هدایت شده از دین پژوهی
💠 جای خالی مروت و جوانمردی 💠
🔹اول اردیبهشت، سالروز تالیف کتاب گلستان و بزرگداشت سعدی هست. اینقدر فایده در کتابهای سعدی بوده که سابقا در مکتب و مدرس، تدریس میشده و طلبه و غیرطلبه، ازش بهرهمند میشدند.
🔹این حکایت رو از کتاب بوستان بخونید:
بزارید وقتی زنی پیش شوی
که دیگر مخر نان ز بَقّالِ کوی!
به بازار گندم فروشان گرای
که این جوفروش است، گندمنمای
نه از مشتری، کز زِحام مگس
به یک هفته رویش ندیدهست کس!
به دلداری آن مرد صاحب نیاز
به زن گفت: کای روشنایی! بساز
به امّید ما، کلبه اینجا گرفت
نه مردی بُوَد، نفع از او وا گرفت
رَهِ نیکمردان آزاده گیر
چو اِستادهای، دست اُفتاده گیر
ببخشای، کانان که مرد حَقاند
خریدار دکّانِ بی رونقاند
جوانمرد اگر راست خواهی، ولی است
کَرَم، پیشهٔ شاه مردان، علی است!
📚 بوستان سعدی، باب دوّم، حکایت هفتم
🔹حالا مضمون اجرا شده پند سعدی رو در این حکایت از زندگی آقای قاضی ببینید:
یکی از علمای نجف نقل کردند در نجف اشرف دیدم آیت الله عالم و عامل و عارف کامل آقای سید علی قاضی طباطبائی، در دکانی کاهو میخرید، ولی برخلاف سایر مشتریها که کاهوی مرغوب و نازک را جدا میکردند، ایشان کاهوهای غیر مرغوب و غیر قابل استفاده را جدا کرده، پولش را دادند و حرکت کردند.
من بهدنبالش رفتم.
عرض کردم: چرا حضرتعالی کاهوهای خوبی جدا نکردید؟
فرمودند: فروشنده این کاهو، آدم فقیری است؛ من میخواهم به او کمکی کرده باشم. در ضمن نمیخواهم بطور مجانی باشد، که هم شخصیت و حیثیت او محفوظ بماند و هم او به پول مجانی گرفتن عادت نکند.
این کاهوها را که کسی نمیخرد، برمیدارم و پولش را به او میدهم. برای ما که فرقی ندارد کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از اینها.
📚 صد روایت از زندگی مرحوم قاضی، ص ۱۵
🔹پس بیجهت نبوده که کتاب گلستان و بوستان رو همون #ابتدایتحصیل آموزش میدادند.
🔹حالا سعدی و قاضی به کنار، شد ما یه بار از یه دکان بی رونق برای #رضایخدا چیزی بخریم یا نه همهش از فلان برند و فلان مارکت خرید میکنیم که به ساحت مقدس باکلاسی ما جسارت نشه!
خدا رحمت کنه حاج محسن قزوینی رو، بساطش توی تهران بیرونق بود، ملت میرفتن ازش چیزی میخریدن که به بهانه خرید، یه چیزی هم اون وسط از زیر زبونش بکشن بیرون، بشن عارف بالله!
بعله خرید کردیم، اما اینجوری، کاملا قربة الی الله!
🔹انشاءالله که از فردا، با خرید اجناس بنجل و به درد نخور، بین زن و شوهرها اختلاف نیفته و برای سعدی و قاضی و ما، خیرات و فاتحه جمع نشه!
آخه خرید از دکان بیرونق، اولا کار هر کسی نیست از جهت #اخلاصش، ثانیا یه #نیازسنجیخرید هم لازم داره که اونم باز آدم خودشو میخاد.
🔹خدا رحمت کنه، مرحوم آقای فحول قزوینی رو (شادی روحش یه صلوات بفرستیم) از مرام کسی حکایت میکرد که میرفت اول صبح دنبال کارگر برای باغ، هر چی کارگر پیر و مصدوم و ناتوان بود میبرد سر کار!
ایشان میگفت یه روز بهش گفتم چرا اینا رو هر روز میبری؟ چند تا کارگر جوان زورمند ببر.
گفت آقا، اینا رو من نبرم سرکار، تا غروب کسی اینا رو نمیبره برا کار.
من همین #اولصبح میام میبرم که اینا #خجالت هم نکشند.
الله اکبر، اینا کی بودن، چقدر مرد بودند، چقدر معرفت داشتند.
نه اسمی، نه رسمی، فقط حکایت #جوانمردی اینا مونده و بس!
🔹الانم طرف برای دوزار پول کمتر، حاضره یه آدم لاقیدِ بی عقیدهء ناصبی رو ببره سرکار، اما پول به جوان شیعه معتقد که بیکاره نده!
🔹این مرام و اخلاق رو باید در منبر و رسانه و کلاس گفت. مرحوم آشیخ هاشم قزوینی، به طلبه ها گفته بود: روی منبر نشینید نگید: حضرت نوح چند جفت حیوان آورد توی کشتیش! برید حرفهای به درد بخور به مردم بزنید.
خدا رحمتت کنه، الان وضع یه جور شده کلا حوصله شنیدن حرف نیست، فضلا از نوع بدرد بخورش!
https://eitaa.com/dinpajouhi