eitaa logo
دانلود
هدایت شده از تبیین
⭕️در هر شرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد 🔹نیروهای نظامی ما هرگز نباید از کیْد و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما، که در طول سالهای جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده‌اند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوه‌ها و شکلهای مختلف را جدی‌تر بدانند. 📕صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۹۴ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از جهاد تبیین
✍🏻 در وصف فرمودند: چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و  در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد ؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. یکم تیرماه ۶۰ 💠 معجونی به نام و الگوئی برای همه دوران ها و برای همه ی قشرها "خصوصا مسئولین" 👈 یک نفر را فرض کنید با سابقه علمی بسیار عالی که در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل در سطوح عالی بوده و یک دانشمند فیزیک پلاسمای هسته‌ای به شمار می‌رود. یک شخص دیگر را فرض کنید که گروهبان تعلیم دهنده‌ی عملیات های نظامی است؛ در لبنان کار با آر‌پی‌جی را یاد گرفته و در جنگ، به رزمندگان خودمان آموزش می‌دهد. این دو شخصیت را با هم ترکیب کنید؛ احساسات رقیق و ایمان قوی را به آن اضافه کنید. معجونی به دست می‌آید به نام ... معجونی که با وجود او تضاد بین سنت و مدرنیته می‌شود حرف مُفت؛ تضاد بین ایمان و علم می‌شود حرف خنده‌دار. معجونی که این تضادهای قلابی را که تحت عنوان نظریه مطرح است باطل می‌کند و می‌شود نمونه‌ی بارز یک استاد و . 💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد. ✳️اولین هدیه ی به همسرش👈  من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچه‌ها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش می‌کرد تا ارتباط مرا به بچه‌ها نزدیک نماید. من در به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه می‌شدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیه‌ای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: ، همسر شهید چمران 💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت می‌بری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست. 💥به قول چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد 🌷ابتکار وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! 🌷خدای بچه ها که بیدار است ✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر بود که همه را به سوی خود جذب می‌کرد... ادامه خاطرات👇 https://naserkaveh.ir/2023/05/04/chamran0/
✍🏻 در وصف فرمودند: چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و  در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد ؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. یکم تیرماه ۶۰ 💠 معجونی به نام و الگوئی برای همه دوران ها و برای همه ی قشرها "خصوصا مسئولین" 👈 یک نفر را فرض کنید با سابقه علمی بسیار عالی که در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل در سطوح عالی بوده و یک دانشمند فیزیک پلاسمای هسته‌ای به شمار می‌رود. یک شخص دیگر را فرض کنید که گروهبان تعلیم دهنده‌ی عملیات های نظامی است؛ در لبنان کار با آر‌پی‌جی را یاد گرفته و در جنگ، به رزمندگان خودمان آموزش می‌دهد. این دو شخصیت را با هم ترکیب کنید؛ احساسات رقیق و ایمان قوی را به آن اضافه کنید. معجونی به دست می‌آید به نام ... معجونی که با وجود او تضاد بین سنت و مدرنیته می‌شود حرف مُفت؛ تضاد بین ایمان و علم می‌شود حرف خنده‌دار. معجونی که این تضادهای قلابی را که تحت عنوان نظریه مطرح است باطل می‌کند و می‌شود نمونه‌ی بارز یک استاد و . 💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد. ✳️اولین هدیه ی به همسرش👈  من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچه‌ها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش می‌کرد تا ارتباط مرا به بچه‌ها نزدیک نماید. من در به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه می‌شدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیه‌ای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: ، همسر شهید چمران 💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت می‌بری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست. 💥به قول چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد 🌷ابتکار وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! 🌷خدای بچه ها که بیدار است ✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر بود که همه را به سوی خود جذب می‌کرد... ادامه خاطرات👇 https://naserkaveh.ir/2023/05/04/chamran0/ بازنشر:کانون شهید چمران مسجد موسی بن جعفر(ع)اسلام آباد قائمشهر
⭕️امید به شفاعت عامل اشتیاق به طاعت، نه معصیت 🔹آیاتی در قرآن کریم درباره   وارد شده است که با توجه به آنها نمی‌توان برای انسان آرامش پیدا شود، خداوند می‌فرماید: مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلّا بِإِذْنِه و می‌فرماید: وَ لا یَشْفَعُونَ الّا لِمَنِ ارْتَضی‌ و امثال آن، که در عین حال که  ثابت است لکن نصیب چه اشخاصی و چه گروهی و با چه شرایطی و در چه وقت شامل حال می‌شود، امری است که نمی‌توان انسان را مغرور و جری کند. امید به شفاعت داریم لکن این امید باید ما را به سوی اطاعت حق تعالی کشاند، نه معصیت. بخشی از نامه اخلاقی و عرفانی حضرت‌ امام به حاج سیداحمد خمینی ۶۱/۰۲/۰۸ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️🎞هرسال که می‌شود یاد این کلیپ سردار حاج‌سعید قاسمی می‌افتم که اعتراف می‌کند: 📌ما در طول دفاع مقدس، با مدل جنگیدن مشکل داشتیم! 📌معجزه و محصول این مدل را ۲دهه‌ی بعد در پیاده‌روی اربعین دیدم!😭 🌺شادی روح حضرت روح‌الله و یاران شهیدش صلوات 🧠⚔علوم و جنگ شناختی | جوانی @CWarfare
🕌در محضر امام روح الله (۲۳۴۷) 📌 امام خمینی (ره ): جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می نماید. گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان. 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. 👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇 https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w در ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634
✨ پیامهای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به امام خمینی (ره)، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانه‌ی امام راحل در پیروزی انقلاب ☑️ آیت الله سید علی اکبر قرشی در مصاحبه ای گفت: ▪️ سال‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آیت‌الله خزعلی در یک سخنرانی عمومی مطلبی قریب به این مضمون گفته است: 🔸 «امام زمان (عج) در جریان پیروزی انقلاب دوبار به رهبر انقلاب، امام خمینی پیام پیروزی داده است و هدایت فرموده است و این دو پیام به وسیله‌ی شخصی بزرگوار و معنوی به نام «لطیفی» که ساکن تهران است و من او را می‌شناسم، به امام خمینی ابلاغ گردیده است». ▪️ این مسئله برای من خیلی عجیب آمد و سعی کردم به حقیقت آن پی ببرم. تا اینکه چند ماه بعد در مجلس خبرگان، آیت‌الله خزعلی را دیدم و در آن مورد از ایشان سؤال کردم. آقای خزعلی مسئله را کاملاً تأیید کرد. گفتم: 🔹 «پس اگر من این موضوع را کتبی برای شما بنویسم، جواب مکتوب می‌نویسید؟». ▪️ گفت: 🔸 «بله، مانعی ندارد، شما بنویسید، من هر دو قضیه را در جواب شما می‌نویسم.» ▪️ من نوشتم: 🔹 «بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت آیت‌الله خزعلی دامت برکاته. سلام علیکم و رحمة‌الله. راجع به اینکه آقای لطیفی دو دفعه مژده‌ی پیروزی را از طرف امام زمان (عج) به حضرت امام آورد، توضیح فرمایید.» ▪️ ایشان با خط خود در جواب نوشت: 🔸 «بسم الله الرحمن الرحیم. ❇️ ۱- پیام به پاریس که (آقای لطیفی از طرف امام زمان (عج) به امام خمینی) فرمودند: 🔶 «شاه می‌رود، نگران نباشید». ▫️ امام راحل سؤال می‌کند: 🔷 «با خونریزی یا بی‌خونریزی؟» ▫️ می‌گوید: 🔸 «امام علیه السلام فرمود: 🔶 «بی‌خونریزی» » ❇️ ۲- روز بیست و یکم بهمن (۱۳۵۷) پیام مبنی بر اینکه «در خانه نمانید، بیرون بریزید وگرنه کشته خواهید شد» (که از طرف امام زمان (عج) به امام خمینی (ره) ابلاغ شد). ▫️ به وسیله‌ی همین پیام، امام خمینی(ره) اعلام فرمود: 🔸 به حکومت نظامی اهمیت ندهید و بریزید بیرون. ▫️ در نتیجه مردم تهران، بیرون ریختند، حتی خانواده‌های خود را آوردند و در خیابان‌ها نشستند، دیگر در تهران به هیچ وجه امکان آمدن تانک و امثال اینها نبود؛ بنابراین آن توطئه‌ی خطرناکی که در نظر بود تا صدها تانک را وارد تهران کنند و با خونریزی انقلاب را از بین ببرند و محل اقامت امام را بمباران نمایند، منتفی شد. » ▪️ این موضوع را آقای خزعلی هم شفاهی شهادت داد و هم به‌صورت کتبی نوشت و تأیید کرد. ☑️ مسئله‌ی دیگر در همین موضوع، خاطره‌ی آقای «مرتضایی‌فر» است که در یکی از مجلات سپاه پاسداران نقل شده و پیام پیروزی امام زمان (عج) به امام خمینی(ره) را تأیید می‌کند. 🔰 ایشان در آن خاطره می‌گوید: ▫️ «ما روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، در منزل آیت‌الله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: 🔸 «امام پیام داده که مردم در خانه‌های خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند». ▫️ آقای طالقانی گفت: 🔹 «امام مدت پانزده سال از ایران دور بوده‌اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی‌رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می‌کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانه‌ها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه می‌شود؟». ▫️ بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانه‌هایشان بیرون نیاورند. ما حرف‌های آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانه‌ها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید. 📞 تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشه‌ای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند! حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت. 💭 ما با خود گفتیم: 🔸 حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و ...؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. ▫️ امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: 🔸 «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» ▫️ آقای طالقانی گفت: 🔹 «نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیه‌هایش را پس بگیرد و امام هرچه می‌گفت، من قانع نمی‌شدم، در آخر فرمود: 🔶 «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عج) است!» 🔹 تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی‌اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد!». 💡 بنابراین، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانه‌ی امام راحل در پیروزی انقلاب در تأیید غیبی ایشان نهفته و ایشان منظور نظر حضرت صاحب‌الزمان (عج) بود. 📚 منبع: کتاب خاطرات آیت الله سید علی اکبر قرشی، گروه تحقیقی زیتون، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، ص.ص۱۳۶-۱۳۳ 🏷 (عج) (ره) 🙋@salam_sobhbekhyr
🔴جمله حکیمانه امام خمینی(ره) ما راضی به جنگ نبوده و نیستیم لکن اگر کسی تعدی کند دهان او را خرد میکنیم @majmaghaemshahr