📝روایت سفر اربعین از بای بسم الله تا نون والضالین 🔖قسمت ششم: از میدان آزادی تا میدان لولو 🔗 بحرین دختر ایران با جمعی از اهالی کاروان ستون چهارده ورودی سوق الکبیر قرار گذاشتیم تا ثوره العشرین برای سوار شدن و حرکت به سمت حسینیه ام البنین بیست دقیقه ای راه داریم، ورودی بازار همدیگر را پیدا می کنیم به لطف زائرین ایرانی خصوصا #خانمها، فروشندگان سوق الکبیر بدون رفتن به کلاس زبان، فارسی را خوب صحبت می کنند. بعد از بازار جوان عراقی با یک ون قدیمی ما را تا حسینیه مشایعت می کند. حسینیه ام البنین در کوفه محل اسکان ماست. خادمین حسینیه همه از اهالی بحرین اند.مردی پنجاه و خورده ای ساله با محاسنی که رو به سفیدی می زند امور حسینیه را مدیریت میکند. فارسی را مسلط است با قبایی که به تن دارد میفهمم روحانی است، مسائل را کنار هم میگذارم برداشتم این می شود که جامعه المصطفی ای باشد. دوست دارم باهاش هم کلام بشم ولی مدام در رفت و آمد است، یا تشک برای زوار می آورد یا غذا را پیگیری می کند، گاهی برای نظافت به سرویس های بهداشتی سرک می کشد، کمی مشکل است فرصت هم کلامی با او را پیدا کردن. چند باری داخل حسینه می روم و بر می گردم شاید فرصتی رخ دهد بالاخره ساعت چهار عصر مثل صیادی که آهویی تیز پا را بعد از چند ساعت دوندگی به چنگ می آورد پیدایش میکنم تنها و آرام برصندلی سبز رنگ پلاستیکی داخل حیاط نشسته و مشغول خوردن نهار است. سلام میکنم و می‌نشینم.تشکر میکنم بابت پذیرایی و زحمات. می ترسم زمان از دستم در برود بی مقدمه و ناشیانه ازش میپرسم: چه بلایی بر سر بیداری اسلامی در بحرین آمد ،شما که تقریبا قریب به هفتاد درصد شیعه هستید در بحرین. لقمه اول دوم و سوم را با متانت می خورد. نگرانم نکند ناراحتش کرده باشم. مشغول گرفتن لقمه چهارم است سکوت و آرامشش آزارم میدهد. با خودم میگم مگر بیکار بودی. کاش یک نفر صدایم می کرد بلند میشدم میرفتم. بالاخره نگاهش را در نگاهم گره می زند، جذبه خاصی دارد. آرام آیه ای از قرآن را برایم می خواند: ((وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ)) هنوز مسئله برای روشن نیست ابرهای علامت سوال را که بالای سرم می بیند لقمه پنجم را نصفه و نیمه کنار می‌گذارد شروع به صحبت میکند. لبخند روی لبهایم می‌نشیند ادامه میدهد: #اختلاف از نعمت ولایت فقیه در ایران و مرجع تقلید در عراق می گوید: انقلاب اسلامی را مثال میزند و شکست داعش در عراق را وجود امام خمینی را محور وحدت و رمز پیروزی میداند و وجود ایت الله سیستانی را در عراق نماد حرکت جمعی مردمی حول مرجع تقلید واحد. باز هم سوالم حل نشده از بحرین خوانده ام ولی هنوز مسایل را تطبیق نمی دهم. ادامه می دهد: من در میدان لولو موقع تظاهرات حضور داشتم، متاسفانه دو نگاه در آن روزهای بحرین جریان داشت. یک نگاه با محوریت #شیخ_عیسی_قاسم و یک نگاه با محوریت #عبدالوهاب_حسین جالب اینکه میگوید هر دو خود را پیرو مکتب #امام_خمینی میدانند با دو تفسیر متفاوت یکی قائل به اصلاحات و تغییر تا انقلاب و یکی تندتر و دنبال انقلاب سریع. میگوید کار به اینجا که رسید و اختلاف شد میدان از دست رفت. عجله را برای رفتن در چشمانش می بینم دوست دارم صحبت را ادامه دهد اما یحتمل نگران آسایش زوار است. بلند می شود و یک جمله ادامه می دهد: شیخ عیسی قاسم به ما می‌گفت حکمتی در کار بوده که انقلاب در اون ایام منجر به نتیجه نشده و از الطاف خفیه الهی بود. دوست دارم بیشتر بشنوم ولی میخواهد برود ساکن قم هست شماره اش را میگیرم شاید فرصتی در جایی دوباره توفیق شد و بیشتر ازش بشنوم •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• 📑کانال پوریا رییسی 🔗عضویت از طریق لینک زیر 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1730216145C7abbd93bee