى كه درگيرى با آنها را خودم خواسته ‏ام و خودم فساد به بار آورده ‏ام، نمى ‏خواهم بسوزم؟! چرا نسوزم؟! كه سوختن يك امر طبيعى است. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۵۵ #⃣ 👤: @ad_Einsad
📜 |🔰برای چه آمده ام؟ ⁉️آيا انسان مى ‏تواند با اين امكانات امن، رفاه، رهايى، دل خوش باشد؟ ⁉️اين سؤالى است كه گريبان انسان معاصر را رها نمى ‏كند. ⁉️اگر بگويى من براى اينها آمده ‏ام، بايد منتظر اين پاسخ باشى كه امن، با حضور و وقوف و خود آگاهى انسان سازگار نيست. ⁉️انسان در بهار يقين دارد كه پاييز در راه است. ⁉️ او حركت زمان را درك مى ‏كند. او در امكانات و شرايط كامل و مطلوبش باز هم دغدغه دارد. دلهره دارد. اضطراب دارد، پس چطور مى ‏تواند امنى داشته باشد؟! ⁉️رفاه هم با تحول نعمت ‏ها مطابق و هماهنگ نيست، كه آدمى مدام تحول نعمت‏ها را مى ‏بيند. ⁉️ رهايى هم با نظام و قانونمندى هستى هماهنگ نيست، كه نمى ‏توان در اين معده همه چيز ريخت. نمى ‏شود اين تن را به همه چيز بست، كه قندش بالا مى ‏رود. اوره مى ‏گيرد. ⁉️ تو در هر حركتى، همراه هزار سنت هستى. مگر مى ‏توانى همين طور قدم بردارى؟! تو در يك ميدان مين حركت مى ‏كنى، با هر گامى كه بر مى ‏دارى، ممكن است انفجارى را ايجاد كنى. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۱ #⃣ 👤: @ad_Einsad
📜 |🔰چطور يك دوست را كه انسان از دست مى‏ دهد اين همه محزون مى‏ شود، ولى رمضان را كه از دست مى‏ دهد باكش نيست؟! 🔸چطور شد رمضان دارد از ما جدا مى ‏شود و فاصله مى ‏گيرد اما دل ‏ما نمى ‏شكند؟ چطور يك دوست را كه انسان از دست مى ‏دهد اين همه محزون مى ‏شود، ولى رمضان را كه از دست مى‏دهد باكش نيست؟ 🔸در اين آخرين شب از رمضان، اگر فرصتى و حالى و توجهى بود به كمبودها و كسرى ‏هاى خودمان، دوستان و معاشرينى كه با هم بوده ‏ايم و گله ‏هايى كه از يكديگر داريم فكر كنيم. 🔸اگر من به شما بدى كرده ‏ام، شما براى من دعا كن و اگر شما هم از بدى من رنجيده شدى، براى خودت دعا كن؛ چرا كه هر دو ضعيف بوده ‏ايم. 🔸اگر من به تو بدى كرده ‏ام و تو هم از بدى من صدمه ‏اى خورده ‏اى، براى هر دوى ما بايد دعا بشود. 🔸اگر دل ‏هاى ما نسبت به يكديگر كينه داشته و حقوق يكديگر را ادا نكرده ‏ايم و اگر محبتى به يكديگر نداشته ‏ايم و در غياب و پشت سر يكديگر به ياد هم نبوده ‏ايم. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۵۶ #⃣ 👤: @ad_einsad
📜 |🔰ما از خدا طلبکاریم! ▫️انسان اگر به حد تقوا و حتى بالاتر به احسان رسيده باشد، وقتى كارهاى خودش را سر جمع مى‌ كند، مى‌ فهمد كه همۀ كارهاى خوبى هم كه انجام داده، همه را براى خودش، براى دنياى خودش انجام داده و تازه طلبكار هم هست، در حالى كه اين كارها اصلاً قابل قياس با او نيست. ▫️ اينجاست كه در باطن توجهى براى او مى‌ آيد و يك نوع ترس و وجلى برايش پيدا مى‌ شود. ▫️اين ندارها و فقيرها كه از صبح تا شب براى آنها دويده‌ ايم، چه به ما مى‌ دهند كه وقتى صحبت خدا مى‌ شود، مى‌ گوييم شهودش كجاست، عشقش كجاست، شهرتش كجاست، اوليائش كجاست، بهشتش كجاست، جهنمش كجاست‌؟! ▫️اين چه طلبكارى است كه وقتى براى غير حق قدمى بر مى‌ داريم، هستىِ خود را مى‌ دهيم و منتظر هيچ پاداشى هم نيستيم، ولى وقتى براى خدا قدمى بر مى‌ داريم، يقين مى‌ خواهيم، بهشت مى‌ خواهيم‌؟! ▫️اسرافيل و عزراييل و ميكاييل و جبراييل بايد بيايند چهار ستون هستى و زندگى ما را بگيرند! ▫️ با چه كسى مى‌ خواهيم محاسبه كنيم‌؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۹۰ #⃣ 🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻 📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻 📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻 👤: @ad_Einsad
📜 چراغی در تاریکی باش! ▫️فراموش نكن كه تماميت و ناتمامى، در رابطه با هدف‌ها مشخص مى‌شود. ▫️آنجا كه هدف تو گلستان شدن جهان و صالح شدن تمام آدم‌ها باشد، هيچ‌وقت موفق نخواهى بود و به نتيجه نخواهى رسيد! ▫️اما آنجا كه ايجاد امكان و فراهم شدن زمينه و امكان انتخاب آدم‌ها را بخواهى، هيچ‌گاه مأيوس نخواهى شد؛ چون در شكم دستگاه فرعون مى‌توانى همچون موسى رشد كنى و در دل تاريكى مى‌توانى همچون چراغ بدرخشى، كه سياهى‌ها خود زمينه‌ساز و خاستگاه نور هستند. در بطن تاريكى چراغ‌ها بارور مى‌شوند. ▫️هميشه براى طرح دعوت و هدايت، امكان هست. اگر به‌دنبال دعوت و هدايت، اجابت و همراهى شكل گرفت، باز به تعبير اميرالمؤمنين در خطبه ششم، تو با مُقبِل به حق و آنها كه روى آورده‌اند، با مُدبِر از حق و آنها كه پشت كرده‌اند، خواهى جنگيد؛ وگرنه صبر مى‌كنى؛ با چشم تر و گلوى درد، با خار چشم و استخوان در گلو، شكيبا خواهى بود تا همراهان را بسازى و بيابى و كار خود را دنبال كنى. ▫️با اين وضع، تو به تماميت خويش و به موفقيت و پيروزى رسيده‌اى و دشمنِ درگير با اين‌چنين بينش و روشى، ناتمام و ابتر و شكست‌خورده است! ▫️چون حتى با پيروزى و تسلط و قدرت به تماميت نمى‌رسد و هدف تو را سد نمى‌كند؛ كه تو در دل او مى‌توانى همراهانت را بيابى و مى‌توانى مؤمن آل‌فرعون را داشته باشى. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۷۹ #️⃣ ▫️ @einsad
📜 استاد و شاگرد ✍🏻 عین‌صاد ❞ استاد بايد ملاک‌ها را براى محصل مشخص كند و برايش توضيح بدهد كه داده‌ها ملاک نيست و سودها هم ملاک نيست. داده‌ها از خداست و سودها از سرمايه‌ها. نه مقدار سرمايه مهم است و نه مقدار سود، بلكه نسبت سود به سرمايه مهم است. ده تا آجرى را كه يك پير زن با كم كردن غذاى خود به مسجدى کمک كرده است نمى‌توان با ده ميليون تومان کمک تاجرى مقايسه كرد؛ چون تاجر از غذايش كم نشده و نسبت به سرمايه‌اش كارى نكرده است. مهم مبلغ سرمايه‌اش و يا مبلغ كمكش نيست؛ كه سرمايه از ديگرى است و کمک هم مربوط به سرمايه است. آنچه براى اوست مقدار كوششى است كه بر روى سرمايه دارد. اگر اين ملاک‌ها روشن شود ديگر درس‌ها و علوم بت شاگرد نمى‌شود و مِراء و رياء بوجود نمى‌آورد كه هر چقدر بيشتر بيابد بيشتر بايد بكوشد در حالى كه نه به يافته‌هايش نگاه مى‌كنند و نه به كوشش‌هايش، بلكه به نسبت اين دو با هم. و مهم‌تر به جهت اين نسبت، كه براى چه كسى و در چه راهى اين همه كوشش كرده و خود را به زحمت انداخته است. 📚  | ص ۶۵ #️⃣ | عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca