eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
320 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 قصه‌، پناه‌گاه آدمی!| به‌مناسبت یلدا ✍🏻سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🍉 اگر را میراث اسطوره‌ها بدانیم و اسطوره را همان story یا داستان؛ گره یلدا با قصه محکم‌تر می‌شود. گو اینکه یلدا خود زاده قصه‌ها و اسطوره‌هاست و از همین رو در دامان بلند یلدا، بزرگترها می‌نشینند به قصه‌گویی و حکایت‌خوانی. 🍉 کارن آرمسترانگ در کتاب «تاریخ مختصر اسطوره»، پیرامون «نسبت انسان و داستان» می‌گوید: «انسان‌ها همواره اسطوره‌ساز بوده‌اند.» و پرسش ما دقیقا همین است: در این قصه‌های دور و دراز چه چیزی نهفته که انسان همواره تلاش می‌کند از آنها جدا نیافتد؟ چرا انسان همواره به خلق داستان میل داشته و اسطوره‌ها را آفریده است؟ 🍉 آرمسترانگ پاسخ می‌دهد: «چون ما موجوداتی در جستجوی معناییم»، به دیگر سخن «چون ما انسان‌ها به آسانی دچار نومیدی می‌شویم، از همان آغاز داستان‌هایی ابداع کرده‌ایم که به ما امکان می‌دهد زندگی خود را در چارچوب بزرگتری بگذاریم و این حس در ما ایجاد می‌شود که به رغم همه شواهد افسرده کننده و پرآشوب، زندگی دارای معنا و ارزش است.» 🍉 «اساسا اسطوره داستانی نیست که به خاطر خودش و محض سرگرمی نقل شده باشد، بلکه به ما نشان می‌دهد چگونه باید رفتار کنیم و به ما می‌آموزد با مخمصه‌های معضل‌آفرین بشری چگونه رویاروی شویم. به انسان‌ها یاد می‌دهد تا جای خود را در جهان و جهت‌گیری درست خود را پیدا کنند.» 🍉 بنابراین خطاست که اسطوره و داستان و قصه را شیوه‌ی پست‌تری از اندیشه بدانیم که اگر انسان‌ها به عصر خِرَد رسیدند می‌توان آن را دور انداخت. بلکه بعکس، اسطوره با به حرکت انداختن خیال انسان، او را به مرزهای جدیدی از اندیشه و دانش داخل کرده و نگاهی نو را به او هدیه می‌کند. مثلا «داستان‌های خدایان یا قهرمانانی که به جهان زیرین نزول می‌کردند، هزارتوها را پشت سر می‌گذاشتند و با هیولاها نبرد می‌کردند، کارکردهای رازآمیز روان را روشن می‌نمودند و به مردم نشان می‌دادند که با بحران‌ها چگونه باید روبه‌رو شد. از این رو اسطوره‌ها‌ با اساسی‌ترین نیازها و ترس‌ها و آرزوهای انسان ارتباط دارند.» 👇ادامه... 🆔 @Qasas_school
🔰 قصه‌، پناه‌گاه آدمی!| به‌مناسبت یلدا 🍉 بیایید از دور نشویم. درباره‌ی رمز و راز ایرانی‌ها در یلدا، داستان‌ها ساخته‌اند. مثلا این اسطوره که می‌گوید: جهان در تاریکی سختی فرو رفته بود. درست در شب اول زمستان، که امروزه آن را به بلندترین شب سال و طویل‌ترین تاریکی می‌شناسیم، از ایزدبانویی به نام آناهیتا، طفلی زاده شد به نام مهر یا . او با تاریکی سر ستیز داشت و با آمدنش شب‌های سیاه به نفع روزهای روشن، کوتاه‌تر شدند. 🍉 این داستان کوتاه و رمزآلود، اگر چه واقعیت ندارد اما حقیقتی به نام امید به غلبه‌ی روشنی بر تاریکی را به انسان ارزانی می‌کند. به دیگر بیان، برای انسانی که روزگاری از ترس زمستان سخت و سیاه و یا از غصه‌ی خشکسالی و بلاهای طبیعی و یا حتی از نگرانی ظلم حاکمان، به ورطه ناامیدی و افسردگی می‌افتاد، تنها همین داستان‌ها با مضمون غلبه‌ی روز بر شب و پایان تاریکی‌های بلند، نجات بخش بود و به او نوید آمدن بهار و شکفتگی و باروری و رویش و تنعم را می‌داد. 🍉 این همه پرده‌خوانی و داستان‌سرایی و اسطوره‌سازی از یلدا، یعنی انسان ناگزیر از داستان است تا بتواند به زندگی معنا دهد و تسلیم اهرمن‌ها نشود. بیایید در یلدای برجای مانده از اسطوره‌ها، به درازنای تاریکی‌های امروزمان بپردازیم و به این بیاندیشیم داستان ما برای امید به فردا چیست تا از رهگذر این اندیشیدن، سنت یلدا را به جای مصرف کردن، زنده نگاه داریم! 🍉 اگر این استعاره‌های آناهیتا و مادر آب بودن و تولد روشنایی از دامان این ایزدبانو، برای ما معنادار است پس می‌توانیم داستان ظهور روشنایی را ما روایت کنیم... به شرط آنکه طبق رسم یلدا، در این طولانی‌ترین سیاهی بیدار بمانیم. 🆔 @Qasas_school
🔰 وضعیت منطقه و منطق مقاومت بعد از شهادت حاج‌قاسم | مروری بر یک روایت درس‌آموز از جهت فرم و محتوا 1⃣ از 5⃣ طرح چند مسئله: «امروز من می‌خواهم مستقیما درباره‌ی این حادثه‌ی بزرگ و عظیم صحبت کنم. که چه شد؟ چرا به وقوع پیوست؟ چرا دقیقا حاج قاسم سلیمانی و همراهش ابومهدی؟ هدف چه بود؟ منطقه به چه سمتی خواهد رفت؟ و موضع، تکلیف و مسئولیت‌ها چیست؟ چون ما در مرحله‌ای کاملا جدید قرار گرفته‌ایم.» 💢 روایت اصل حادثه: «چه شد؟ پنج‌شنبه شب حاج قاسم سلیمانی و همراهانش فرودگاه دمشق را به صورت علنی به سمت فرودگاه بغداد ترک می‌کنند. در فرودگاه بغداد حاج ابومهدی مهندس و برخی از برادرانش در حشد الشعبی به استقبال حاج قاسم سلیمانی آمدند. بعد از سوار شدن به ماشین‌ها و پس طی مسافتی، همه‌ی ماشین‌های کاروان به شکل وحشیانه‌ای هدف موشک‌های پیشرفته‌ای از هوا واقع می‌شوند که هواپیماهای امریکایی شلیک کرده‌اند. شلیک‌ها وحشیانه بوده تا مطمئن باشند همه‌ی ماشین‌ها هدف قرار گرفته و هرچه در آن بوده تکه‌تکه شده است. چند ساعت بعد وزارت دفاع امریکا بیانیه‌ای صادر می‌کند و مسئولیت عملیات را به عهده می‌گیرد و می‌گوید به فرمان رئیس جمهور ترامپ به این ترور دست زده است. پس ما با یک جنایت کاملا آشکار مواجهیم. کاملا شفاف. کسی که دستورش را داده خودش می‌گوید من دستور دادم: ترامپ. کسی که ترور را اجرا کرده خودش می‌گوید من اجرا کردم: وزارت دفاع و ارتش امریکا. بنابراین ما در برابر یک عملیات ترور مبهم قرار نداریم. ⚠سوال: «چرا این جنایت را به این شکل آشکار و رسوا به انجام رساندند؟ رسوا، با پذیرش مسئولیت، به شکل آشکار و رسمی!»⁉ ✅ دو دلیل دارد: الف) ناکامی تمام عملیات‌های مخفیانه قبلی برای ترور. تلاش‌های متعددی صورت گرفت. برخی از تلاش‌ها برای ترور حاج قاسم اعلام شد و بعضی هنوز محرمانه است. نمونه اخیر آن تلاش برای بمب‌گذاری در حسینیه کرمان (منزل شهید سلیمانی) بود که اگر خنثی نشده بود حدود 5هزار نفر کشته می‌شدند. ب) مجموعه‌ای از شرایط و اوضاع منطقه و ناامیدی‌ها، دستاوردها و حاصل‌جمع درگیری‌های جاری است تا می‌رسیم به رویدادهای اخیر عراق، آن هم در آستانه‌ی انتخابات ریاست جمهوری امریکا. دومی نیازمند توضیح جزئیات است... ادامه👇 🆔 @Qasas_school
2⃣ از 5⃣ 💢 شکست‌های پیاپی آمریکا در سیاست خارجه سه سال از شروع ریاست جمهوری ترامپ می‌گذرد. او سیاست خارجی‌اش را درباره‌ی منطقه‌ی ما و جهان اعلام کرده است. وقتی ترامپ و مدیرانش به حاصل‌جمع سه سال گذشته نگاه می‌کنند، چه دارند؟ ناکامی پشت ناکامی. اجازه بدهید نگاهی به مصادیق بیندازیم: 1) عدم دستیابی به اهداف درباره ایران؛ نه سقوط نه تغییر رفتار: بزرگ‌ترین تیتر، ایران است. ترامپ از روز اول هدفی را تعیین کرد و آن ساقط کردن نظام اسلامی ایران بود. این همان چیزی بود که جان بولتون، دقیقا دو سال پیش وعده‌اش را داد. بولتون در فرانسه در جشن‌های منافقین ایران برای آغاز سال نو حاضر شد و سخنرانی کرد و به آن‌ها وعده داد جشن آغاز سال نوی میلادی بعدی در تهران خواهد بود. جان بولتون رفت، اما نظام اسلامی در تهران باقی ماند! این سیاست جان بولتون نبود. او مشاور امنیت ملی بود که استراتژی ترامپ را در زمینه‌ی ایران بیان می‌کرد. بنابراین هدف اول ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی بود و پایین‌ترین هدفی که دنبال می‌کرد چیزی بود که اسمش را «تغییر رفتار» می‌گذاشت: به زانو در آوردن ایران، مهار ایران، تسلط بر رفتار سیاسی ایران و... و نهایتا رسیدن به یک پیمان هسته‌ای جدید، پیمانی درباره‌ی موشک‌های بالستیک و دست آخر پیمانی درباره‌ی مسائل منطقه. ایران پاسخش را نداد. او از پیمان هسته‌ای ایران خارج شد، تحریم‌هایی بی‌مانند در چهل سال گذشته بر ایران تحمیل کرد. هرکس را که در دنیا با ایران تعاملی داشت تحریم کرد. کوشید ایران را محاصره و منزوی کند و بترساند، به گرسنگی مردم و بحران اقتصادی داخلی ایران و شکاف‌های داخلی دل بست، برای ایجاد فتنه‌ی داخلی تحریک کردند، از تمامی عوامل و دست‌نشانده‌های منطقه‌ای استفاده بردند و... همگی شکست خورد. بنابراین حالا او به سمت انتخابات می‌رود اما نه می‌تواند به مردم امریکا بگوید من نظام جمهوری اسلامی ایران را ساقط کردم، نه می‌تواند بگوید من نظام جمهوری اسلامی را به زانو درآوردم و نه می‌تواند بگوید من پیمان هسته‌ای جدیدی را بر ایران تحمیل کردم. 2) شکست و سردرگمی در سوریه. ناکامی که واضح است. پروژه‌شان در سوریه شکست خورد. آخرین چیزی که روی داد خیانت او به متحدان، دوستان یا... بود. 3) شکست در لبنان. همه‌ی فشارها، تحریم‌ها، تحریک‌ها و همه‌ی پول‌هایی که برای مخدوش کردن چهره‌ی مقاومت و تحریک کردن محیط مقاومت علیه آن و تحریک بقیه‌ی لبنانی‌ها علیه مقاومت خرج شد [به هیچ جا نرسید]. همه‌ی ما آخرین شبیخون پمپئو به لبنان را به یاد داریم، با آن بیانیه‌ی مکتوب جنگی‌اش که از ساختمان وزارت خارجه‌ی لبنان قرائت کرد. همچنین سفرهای متعدد ساترفیلد که از چشم رسانه‌ها مخفی شد و امروز می‌خواهم در رسانه‌ها افشایشان کنم. چون یک بار در یک جلسه‌ی داخلی گفتم و درز کرد. ساترفیلد در آخرین دیدارش مسئولان لبنان را تهدید می‌کند که ۱۵ روز فرصت دارید و اگر طی این مدت حزب الله تأسیساتش در بقاع را [که امریکا معتقد بود برای ساخت موشک هستند] برنچینید، اسرائیل خواهد آمد و همه‌ی این تأسیسات را بمباران و نابود خواهد کرد و ما لبنان را در لیست تحریم قرار می‌دهیم و چه و چه. تهدید و ارعاب و ایجاد وحشت که طبیعتا فایده‌ای هم نداشت! اسرائیل هم جرأت نکرد بیاید و آن کارخانه‌ها را پس از ۱۵ روز بمباران کند، چون ما به ساترفیلد گفتیم: اگر اسرائیل این تأسیسات را بزند ما بلافاصله پاسخ سریع و مناسب و شایسته را خواهیم داد. ادامه👇 🆔 @Qasas_school
3⃣ از 5⃣ 💢 شکست‌های پیاپی آمریکا در سیاست خارجه 4) یمن. پایداری در یمن و ناتوانی [دشمن] از به دست آوردن هرگونه دستاورد نظامی. جنگ یمن در وهله‌ی اول جنگی امریکایی است، با تصمیم‌گیری و اراده و پروژه‌ی امریکایی‌هاست. از جنایت‌ها و محاصره که بگذریم، موضوع صرفا مربوط به سعودی و این‌ها نیست. 5) در افغانستان با سردرگمی تمام، دنبال راه حلی برای خروج آبرومندانه می‌گردد. سفیرش خلیل‌زاد را می‌فرستد و او با طالبان در قطر مذاکره می‌کند، با هم به توافق می‌رسند و قرار می‌شود طالبان با ترامپ در کاخ سیاه دیدار کنند، و روز بعد ترامپ توافق و قرار ملاقات را لغو می‌کند و می‌گوید فکر طالبان و مذاکره را از زندگی‌ام حذف کردم و آن وقت چند روز بعد دوباره خواهان مذاکره با طالبان می‌شود، چون می‌خواهد از مخمصه‌ی افغانستان خلاص شود. در نتیجه: هیچ دستاوردی در افغانستان نداشته است. 6) معامله‌ی قرن! معامله‌ی قرنی که می‌خواست اول سال محققش کند و آن را بر نظام‌ها، دولت‌ها و ملت‌های عربی، در وهله‌ی نخست به مردم فلسطین تحمیل نماید. الآن معامله‌ی قرن کجاست؟ الآن چه کسی درباره‌ی معامله‌ی قرن حرف می‌زند؟ این نتیجه‌ی پایداری مردم و رهبران فلسطین با وجود جنگ‌ و محاصره و تحریم‌ها است. با وجود همه‌ی دشواری‌های معیشتی و اقتصادی، تهدید شدن سازمان انروا، رنج زندانیان، بسته شدن افق به حسب ظاهر در مقابلشان و... که برای اهالی کرانه‌ی باختری و فلسطینی‌ها در داخل و خارج پیش آمد. با همه‌ی این‌ها نتوانست معامله‌ی قرن را تحمیل کند. 7) عراق. که بیت الغزل حرف‌های من است. پروژه‌ی واقعی ترامپ در عراق چه بود؟ برادران، راستش لازم نیست ما منابع محرمانه‌ای در سیا یا پنتاگون داشته باشیم که برایمان اطلاعات بیاورند. نه، او بسیار شفاف حرف می‌زند. ترامپ خیلی شفاف و روشن است. چون خودش را در موضع بالا می‌بیند و مستکبر است. اصلا کسی را روبه‌رویش نمی‌بیند. اصلا هیچ کشور، قانون و سازمان بین المللی و جامعه‌ی بین‌المللی را به رسمیت نمی‌شناسد! ترامپ در طول تبلیغات انتخاباتی‌اش چه می‌گفت؟ می‌گفت: نفت عراق حق ماست، حق امریکاست. وقتی هم از او می‌پرسند چطور می‌خواهی این کار را بکنی در حالی که عراق حکومت دارد (من خواهش می‌کنم به این جملات دقت شود. به‌ویژه برادرانمان در عراق اگر سخنانم را می‌شنوند.) می‌گوید عراق حکومت ندارد که! حکومت ندارد که! چیزی به اسم عراق وجود ندارد. نیروهایمان را می‌فرستیم تا در مناطقی که میدان‌های نفتی هست حضور داشته باشند. سپس مساحت‌های گسترده‌ای را می‌گیریم و دورش کمربندهای امنیتی درست می‌کنیم و اختیارش را دست می‌گیریم و شروع می‌کنیم به استخراج و صدور و فروش نفت به دنیا! بنابراین پروژه‌ی واقعی ترامپ از سه سال پیش تا به حال در عراق چیست؟ تسلط بر چاه‌های نفت و دارایی‌های نفتی عراق. او نمی‌خواهد عراق حکومت داشته باشد تا جلوی او را بگیرد. یا اگر حکومتی هست باید به لحاظ سیاسی، نظامی و امنیتی مطیع تصمیمات امریکا و سفیر و ارتشش باشد. ترامپ دید این پروژه در عراق شکست خورد. این پروژه چطور شکست خورد؟ از طریق از بین رفتن بهانه‌ای به اسم داعش به دست سران و مردم عراق و بالاتر از همه‌ی این‌ها مرجعیت دینی شریف نجف و عاملیت قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و نیروهای حشد الشعبی، گروهان‌های مقاومت عراق و ارتش عراق و نیروهای امنیتی مختلف و... . سپس جهت سیاسی کلی‌ای که در انتخابات عراق پیروز شد جهتی بود که مطیع و گوش به فرمان امریکایی‌ها نیست، و کاملا یا تا حد زیادی فکر می‌کند. امریکایی‌ها ترجیح می‌دهند بگویند این‌ها خط ایران هستند، اما این توصیف نادقیق است. توصیف دقیق آن است که اکثریت پارلمان از فراکسیون‌ها، حزب‌ها، نیروها و شخصیت‌های ملی‌گرایی هستند که خضوع در برابر اراده و دیکته‌ی امریکا را نمی‌پذیرند. دولت نیز در امتداد همین پارلمان تشکیل شد. دولت عراق امریکایی‌ها را ناراحت کرد چون: اولا: نپذیرفت که عراق بخشی از هجمه علیه ایران و اجرای تحریم‌ها علیه ایران باشد. ثانیا: دولت عراق به ریاست جناب عادل عبدالمهدی، معامله‌ی قرن را رد کرد و نپذیرفت در خاتمه بخشیدن به پرونده‌ی فلسطین سهیم باشد. ثالثا: دولت عراق به چین رفت و برای ساختن و شکوفایی عراق، قراردادهایی به ارزش صدها میلیارد دلار بست بدون آن‌که هیچ پولی پرداخت کند. نفت در ازای پروژه. در حالی که امریکا پروژه‌های عراق را برای شرکت‌های خودش می‌خواست تا عراق را از طریق این شرکت‌ها و پروژه‌ها غارت کند. رابعا: دولت جناب عادل عبدالمهدی نپذیرفت که مرزهای سوریه بسته باشند و اصرار کرد گذرگاه بوکمال بازگشایی شود. ادامه👇 🆔 @Qasas_school
4⃣ از 5⃣ 💢 ناکامی آمریکا در بیرون از منطقه: در ونزوئلا روی پروژه‌ی سرنگونی رئیس جمهور و نظام ونزوئلا کار کردند ولی ناکام ماندند و ماجرا تمام شد. در کوبا نتوانستند کاری کنند. در مورد کره‌ی شمالی تهدید کرد و فریاد کشید و هواپیمابرها را گسیل کرد و نزدیک بود کار به جنگ بکشد و سپس رفت سراغ مذاکره و ملت امریکا را فریب داد و گفت به‌زودی کره‌ی شمالی را از جهت سلاح هسته‌ای خلع سلاح خواهد کرد اما هیچ اتفاقی نیافتاد. همچنین چین و روسیه. حتی در زمینه‌ی متحدان و دوستان، چه دستاوردی داشتند؟ او هر روز حتی به متحدان و دوستانش توهین می‌کند، آن‌ها را خوار می‌شمارد، به آن‌ها فحش می‌دهد، آن‌ها را پایین می‌آورد، از یاری‌شان فروگذار می‌کند و پشتشان را خالی می‌کند. سیاست خارجی‌اش این است. 💢 راه آمریکا برای حل بحران ناکامی‌های خود: خب، گشتند تا ببینند چه کاری باید انجام دهند تا بتواند معادله‌ها را تغییر دهد و خط مقاومت را بشکند و تضعیف کند، ایران را به لرزه درآورد، اعتماد متحدان و دوستان امریکا در منطقه را به ایالات متحده بازگرداند، هیبت امریکا را تجدید کند، در انتخابات ریاست‌جمهوری به درد بخورد، در تحمیل شرط‌هایمان در منطقه کمکمان کند و یک دستاورد سیاست خارجی به‌شمار رود؟ گفتند بروید چنین چیزی پیدا کنید. این چیز، جنگ نبود چون جنگ یک ماجراجویی بزرگ است. اسرائیل نمی‌توانست جنگی را آغاز کند چون همین الآن هم در نوار غزه فرومانده است. جنگ اسرائیل علیه لبنان موضوع ساده‌ای نبود. نمی‌گویم محال بود ولی می‌گویم موضوع عظیم و پیچیده‌ای بود. ترامپ همچنین می‌فهمد جنگ با ایران یک موضوع عظیم و مخاطره‌آمیز و شدیدا ماجراجویانه است. پس کوچک‌تر از جنگ چه چیزی وجود دارد؟ چیزی که به جنگ منجر نشود؟ چه چیزی هست که اگر امریکا انجام دهد می‌تواند ما را وارد مرحله و معادلات و شرایط جدید کند؟ 🔺 به این نتیجه رسیدند که سراغ کانون خط مقاومت بروند. این کانون کیست؟ پژوهش کردند و دیدند وقتی به خط مقاومت می‌آیند هر جا می‌روند با یک شخص تکراری به نام مواجه می‌شوند. وقتی می‌رفتند سراغ فلسطین، غزه، مقاومت فلسطین، گروهان‌های مقاومت فلسطین و موضوع حمایت از مقاومت فلسطین به وسیله‌ی سلاح، آموزش، امکانات و تکنولوژی و حمایت از مسئله‌ی فلسطین با رسانه، کنفرانس، روابط و سوق دادن همه‌ی داشته‌های منطقه به سمت فلسطین، می‌دیدند قاسم سلیمانی آن‌جاست. وقتی می‌آمدند سراغ لبنان، مقاومت، آزادسازی سال ۲۰۰۰، جنگ ۲۰۰۶ و افزایش قدرت مقاومت لبنان و توان موشکی، ویژه، موشک‌های نقطه‌زن، ثبات و استحکام آن، می‌دیدند قاسم سلیمانی این‌جاست. امریکا و اسرائیل وقتی به سوریه می‌رفتند و به تروریست‌های تکفیری دل می‌بستند، می‌دیدند قاسم سلیمانی در کنار ارتش و ملت و سران سوریه ایستاده است. وقتی می‌خواستند به عراق تسلط پیدا کنند و از طریق داعش، عراق را ده‌ها سال به بازی بگیرند، می‌دیدند قاسم سلیمانی آن‌جاست. وقتی دل می‌بستند که عراقی‌ها را تکه تکه کنند می‌دیدند کسی هست که آن‌ها را گرد هم می‌آورد و هماهنگ و متحد می‌کند و آن قاسم سلیمانی است. وقتی به یمن می‌رفتند می‌دیدند قاسم سلیمانی آن‌جاست. وقتی به افغانستان می‌رفتند می‌دیدند قاسم سلیمانی آن‌جاست. چند هفته پیش حاج قاسم این‌جا بود و من این را به او گفتم که روزنامه‌ها و مجلات امریکایی بسیار روی شما تمرکز کرده‌اند. عکس شما را در صفحه‌های اول قرار می‌دهند و در امریکا از شما به نام «سردار بی‌جایگزین» نام می‌برند و این زمینه‌سازی رسانه‌ای و سیاسی برای ترور شماست. طبیعتا حاج قاسم خندید و گفت خدا کند! دعا کن! 💢 اهمیت بی‌بدیل حاج‌قاسم اسرائیل قاسم سلیمانی را خطرناک‌ترین شخص از زمان تأسیس این رژیم تا امروز برای آن بر می‌شمارد. اما حتی جرأت کشتنش را ندارد و دست به دامن امریکایی‌ها شد. کانون و نقطه‌ی اتصال و ارتباط و قدرت و وحدت‌رویه و وحدت هدف که روح یگانه‌ای را در کشورها، نیروها، گروه‌ها و ملت‌های مقاومت می‌دمید در قاسم سلیمانی تبلور یافته بود. گفتند پس این مرد را می‌کشیم و علنی هم می‌کشیم. از علنی کشتنش هم هدف داشتند. یک موضوع بی‌دلیل و یک مانور رسانه‌ای نبود بلکه اهداف روحی، روانی، سیاسی و نظامی داشت. برای امریکایی‌ها هدف‌ها و دستاوردها و سناریوی خودش را داشت. امید داشتند با این حمله عراق و نیروهای مقاومت سست شوند و ارتباط قدرتمند نیروهای مقاومت با یکدیگر و با ایران کاسته شود. امید داشتند ایران بترسد، وحشت‌زده شود، کوتاه بیاید و…. ادامه👇 🆔 @Qasas_school
5⃣ از 5⃣ 💢 درگیری دو پروژه در منطقه: وقتی از انتقام و خون‌خواهی و قصاص عادلانه صحبت می‌کنیم مثل ماجرای دو قبیله‌ی درگیر با یکدیگر نیست که آن‌ها یکی از ما کشتند پس ما یکی از آن‌ها را بکشیم! این‌جا نبرد دو پروژه است. یک پروژه، پروژه‌ی سلطه‌ی امریکا و اسرائیل است بر منطقه‌ی ما و اماکن مقدسمان و نفت و گاز و منابع موجود در هر کشور از طریق تثبیت اسرائیل و معامله‌ی قرن. پروژه‌ی دوم نیز پروژه‌ی مقاومت، استقلال، حق حاکمیت، آزادسازی، آزادی و این است که منابع ملت‌هایمان برای ملت‌های خودمان و اماکن مقدس امتمان برای امت خودمان باشد. امروز در نبرد میان این دو پروژه قرار داریم. عده‌ای این سو هستند و عده‌ای آن سو. عده‌ای هم سرگردان‌اند. نه این سو هستند و نه آن سو. عده‌ای هم منتظرند اگر این پروژه پیروز شد به آن بپیوندند و اگر آن پروژه پیروز شد به آن بپیوندند. ⁉️خب، مسئولیت ما برای مقابله با این پروژه و هدف‌های این ترور چیست؟ 💢 مردم ایران مسئولیت خود را ادا کردند! از ایران آغاز می‌کنم. ترامپ امیدهایی درباره‌ی این قتل داشت... پمپئو به موضع‌گیری و رفتار ملت ایران نسبت به شهادت قاسم سلیمانی دل بسته بود. من امروز به پمپئو می‌گویم فردا به حرف مشاورانت گوش نده، بنشین پای تلویزیون و پیام ملت ایران را از تهران و کرمان دریافت کن. همان‌گونه که امروز آن را از اهواز و مشهد دریافت کردی. ایران این است. 💢 مسئولیت سایر اعضای جبهه مقاومت اما قاسم سلیمانی یک موضوع ایرانی محض نیست. قاسم سلیمانی به همه‌ی خط مقاومت مربوط است. قاسم سلیمانی به همه‌ی نیروهای مقاومت مربوط است. قاسم سلیمانی به فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، افغانستان و هر کشوری که مقاومان شریف و حامیان و عاشقان مقاومت در آن حضور دارند، مربوط است. قاسم سلیمانی به امت مربوط است. یک موضوع ایرانی نیست. بنده امروز و این‌جا به برداران و خواهرانم و همه‌ی نیروها، گروهان‌ها، احزاب و کشورهای خط مقاومت می‌گویم ایران از شما هیچ درخواستی نخواهد کرد. نخواهد گفت این کار را بکنید و نخواهد گفت این کار را نکنید. اما نیروهای خط مقاومت خودشان باید تصمیم بگیرند با این واقعه چگونه برخورد و رفتار کنند! آیا به مراسم ختم، بیانیه و عزاداری اکتفا کنیم؟ موضوع، حمله به خط مقاومت و بسترسازی برای یک مرحله‌ی کامل با دستاوردهای خاص این مرحله برای امریکا و اسرائیل در منطقه است. این حمله علیه همه و در خدمت هدف‌های امریکاییان و اسرائیلیان بود. همه‌ی ما در سرتاسر منطقه باید برویم سراغ قصاص عادلانه. قصاص عادلانه عبارت است حذف حضور نظامی امریکا در منطقه‌ی ما. اخراج پایگاه‌ها، ناوها و همه‌ی افسران و سربازان نظامی امریکا از منطقه و کشورها و خاک ما. 💢 محاسبه دشمن چیست که باید آن را برهم زد؟ گرچه برخی مردم خواهند گفت سید موضوع را بزرگ کرد، اما بنده موضوع را بزرگ نکردم و آن را در اندازه‌ی واقعی خودش می‌بینم و شخصا مسئولیت این سخن را می‌پذیرم و می‌گویم به نظر بنده اگر موضوع قتل حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی و چنین واقعه‌ای با این شکل، سهل گرفته شود این آغاز یک خطر برای همه‌ی جنبش‌ها، سران، کشورها، چهارچوب‌ها و خط مقاومت و قضیه‌ی فلسطین و قدس است و به آن معناست که منطقه به ورطه‌ی هتک حرمت توسط امریکا و اسرائیل در خواهد غلتید. پس از ابتدا می‌گوییم:«فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (طه/۷۲)» پایان روایت شهید سیدحسن نصرالله از ماجرای شهادت حاج‌قاسم 🆔 @Qasas_school
🔰 قصه‌ی امپریالیسم 🔺این قسمت: ایرانِ آمریکا؟ 🔹ما را به استعمار ترجمه کرده‌ایم. درحالیکه اندیشمندان بسیاری میان این دو تفاوت‌هایی قائل هستند. اگر بخواهیم لغت‌شناسانه پیش برویم، آکسفورد ریشه امپریالیسم را، امپریال به معنای امپراتوری می‌داند؛ نوعی فرمانروایی مستبدانه و خودسر. 🔸اما اگر بخواهیم اصطلاح امپریالیسم را بکاویم، باید بدانیم کمونیست‌هایی مانند لنین و کاوتسکی واژه امپریالیسم را آخرین نسخه سرمایه‌داری می‌دانستند و قصه‌ی آن را اینطور شرح دادند: رشد سرمایه‌داری مالی و صنعتی در کشورهای غربی پول و سرمایه‌ای هنگفت را نصیب آنان کرد. به دلیل نبود نیروی کار فراوان، سرمایه‌گذاری این پول‌ها در خود کشورهای غربی سودآور نبود. پس آنها تصمیم گرفتند در کشوری سرمایه‌گذاری کنند که در آن کشور سرمایه لازم وجود نداشت اما تا دل‌تان بخواهد نیروی کار ارزان در اختیار می‌گذاشت. پس جریان سرمایه‌داری وارد کشورهای فقیر (از جهت پول) و در عین حال غنی (از جهت نیروی کار) شد و نوعی از استعمار نو را رقم زد. 🔹یکی از نمونه‌های بارز استعمار نو را می‌توان در روابط فرانسه با مستعمره‌های خود به تماشا نشست. حوالی سال 1955، فلیکس هوفوت بوینی، رئیس‌جمهور وقت ساحل عاج، جغرافیای آفریقا را به فرانسه منتسب کرد و درباره کشورهای یک قاره این عبارت را به کار برد: «آفریقای فرانسه». قصد او از این تعبیر نشان دادن روابط مثبت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی میان آفریقا و فرانسه بود. اما بعدها به تعبیری برای نشان دادن روابط نابرابر بین‌المللی و نمونه‌ای از امپریالیسم یا استعمار نو تبدیل شد. 🔸عجیب آنکه به گفته اسناد تاریخی، در «آفریقای فرانسه» رهبرانی آفریقایی بودند که در سیاست‌های خود بیشتر مانند نمایندگان تجاری فرانسه عمل می‌کردند و منافع کشور فرانسه را بر کشورهای خود ترجیح می‌دادند. کاتب یاسین در کتاب خاطرات خود این وضعیت را ثمره ۷۵تشکیلات فرهنگی فرانسه می‌داند که شبیه یک ماشین سیاسی نواستعماری رهبران و چه بسا مردم آفریقا را از خودبیگانه کرده بود تا جایی که در هر تصمیم سیاسی، منافع فرانسه را درنظر می‌گرفتند. 🔹اینکه ترامپ هم کانادا را پنجاه‌ویکمین ایالت آمریکا نام می‌برد، یعنی مایل است کانادا بشود: «کانادای آمریکا». اتفاقی که البته امپریالیسم تمایل دارد نسبت به بسیاری از کشورهای جهان بیافتد تا جایی که بگوییم: «جهان آمریکا». این معنایی ندارد جز درنظر نگرفتن مردم و منافع ملی کشورها. 🔴 رهبر انقلاب: اگر مسئولان کشورمان در هر دوره‌ای، در تصمیم‌گیری در موضوعات مختلف به توقع بی‌جای آمریکایی‌ها یعنی درنظر گرفتن ملاحظه منافع آنها، گوش فرا بدهند، مردم سالاری و جمهوریت کشور را تهدید کرده‌اند. ۱۴۰۳/۱۰/۱۹ ⁉️ آیا در کشور ما هم مسئولانی هستند که همانند رهبران آفریقایی و تحت تأثیر فرهنگ غرب و آمریکا، در تصمیم‌های اساسی کشور منافع آمریکا را درنظر می‌گیرند؟ اگر این دسته مسئولان نبودند آیا رهبری اینگونه تذکر می‌دادند؟ 🆔 @Qasas_school
🔰قصه‌ی امپریالیسم 🔺این قسمت: ایرانِ تک‌محصولی 🔹مشهور است که می‌گویند: «ایران در طول تاریخ هرگز مستعمره نبوده است». بله! مستعمره به معنای بلایی که انگلیس بر سر هند آورد و آنجا را به «هندِ انگلستان» تبدیل کرد، هرگز نبوده‌ایم. اما مستعمره به معنای دچار شدن به استعمار نو چه؟ 🔸اینجاست که باید بدانیم استعمار شکل‌های مختلفی دارد و ما در دوره‌هایی به برخی از اشکال آن دچار بوده‌ایم. 🔹چه‌گوارا درباره‌ی شکل جدید سلطه امپریالیسم در سال 1961 می‌گوید: «ما که مودبانه کشورهای «درحال توسعه» خوانده می‌شویم، در واقع کشور مستعمره یا وابسته هستیم. کشورهایی که امپریالیسم اقتصادمان را تحریف کرده یا تغییر اساسی داده است. بدین وسیله که با سرمایه‌ی خود شاخه‌هایی از صنعت و کشاورزی ما را توسعه دادند که اقتصاد پیچیده خودشان به آن نیاز دارد. امپریالیسم ما را تک‌محصولی، تک‌تولیدی و تک‌بازاری کرده و تخصصی شدن تولید مواد خام، خطر گرسنگی مردم ما را به دنبال دارد و آنها از این راه برای تحمیل شرایط خود علیه ما استفاده می‌کنند.» 🔸البته این ترس چه‌گوارا از خطر گرسنگی بی‌دلیل هم نبود. به ویژه که ماجرای بابت تک‌محصولی شدن و کشته شدن میلیون‌ها نفر از گرسنگی و قحطی به عنوان یک تجربه تاریخی پیش چشم همه دنیاست. 🔹همین بلای تک‌محصولی شدن در دوره محمدرضا شاه پهلوی بر سر ایران آمده بود. تولید نفت، هرچند ثروت هنگفتی را به جیب شاه و دولتش سرازیر ‌کرد اما صنعت و کشاورزی ایران را تا سرحد نابودی به پیش برد. به عنوان مثال: «در سال 1356 دولت فقط توانایی تامین مواد غذایی مردم برای ۳۳ روز در سال را داشت و کشاورزی از خودکفایی نسبی سال‌های قبل از اصلاحات ارضی به مصرف‌کننده محصولات وارداتی تبدیل شده بود.» 🔸امپریالیسم به نفت نیاز داشت و ایران تک‌محصولی مهم‌ترین تامین کننده آن بود. لذا تعجبی ندارد که مهم‌ترین شعار مردم انقلابی عبارت است از: «استقلال، آزادی»! 🔹این یک سطر بود از کتاب قطور استعمار و امپریالیسم. اما باید تاکید کرد: مقاومت مردم ایران، برای بدل نشدن به یک مستعمره‌ی درخدمت منافع استعمار نو، متفاوت‌تر و پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر از مقاومت مردم هند و آفریقا و... در برابر استعمار کهنه بوده و هست! 🆔 @Qasas_school
🔰 امامت یک کودک 🔸امام جواد در ۸سالگی به امامت رسید. 🔹علی‌بن‌اسباط می‌گوید: خدمت ابوجعفر [امام جواد علیه‌السلام] رسیدم. به قد و قامت امام جواد خوب و با دقت نگاه کردم تا وقتی به مصر برمی‌گردم، ظاهر حضرت را برای شیعیان توصیف کنم. امام نشست و چون دید من قد و قامت وی را با دقت بررسی می‌کنم، فرمود: وَ آتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا(مریم/١٢) [گاهی خداوند حکمت را به یحیی می‌دهد درحالیکه کودک است]... وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا(یوسف/٢٢) إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً(احقاف/۱۵) [و گاهی حکمت را به یوسف می‌دهد درحالیکه چهل‌ساله است]. 🔸این فرمایش امام یعنی آنچه مهم است دارا بودن حکمتی است که خدا می‌دهد. سنّ و سال برای امامت اهمیت ندارد. 🔹علاوه بر این، استدلال آوردن از آیات وحی و چنین استناد به قرآن، خود دلیلی است بر اینکه واقعا حضرت صاحب حکمت بوده ولو در کودکی به امامت رسیده باشد. 📚الکافی (ط-الاسلامیه)، ج۱، ص۳۸۴. 🆔 @Qasas_school
🔰 قصه‌ی امپریالیسم 🔺این قسمت: فلسطینِ فلسطینی 🔸همانطور که پیش‌تر گذشت، استعمار انواعی دارد. به قول عضدانلو، یک نوع آن «استعمار اقامتی» است. همان چیزی که ایلان پاپه مورخ اسرائیلی به آن می‌گوید: «استعمار وطن گزین». پتریک وولف در توضیح این نوع از استعمار می‌گوید: «هدف اصلی استعمارگران در این نوع از استعمار، محو و نابودی مردمان بومی است تا سرزمین آن مردم اشغال شود.» در استعمار وطن‌گزین، حذف دیگری امری ناگزیر است. پس خشونت و کشتار لاجرم رخ می‌دهد و صلح با این دسته استعمارگران، تنه به محال بودن می‌زند. 🔹این شکل از استعمار سابقه‌ای بس طولانی هم دارد. مثلا در روم باستان برخی رومیان به سرزمین دیگر مردمان رفته و آنجا را اشغال می‌کردند. نام سرزمین‌های اشغال شده را هم colonia می‌گذاشتند که به معنای مزرعه و مکانی برای استقرار و اسکان بود. این افراد در عین آنکه شهروند رم به شمار می‌رفتند اما در سرزمین دیگری یا colonia مستقر می‌شدند تا از منابع آنجا بهره ببرند. بعدها انگلیسی‌هایی که سرزمین سرخ‌پوستان بومی آمریکا را اشغال کردند، به همین استعمار وطن‌گزین دست زدند. آن هم به وسیله حذف ساکنان اصلی آن سرزمین. شبیه آنچه که صهیونیست‌ها با فلسطین کردند. 🔸نوع مقاومتی هم که در برابر این شکل از استعمار صورت می‌گیرد، مقاومت در برابر حذف است؛ مقاومت برای داشتن یک «زندگی معمولی» و به تعبیر بهتر مقاومت برای از دست ندادن حق حیات. البته تعبیر «زندگی معمولی» گاهی ما را به اشتباه می‌اندازد. گمان می‌کنیم داشتن یک زندگی معمولی یعنی فرو رفتن در «زندگی بزغاله‌ای»؛ یک زندگی بدون آرمان‌های بلند انسانی و صرفا برای خوردن و خوابیدن و کیف کردن و طی کردن حد فاصل آشپزخانه تا اتاق خواب و مستراح. درحالیکه این تصور از «زندگی معمولی» به عنوان مطالبه‌ی انسانی که در فلسطین درحال مقاومت است، تصور غلطی است. 🔹انسان مقاوم فلسطینی زندگی معمولی می‌خواهد، بدین معنا که اگر خواست از خانه خود در کرانه باختری بیرون آید، نیمی از وقتش در ایستگاه‌های بازرسی و تفتیش تلف نشود. اگر خواست خانه‌ای در اورشلیم بنا کند، نگران غصب آن نباشد. اگر خواست در غزه از منزل بیرون برود، امید به دوباره دیدن زن و فرزندش به صفر میل نکند. چون همین آسایش در انجام امور روزمره را هم رژیم از انسان فلسطینی دزدیده است و درباره آن ده‌ها روایت و کتاب وجود دارد. 🔸شاید یکی از دلایل اینکه انسان فلسطینی روی خرابه‌ها می‌نشیند و سیگار دود می‌کند، یا مراسم ازدواج برگزار می‌کند، یا کلاس درس برپا می‌کند و... همه برای این است که به رژیم صهیونیستی نشان دهد پیروز نشده است. او دنبال سلب زندگی معمولی و حق حیات از انسان فلسطینی بوده و به این هدف دست نیافته است. انسان فلسطینی زنده است و زندگی معمولی خود را پی می‌گیرد که البته این نامعمول‌ترین شیوه زیستن در جهان روزمرگی است!! 🔹این همه را گفتیم که به اینجا برسیم: وقتی نوع استعمار در فلسطین متفاوت از نوع استعمار در ایران است، طبعا نوع مقاومت انسان ایرانی هم متفاوت از مقاومت انسان فلسطینی است. این تفاوت چیست؟ به زودی خواهیم نوشت! 🆔 @Qasas_school