هر وقت میخواست برای جوونا
یادگاری بنویسه مینوشت :
منکانللہکاناللهله
(هرکه با خدا باشد خدا با اوست)
رسم عاشق نیست بایک دل
دو دلبر داشتن!
- شهید همت
📎 #شهید_همت
📎 #یادگاری
📎 #خدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#امام_زمان
#جهاد_تبیین
#پای_کار_این_نظام_میمانیم...
#هر_خانه_یک_جلسه_قرآن
┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄
🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند
┏━━🌹💠🌹━━┓
@q_sr_nahavand
┗━━🌹💠🌹━━┛
دارالقرآن سردار سلیمانی نهاوند
💠 زندگ ینامه ایوب بلندی💠 #قسمت۳۱ رسیدگی به درس بچه ها کار خودم بود. ایوب زیاد توی خانه نبود. اگر هم
💠زندگی نامه شهید ایوب بلندی💠
#قسمت۳۲
ایوب فقط گفت: “چشمم روشن….”
و هدی را صدا زد:
“برایت می خرم بابا ولی دوتا شرط دارد.
اول اینکه نمازت قضا نشود و دوم اینکه هیچ نامحرمی دستت را نبیند”
از خانه رفت بیرون و با دو تا #نوار_کاست و شعر و آهنگ ترکی برگشت.
آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت “بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی”
دوتا #لاک و یک شیشه آستون هم گرفته بود.
دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود.
چند روز بعد هم خودش نوار ها را جمع کرد و توی کمدش قایم کرد.
برای هر نماز با پنبه و استون می افتاد به جان ناخن هایش، بعد از وضو دوباره لاک می زد و صبر می کرد تا نماز بعدی.
وقتی هم که توی کوچه می رفت، ایوب منتظرش می ماند تا خوب لاک هایش را پاک کند.
بالاخره خودش خسته شد و لاک را گذاشت کنار بقیه #یادگاری ها…
توی خیابان، ایوب خانم ها را به هدی نشان می داد:
“از کدام بیشتر خوشت می آید؟”
هدی به دختر های #چادری اشاره می کرد و ایوب محکم هدی را می بوسید.
┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄
🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند
┏━━🌹💠🌹━━┓
@q_sr_nahavand
┗━━🌹💠🌹━━┛
#شهدا
💠زندگی نامه شهید ایوب بلندی💠
ایوب فقط گفت: “چشمم روشن….”
و هدی را صدا زد:
“برایت می خرم بابا ولی دوتا شرط دارد.
اول اینکه نمازت قضا نشود و دوم اینکه هیچ نامحرمی دستت را نبیند”
از خانه رفت بیرون و با دو تا #نوار_کاست و شعر و آهنگ ترکی برگشت.
آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت “بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی”
دوتا #لاک و یک شیشه آستون هم گرفته بود.
دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود.
چند روز بعد هم خودش نوار ها را جمع کرد و توی کمدش قایم کرد.
برای هر نماز با پنبه و استون می افتاد به جان ناخن هایش، بعد از وضو دوباره لاک می زد و صبر می کرد تا نماز بعدی.
وقتی هم که توی کوچه می رفت، ایوب منتظرش می ماند تا خوب لاک هایش را پاک کند.
بالاخره خودش خسته شد و لاک را گذاشت کنار بقیه #یادگاری ها…
توی خیابان، ایوب خانم ها را به هدی نشان می داد:
“از کدام بیشتر خوشت می آید؟”
هدی به دختر های #چادری اشاره می کرد و ایوب محکم هدی را می بوسید.
┄┅═☘••❀🌹❀••☘═┅┄
🖋 دارالقران سردار سلیمانی نهاوند
┏━━🌹💠🌹━━┓
@q_sr_nahavand
┗━━🌹💠🌹━━┛
وحید یامین پور یه جمله فوق العاده جالبی رو تو مطلباش گذاشته بود.
کتابی رو که تازه شروع کردم با این جمله آغاز میشه:
به قول راینر ماریا ریلکهی شاعر
شهرت چیزی نیست
✓ مگر مجموع سوءتفاهمهایی که به یک اسم میچسبند.
این کتاب رو باید تا آخر خوند.
#یادگاری
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕌#در_قدس_نماز_میخوانیم
دارالقرآن ســـــــردارسلیمانی نهاوند
╭═━⊰🍃🦋🍃⊱━═╮
@q_sr_nahavand
╰═━⊰🍃🦋🍃⊱━═╯