عملیات آورتین – قسمت هفتم
طایفه بامری ، از حوزه شهرستان ایرانشهر، طایفه ای پر افتخار با شهدای زیاد و رزمندگان دلاوری می باشند که در انقلاب و دفاع مقدس و امنیت بخشی در بلوچستان فداکاری های فراوانی نموده اند .
با پیروزی انقلاب ، برخی افراد فریب خورده از این طایفه به دلیل درگیر بودن با قاچاق مواد مخدر ، در مسیری خلاف امنیت و ثبات منطقه وارد شدند . از جمله آنها دو برادر به نام های آسا و غلامحسین بامری که با شرارت های خود و درگیری با نیروهای نظامی و انتظامی علاوه بر ناامن کردن منطقه ، موجب کندی و یا توقف برنامه های عمرانی در این منطقه محروم می شدند . این اشرار وقتی مجبور به فرار از منطقه می شدند ، منطقه کوهستانی آورتین را برای مخفی شدن انتخاب می کردند . شرور عیدمحمد بامری فرزند غلامحسین نیز که تا کلاس پنجم ابتدایی دانش آموز مدرسه در دلگان بود ، از سن 12 سالگی وارد باند جنایتکار پدر شد . در سال 66 با هلاکت آسا و غلامحسین ، عیدوک بامری جانشین پدر در شرارت شد و کوهستان های آورتین مخفیگاه او گردید . عیدوک در ازدواج دوم خود ، دختر شرور جلال کامرانی را به همسری گرفت و این باعث نفوذ بیشتر او در منطقه شد.
عملیات آورتین – قسمت هشتم
با آغاز عملیات در صبح شنبه 14-8-1373 نیروهای هلی برد ، روی ارتفاعات مسلط منطقه پیاده می شوند . بلافاصله تیم آتش پروازی مناطق مشخص شده در 2 روستای آورتین و زحمت آباد را زیر آتش می گیرند . عیدوک بامری که هدف اصلی عملیات است ، و امروز روز هفتم است که در منطقه حضور دارد ، در هر دو روستا خانه دارد ولی صبح امروز در روستای زحمت آباد حضور داشته . برآورد 100 نفری اشرار حاضر ، در وهله اول ، فرار و مخفی شدن از آتش بالگردها بوده . در این آتشباری اولیه تعدادی از اشرار به درک واصل ، تعدادی مجروح و مابقی در چند گروه به اطراف پراکنده می شوند . آگی بامری عموی عیدوک که در آورتین است به عیدوک در زحمت آباد ملحق می شود . گروه زمینی تیپ سلمان که از طریق چاه هاشم و دهانه سولان در حال ورود به منطقه بوده است با تعدادی از اشرار درگیر و فرمانده تیپ سردار حاج عباس ییلاقی در این درگیری مجروح می شود . عیدوک که از این درگیری با خبر می شود ، چون راه فرارش هم از همان دهانه بوده ، با رفتن بالگردها از آسمان ، به وسیله 5 دستگاه خودرو به طرف دهانه سولان می روند .
عملیات آورتین – قسمت نهم
عیدوک بعد از فرار به طرف کوه در اولین فرصت مقداری غذا و قند و چای تهیه و ادامه مسیر می دهند . برای دومین مرتبه تیم هجوم هوایی به منطقه می آید و گروهی از نیروها در جلوی مسیر عیدوک هلی برن شده و مسیر به طرف بشاگرد را مسدود می کنند . در این مرحله یکی از ماشین های عیدوک هدف قرار می گیرد . عیدوک که می داند در تعقیب زمینی او هستند ، سعی در فاصله گرفتن هر چه بیشتر با تعقیب کننده ها دارد . با مسدود شدن مسیر شمالی عیدوک به طرف شمالشرق تغییر جهت می دهد و برای در امان ماندن و درگیر شدن با بالگردها زیر مقداری نخل خرما پنهان و حتی به طرف بالگردها آرپی جی شلیک می کنند . آتش بالگردها در این نقطه نیز تعدادی تلفات از گروه عیدوک می گیرد و همچنین تعدادی از گروه جدا شده و به نقاطی متواری می شوند . با خروج تیم آتش ، عیدوک و گروهش مجددا ادامه مسیر می دهند . مقداری که ادامه مسیر می دهند ، مسیر سخت می شود . ماشین عیدوک کمک دار بوده و رد شده ولی متوجه می شود بقیه ماشین ها نتوانسته اند هنوز بیایند . نزدیک روستایی بوده اند که درختان خرما و پرتقال داشته است . عیدوک ماشین را پنهان و وارد گپر می شود تا بقیه گروه برسند .
تیم آتش هوایی که مجددا وارد منطقه شده ، ماشین های گروه و منطقه نخلستان را شناسایی و اجرای آتش می کنند . چند نفر از برادران عیدوک از زمان درگیری دهانه سولان تا این نقطه تا به حال کشته و مجروح شده اند و آگی عموی عیدوک نیز در این نقطه به شدت مجروح می شود .. عیدوک تصمیم می گیرد تا تاریک شدن هوا در زیر تخته سنگ ها پنهان شوند . با تاریک شدن هوا عیدوک برای بررسی وضعیت خودروها و تلفات به سمت خودروها می آیند . ماشین خود او پنچر بوده که پنچری می گیرند . آگی عموی عیدوک و آواره برادرش که زخمی بوده اند عقب سوار می کنند و حرکت می کنند . تا ساعت 1 نیمه شب که می روند راه مسدود و غیر قابل عبور می شود . مجبور می شوند ماشین را ترک و با مقداری فاصله از آن سنگر می گیرند . عیدوک در اینجا امید داشته که تا فردا عملیات تمام شده و مجددا می توانند با ماشین برگردند .
15-8-1368 – یکشنبه روز دوم عملیات
با روشن شدن هوا و پرواز بالگردهای شناسایی ، گروه باقی مانده عیدوک مجبور می شوند تا نزدیک غروب در همان حالت مخفی بمانند و این درحالی است که هم دو مجروح سخت دارند و آب و غذایی هم ندارند .
نزدیک غروب تلاش می کنند تا از اطراف الاغی برای حمل مجروح های خود پیدا کنند که موفق نمی شوند و پیاده از غروب تا صبح روز بعد پیاده می روند .
در این روز گروه های رد زن نیروهای عشایر به فرماندهی شهید علی معمار و شهید محمد جندقیان ، مسیرهای متعددی را برای شناسایی مسیر اصلی عیدوک بررسی می کنند ، اما چون گروع عیدوک متلاشی و هر گروه به سمتی رفته ، کار شناسایی ردها مشکل می شود .
گروه های پاکسازی در این روز موفق به ددستگیری حدود 100 نفر از اشرار گروه جلال کامرانی و عیدوک بامری در منطقه می شوند .
16-8-1368 – دوشنبه روز سوم عملیات
با روشن شدن هوا گروه باقی مانده اشرار در زیر درختان خود را پنهان می کنند . اشرار که پرواز بالگردهای شناسایی را در بالای سر خود می بینند تا ساعت 5 عصر در رهمین مکان می مانند . تعدادی دیگر از گروه عیدوک در این نقطه بدون اطلاع گروه را ترک و متواری می شوند .
گروه های رد زن عشایری که ماشین استتار شده عیدوک را پیدا می کنند به تعقیب ادامه می دهند که مجددا به تاریکی هوا برخورد می کنند . با مشخص شدن حدود تقریبی مسیر حرکت اشرار و تاریک شدن هوا ، چندین گروه از نیروها در نقاط حساس مستقر می شوند .
نزدیک غروب عیدوک متوجه می شود در اطراف محل آنها نیرو مستقر شده و در محاصره هستند . با تاریک شدن هوا ، آنها موفق می شوند از نقاط کور و پنهان از حلقه محاصره خارج و به فرار خود ادامه دهند .
از گروه عیدوک در این موقع 13 نفر باقی مانده است . آگی عموی عیدوک که زخمی است ، دیگر قادر به ادامه مسیر نیست و یک نفر با او می ماند و بقیه حرکت می کنند .
اشرار تا ساعت 4 صبح پیاده می روند و بعد به دلیل خستگی با پیدا کردن محلی مناسب برای مخفی شدن مشغول استراحت می شوند .
عملیات آورتین – قسمت دهم
17-8-1373– سه شنبه روز چهارم عملیات – روز پایانی عملیات در آورتین
اشرار تا ساعت 10 صبح در مخفیگاه می مانند اما چون پرواز بالگردها و نزدیکی نیروهای عملیاتی را احساس می کنند به دنبال محل مناسبت تری برای پنهان شدن و یک درگیری احتمالی می گردند ، تا اینکه در مسیر رودخانه پشت تخته سنگی که به صورت آبشاری مسلط به مسیر بوده سنگر می گیرند .
گروه ردزنان عشایری تیپ سلمان امروز در دو گروه به فرماندهی شهیدان معمار و جندقیان در دو مسیر مختلف اقدام به تعقیب اشرار کرده بودند . حوالی ظهر که گروه شهید جندقیان برای نماز و نهار و استراحت توقف کرده بودند . شهید جندقیان مثل همیشه نیست . بیشتر در خودش فرو رفته و در فکر است . برای چند دقیقه ای با برادر نوری صحبت از دلتنگی خانواده و اینکه در زاهدان چندین روز است بی خبر هستند . برادر نوری به محمد می گوید خوب برنامه ریزی می کردی بچه ها را می آوردی ایرانشهر پیش بچه های ما . محمد طوری با برادر نوری صحبت می کند که اینجا دیگر پایان کار من است و خون من در این منطقه ریخته خواهد شد .
شهید جندقیان و حسن نوری مشغول همین درد و دل ها هستند که سردار سلیمانی با بالگرد در کنار آنها فرود می آید . اخبار و اطلاعات حکایت از حرکت اشرار در مسیر گروه شهید معمار دارد به همین خاطر گروه شهید جندقیان با سوار شدن بر بالگرد به همراه سردار سلیمانی به طرف موقعیت شهید معمار می روند . سردار سلیمانی در مسیر وقت تنگ است و فرصت کم . ساعت حدود 30/3 و نیم عصر وتا تاریگی هوا چیزی نمانده . قرار می شود گروه 13 نفری شهید جندقیان حرکت کنند و گروه شهید معمار با یک استراحت کوتاه پشت سر آنها به راه بیفتند . شهید سید محمد فولادی (چاچا) علیرغم اینکه در گروه شهید معمار بود و خسته ، خود را به گروه شهید جندقیان ملحق می کند . گروه به شکلی حرکت می کند که برادر نوری با چند نفر جلوتر می روند و شهید جندقیان و تعدادی دیگر با فاصله چند متری پشت سر آنها . نوری و همراهانش به آثار به جا مانده از اشرار برمی خورند و رد زن اعلام می کند ، ردپاها خیلی تازه است . شهید جندقیان با بی سیم به شهید معمار موضوع را اطلاع می دهد . شهید معمار به محمد می گوید خیلی نزدیک هستند و مواظب باش و ما هم راه افتادیم .
شهید جندقیان با اشاره سر و چشم به برادر نوری که مشغول بررسی وسائل اشرار است اعلام می کند ما حرکت کردیم . از اینجا به بعد جندقیان – فولادی – کرد و رئیسی در جلو و تعدادی با برادر نوری در پشت سر حرکت می کنند . به فاصله 5 متری تخته سنگی می رسند که گروه عیدوک از صبح تا به حال پشت آن مخفی شده اند .
مسیر پیچ دار رودخانه و و سایه های افتاده بر کف رودخانه و همچنین موقعیت قرارگیری تخته سنگ اشرار به شکلی بوده ، که عیدوک متوجه نزدیک شدن نیروها نمی شود . حسین رئیسی از عشایر نیکشهر در همین فاصله 5 متری به یکباره متوجه حضور اشرار در زیر تخته سنگ شده و اعلام می کند عیدوک زیر تخته سنگ است و شروع به تیراندازی می نماید .
در کمتر از ثانیه عیدوک که در نقطه ای مسلط سنگر دارد ، تازه متوجه حضور نیروها شده و بلافاصله اقدام به تیراندازی می کند و در همان رگبار اول شهیدان جندقیان – فولادی و کرد که در سمت چپ حسین رئیسی و در تیر رس بوده اند از فاصله 5 متری به سختی مورد اصابت قرار می گیرند و به شهادت می رسند .
با تیراندازی و مقاومتی که گروه چندین نفره عیدوک انجام می دهند ، اجازه ورود نیروها به محل درگیری را نمی دهند . این درگیری تا تاریکی کامل ادامه پیدا می کند و از جمع اشرار که در این درگیری تعدادی کشته و زخمی می شوند ، تنها سه نفر که یکی از آنها عیدوک بامری بوده ، باز هم موفق به فرار از محل می شود .
🖌 عملیات آورتین - توضیحات
🔸در کارنامه عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر علیه اشرار مسلح - گروه های ضدانقلاب - کاروان های بین المللی مواد مخدر - عاملین ناامنی(سرقت مسلحانه - راهبندی - گروگان گیری) در جنوب شرق کشور ، عملیات آورتین ، بزرگترین و مهمترین عملیات این کارنامه می باشد .
🔸مجموعه یادداشت های عملیات آورتین ، حاصل یک پژوهش در آبان ۱۳۹۸ ( دو ماه قبل از شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ) می باشد که در کانال تلگرامی منتشر شد و اینک لینک همه قسمت های ایتایی آن برای علاقمندان بارگذاری می شود .
🔸نگارنده که در سال ۱۳۷۲ در اولین شناسایی منطقه عملیات حضور داشتم ، به دلیل انتقال محل خدمت ، سال بعد در عملیات حضور نداشتم و این کار پژوهشی حاصل مصاحبه با دوستان و همرزمان سابق و شرکت کننده در این عملیات می باشد .
🔸این پژوهش منشر شده ، شاید کاملترین شرح از ماجرای عملیات آورتین باشد که مجددا در سالگرد شهادت سردار شهید محمد جندقیان و به یاد مرد بزرگ و همیشه جاویدان حاج قاسم سلیمانی در کانال پژوهش های تاریخی دفاع مقدس شهرستان های کاشان و آران و بیدگل باز نشر می گردد .
🌹 بر بروح بلند سرداران شهید علی معمار حسن آبادی و محمد جندقیان بیدگلی درود می فرستیم که دو بازوی اصلی حاج قاسم در این عملیات بزرگ بودند .
🔹قسمت اول - https://eitaa.com/ptdmkab/218
یادداشت های سردار شهید جندقیان در سال ۱۳۶۳
🔹 قسمت دوم - https://eitaa.com/ptdmkab/219
انتصاب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به فرماندهی قرارگاه قدس جنوب شرق کشور
🔹 قسمت سوم - https://eitaa.com/ptdmkab/220
نمونه هایی از صدها گزارش امنیتی
🔹قسمت چهارم - https://eitaa.com/ptdmkab/221
اشاره ایی به آغاز عملیات پاکسازی منطقه آورتین
🔹قسمت پنجم - https://eitaa.com/ptdmkab/222
نگاهی به ویژگیهای منطقه عملیاتی
🔹قسمت ششم - https://eitaa.com/ptdmkab/223
سابقه شرارت در منطقه
🔹قسمت هفتم - https://eitaa.com/ptdmkab/224
درباره طایفه بامری
🔹قسمت هشتم - https://eitaa.com/ptdmkab/225
آغاز عملیات
🔹قسمت نهم - https://eitaa.com/ptdmkab/226
ادامه عملیات
🔹قسمت دهم - https://eitaa.com/ptdmkab/227
روز چهارم و پایانی عملیات - شهادت سردار شهید محمد جندقیان
🔹 قسمت یازدهم - https://eitaa.com/ptdmkab/228
سه شهید عملیات
🔹قسمت دوازدهم و پایانی - https://eitaa.com/ptdmkab/229
کروکی محل شهادت
📷 توصیه نامه
🌹 حسن ۱۶ سالش بود که برای اولین بار سال ۶۱ می خواست برود جبهه .
🔸علاوه برسن کم ، ریز نقش هم بود ، به همین دلیل هر چه برای ثبت نام تلاش کرده بود به در بسته خورده بود و آقای سیف الله حاجی حسینی مسئول اعزام نیروی آن روز سپاه آران وبیدگل اجازه ثبت نام نمی داد .
🔸یک روز از شناسنامه برادر بزرگترش فتوکپی می گیرد و برای ثبت نام می رود . حالا خبر داشته یا نداشته ، آن روز آقای حاجی حسینی در محل اعزام نیرو نبوده و موفق به ثبت نام می شود .
🔸در عملیات رمضان شرکت می کند و پایش قطع می شود .
سال بعد می خواهد اعزام شود به او می گویند هم هنوز جراحات داری و هم تو را در لشکر به کار نمی گیرند .
🔸چاره را در گرفتن توصیه نام می بیند .
🔸مرحوم حاج شیخ عباس یوسفیان امام جمعه آران وبیدگل ، خطاب به فرمانده لشکر امام حسین علیه السلام (حاج حسین خرازی) ، توصیه می کند ایشان می توانند در کارهای تبلیغاتی فعالیت کند و اینچنین دوباره حسن عازم جبهه می شود .
🌹 جانباز شهید حسن بوته کن در ۳۰ فروردین ۱۳۶۴ در جاده اهواز خرمشهر - ایستگاه حسینیه بر اثر بمباران دشمن به همراه دوستش حسین عمو رسولی به درجه شهادت می رسند .
🌹 شهید بوته کن در حال رفتن به جزیره مجنون برای کسب خبری از دوست شهید مفقودالاثرش خسرو سقایی بوده که در بمباران به شهادت می رسند .
🖌 قابل توجه کسانی که با بیت المال سر و کار دارند
خلاصه یک خاطره
🌹مصطفی در این خاطره ، ۵۰ سال سن ، جانباز دفاع مقدس از ناحیه چشم و برادر دو شهید بزرگوار است .
آذرماه فصل سردی در سوریه است .
نیروهای تکفیری به چندین خط بچه های مقاومت حمله کردند .
مصطفی و آقای عباس بنایی سریع نیروها را آماده وحرکت کردند . تا صبح در سرمای سوزناک در چند نقطه نفوذ تکفیری ها را سد کردند . تعدادی از نیروهایشان شهید و مجروح شدند .
عباس بنایی از ناحیه سینه هدف تک تیرانداز قرار گرفت . نمی شد او را عقب آورد .
مصطفی با قلاب کردن اسلحه سعی داشت او را از دید و تیر خارج کند که تک تیرانداز دستش را زد ولی به هر فلاکتی بود عباس را کشید داخل کوچه .
مصطفی با دست خونین از پشت دیوار کوچه که آمد او را دیدم .
گفتم مصطفی چی شده ؟
خندید و گفت مهم نیست .
بلند شدم تا مصطفی را برسانم اورژانس خط . آنقدر هوا سرد بود که من داخل ماشین با اینکه بخاری روی آخرین درجه اش بود ، زیپ اورکت را تا بالا کشیده بودم .
دیدم در این سرما با بدن مجروح رفت عقب وانت . گفتم :
مصطفی بیا جلو یخ می زنی تا اورژانس .
دست خون اش را نشان داد و گفت : بیایم جلو صندلی های ماشین خونی می شود .
و من مات و مبهوت فقط نگاهش کردم که ای خدا اینها کجا و ما کجا ؟
🌹 سردار جانباز شهید مصطفی زاهدی که همه نوجوانی و جوانی و سلامتی اش را برای استمرار نظام مقدس جمهوری اسلامی داده بود ، در ادامه عمرش آنقدر بصیرت و اعتقاد به این مسیر اصیل نظام داشت که سه مرتبه در ماموریت های سوریه نیز حضور پیدا کرد .
#شهید_مصطفی_زاهدی
#سال۱۳۹۴_آذر
#سوریه
🖌 یادداشت های حاج آقا آبیاری از عملیات طریق القدس - قسمت اول
🌷 حاج علی عباس آبیاری ، که خداوند سلامتی به ایشان عطا کنند ، ابوی شهید علیرضا آبیاری می باشند . هم خودش و هم فرزندش سال های ۶۰ و ۶۱ در جبهه بودند . علیرضا در عملیات محرم به شهادت رسیدند .
🔸از عادات خوب و ماندگارحاج آقا آبیاری در جبهه نوشتن خاطرات روزانه بوده است .
طبق نوشته های یکی از دفترهایش که مربوط به عملیات طریق القدس است ، این دفتر را در سنگر عراقی ها پیدا می کنند و خاطرات عملیات آزادسازی بستان (طریق القدس) را در همین دفتر می نویسند .
🔸 پنج روز از آغاز عملیات گذشته :
۶۰/۹/۱۳ -جمعه - سوسنگرد
علی عباس آبیاری –تعقیبات نماز صبح را می خواندم که رئیسی و ترنجی آمدند و ۲ نامه که از خانه آمده بود دادند .
در مقر جهاد اصفهان حاج حبیب فندقی – برادر محمود صلواتی و برادر محمود جعفری که از دوستان دوران آبادان بودند را دیدم .
با خبر شدم چند نفر از ستاد کمک رسانی کاشان به سوسنگرد آمده اند و رفتیم و با آنها آشنا شدیم .( دکتر الماسی رئیس داروخانه رازی – سید حسن ساطع – حسین گواهی از بیدگل – علی هیزمی از راوند – علیرضا فرمانبر – رسول زاده )
آقای رمضان رمضانی که اصفهانی بود مسئول رانندگان تانکر آب بود که مرد بسیار شریف و خوبی بود .
گویا امروز دشمن در جبهه سودانیه (سویدان) ضد حمله کرده بود .
#سال۱۳۶۰آذرماه
#عملیات_طریق_القدس
#سوسنگرد
#بستان
#جهادسازندگی
#ستاد_کمک_رسانی_کاشان
#شهیدعلیرضاآبیاری
🖌 یادداشت های حاج آقا آبیاری از عملیات طریق القدس - قسمت دوم
📷 ۶۰-۹-۱۴ -شنبه
علی عباس آبیاری – پس از آب دادن به بهداری بستان که صحرائی است رفتیم نزد ۱۲ نفر از سپاهیان که ۳ نفر آرانی که یکی علی اصغر اقبالیان و دیگر آبانی و دیگری نمی دانم و یکی از سپاهیان هم علی قرائتی داداش آقای محسن قرائتی بود . عکس گرفتیم .
بعد آمدیم به توپخانه و در راه محل شهادت یکی از همشهری ها را نشان دادیم .
به سوسنگرد و خانه که رسیدیم آقای ساطع رفت پیت حلوا را آورد تا بدهیم به پاسداران کاشانی در بستان .
#سال۱۳۶۰آذرماه
#عملیات_طریق_القدس
#سوسنگرد
#بستان
#جهادسازندگی
#ستاد_کمک_رسانی_کاشان
🖌 یادداشت های حاج آقا آبیاری از عملیات طریق القدس - قسمت سوم
🔴 چند روزی است از آزادسازی شهر بستان در آذر ۱۳۶۰ می گذرد . جمع زیادی از رزمندگان کاشان و آٰران و بیدگل در ۴ تیپ تازه تشکیل شده امام حسین-امام سجاد-عاشورا و کربلا هستند . مقدمات تشکیل تیپ المهدی(عج) که بخش بزرگی از آن رزمندگان کاشان و آٰران و بیدگل بودند در حال شکل گیری است .
🔹 ۶۰-۹-۱۶ – دوشنبه
علی عباس آبیاری – پاسداران کاشانی به دهکده سوسنگرد منتقل شده بودند
🔹 یادداشت های موسی کیخا – سوسنگرد – مقر شهید بهشتی – در حیاط مقر علی فضلی شیلنگ آب و سطل آب دستش بود ، علی معمار جارو به دست بود ، سیدمصطفی سید حسن زاده نایلون به دست زباله ها را جمع می کرد ، محمد راجی معاون ابهری دستشوئی ها را تمیز می کرد و سید علی ابهری هم جلو پایگاه را تمیز و مرتب می کرد و جارو به دست در حال رفت و آمد بود . قرار بود نیرو از کاشان اعزام شود و فرماندهان مشغول مرتب کردن مقر بودند .
🔹 مقر نیروهای جهاد سازندگی کاشان در سوسنگرد – جنب پارک شهر – نزدیک تانکر هوائی بزرگ – مقر شهید بهشتی
#سال۱۳۶۰آذرماه
#عملیات_طریق_القدس
#سوسنگرد
#بستان
#جهادسازندگی
#تیپ_المهدی(عج)