#تازه_های_نشر
#خطر_لو_رفتن_داستان
مهرآور اسم نوجوانی است که شخصیت اصلی کتاب است. پدرش طرفدار #مشروطه است و به همین دلیل پسرش را زندانی کردهاند! خلاصه پسر با کمک دوستان پدر از زندان فرار میکند ولی در راه به چنگ راهزنان میافتد و مشکلات یکی از پی دیگری رخ مینمایند. علاوه بر راهزنان، کاروانسرادار هم تیغ میزند. قنات خشک شده است و درختان باغ مادربزرگ خشک شدهاند. وبا آمده است و مادربزرگ و... مردهاند. اما مهرآور عزمش را جزم کرده تا قنات را احیا کند. هم اهل تلاش است و هم کنجکاو. مهمتر از اینها شجاع است و پیگیر. همین میشود که راز خشکی قنات را کشف میکند و یکتنه به سراغش میرود.
#داستان شروع خوبی داشت. البته جا داشت گرهآفرینیها پردازش بیشتری داشته باشد و حجم کتاب هم یکچهارم بیشتر شود.
این کتاب، از جهت محتوایی، تصویری از فرهنگ و تاریخ گذشته نه چندان دور به دست میدهد. ارزش میراث تاریخی و بیننسلی را برای #نوجوان پررنگ میکند. همچنین بیشک نوجوانان کتاب، با خواندنش تشویق میشوند برای #امام_رضا وقفهای بلندمدت کنند. نوجوان کتاب، بنبست نمیشناسد و متوقف نمیشود. نویسنده در کنار نمایش ظلم و بدیها، خوبیها و کمک به دیگران را؛ آن هم کمک بیمنت و بدون توقع به خوبی نشان داده است. پایان کتاب هم که با بازگشت پدر، پیروزی انقلاب مشروطه و احیای #قنات همراه است، شیرین است.
#وقف #نذر
مادربزرگ منتظر است، #یوسف_یزدیان_وشاره، #به_نشر، 160 صفحه، چاپ اول 1402
ble.ir/join/ZTk3NGIyNT
https://eitaa.com/joinchat/62521344C3448c9fe63