#پارت_اول
خاطرات شهید 🌷
مهدی کیامیری از خاطراتش با شهید میگه : نزدیکیهای صبح، قرار بر این شد که به پشت خاکریز نیمه کارهای، که محل اولین «پاتک» دشمن بود، سر بزنیم. به علت تیرگی زیاد خاکریز و فاصلهی کم ما با عراقیها، تعدادی از بچهها، به ستون زدند. از جمله «جمال قاسمی»، که بعد از رسیدن به پشت خاکریز، «سید باقر علمی» و «حسن شهسواری» را صدا زد و گفت: «حسن آقا! این دو اسیر را که لودرچی اسیر کرده، به پشت خط (اسکله) ببرید.» «حسن» هم بدون این که چیزی بگوید، گفت: «چشم!» و به همراه اسرا به طرف اسکله حرکت کرد. بعد از چند دقیقه صدای رگبار از دور به گوش رسید و «حسن» برگشت و همه متعجب از این که چرا او این قدر زود برگشت. «سید باقر» گفت: «حسن! اسرا را بردی عقب؟» «حسن» جواب داد: «بله! … فرستادم خودشان به عقب برگردند!» با روشن شدن هوا، مشغول تثبیت خط و استحکامات خاکریز و آمادهی پاتک دشمن شدیم.
ادامه دارد ......
🌷کانال شهدای روحانیت استان قزوین 🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
#پارت_دوم
ادامه خاطرات شهید
با برادر «حضرتیها» در سنگری نشسته بودیم و چون میدانستم زنده برگشتن از این خط، فقط کار خداست و از سویی امکاناتی برای دفاع نداریم، به یاد بچههای شهید مشغول خواندن نوحه شدیم. وقتی درگیری به اوج خود رسید، به دستور فرماندهی لشکر «سردار سرتیپ امین شریعتی»، با تعداد خیلی کمی از نیروها به صفوف متحد نیروهای «گارد ریاست جمهوری عراق» ـ که تازه وارد معرکه شده بودند ـ حملهور شدیم. تعداد نیروهای دشمن قابل قیاس با ما نبود. ما عدهای قلیل با جسمهایی خسته و سنهای متفاوت بودیم و آنها نیروهای تازه نفس و زبده با هیکلهایی تنومند بودند؛ اما چون لطف الهی با ما بود و ما صبر و استقامت داشتیم، به مدد الهی لشکر شکست خوردهی بعثی را مجبور به فرار کردیم. بچهها با ایمانی قوی بر دشمن زبون حمله میکردند و هرازگاهی هم سواری از تکسواران لشکر اسلام از مرکب عشق به زمین میافتاد و سبکبال تا خانهی محبوب پر میکشید؛ چنان که وقتی تیر به پیشانی «سعید پایروند» اصابت کرد، هیچ صدایی جز «یا حسین» (ع) او شنیده نشد. جنگ تن به تن سخت به اوج خود رسیده بود و «سید باقر علمی»، «توکلی»، «ذاکرها»، «خالقی»، «اسماعیلی» و «اکبریرضایی» به همراه دیگر دلاوران لشکر عشق، با قامتی به بلندای ابدیت در مقابل این سپاه پوشالی ایستاده و میجنگیدند و هر از گاهی هم دلاوری سینهی سرخ میدان نبرد را به رنگ خون خود سرختر میساخت.
🌷کانال شهدای روحانیت استان قزوین 🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
معرفی شهدای روحانیت استان قزوین : دومین شهید
معرفی دومین شهید
اولین روحانی قزوینی که به دست ساواک شهید 🌷شد
🌷 روحانی شهید نصرتالله انصاری
🌷 تولد :دوم دی ۱۳۲۰، در روستای عصمتآباد از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد.
🌷شهادت :بیست و پنجم اسفند ۱۳۵۴، در زندان ساواک تهران بر اثر شکنجه توسط عوامل رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید. مزار او در بهشتزهرای شهر تهران واقع است.
🌷تحصیلات تا پایان دکترا در رشته اللهیات و معارف اسلامی درس خواند. روحانی و کارمند صندوق تعاون اسلامی بود.
🌷کانال شهدای روحانیت استان قزوین 🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
#اولین_شهید_انقلاب_استان_قزوین
#پارت_اول
خاطرات شهید🌷
با وقوع حادثه تلخ زلزله بویین زهرا در سال ۱۳۴۱ هجری شمسی، به منطقه مراجعت کرد و در امداد رسانی به آسیب دیدگان این فاجعه، قدمهای مثبتی برداشت که از جمله فعالیتهای او در این ایام، ساختن مسجد، حمام و لوله کشی آب آشامیدنی روستاهای عصمت آباد و قاسم آباد بود.
شیخ نصرت الله پس از اتمام عملیات کمک رسانی و بعد از بهبود نسبی اوضاع، دوباره به شهر قم بازگشت که همزمان بود با آغاز نهضت امام خمینی (س)، او نیز مشتاق و هوادار امام (ره) گردید و عشق به امام در او تحولی عظیم ایجاد کرد.
این روحانی شهید در همین ایام به همراه برخی دیگر از علما صندوق تعاون اسلامی را در قم تأسیس کردند تا به طلاب و روحانیون نیازمند تسهیلات ارائه کنند.
بعد از دستگیری و تبعید حضرت امام خمینی (ره) به عراق، شهید انصاری به عشق امام و دیدار ایشان و زیارت عتبات عالیات، به طور مخفیانه راهی نجف اشرف شد و توانست مراد و مقتدای خویش را زیارت کند......
ادامه دارد..
🌷کانال شهدای روحانیت
استان قزوین🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
#پارت_دوم
ادامه خاطرات شهید
......وی پس از بازگشت از عراق به ادامه تحصیل و فعالیت سیاسی پرداخت و سال ۱۳۴۵، در سن ۲۵ سالگی پای سفره عقد نشست و مدت کوتاهی در قزوین ساکن شد، سپس به همراه همسرش به قم عزیمت کرد تا اینکه در یکی از روزهای اسفند ماه سال ۱۳۵۴، حین خدمت در مؤسسه تعاون اسلامی، توسط دژخیمان رژیم شاه دستگیر و به زندان منتقل شد و بالاخره زیر سختترین شکنجههای جلادان و مأموران ساواک به فیض عظیم شهادت نائل گشت.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی تاریخ دستگیری او را ۱۸ اسفند ۵۴ و تاریخ شهادتش را ۲۷ اسفند ۵۴ ثبت کرده است.
او که مظلومانه و در سیاه چالهای رژیم به شهادت رسید، مخفیانه دفن گردید و بعد از پیروزی انقلاب و با بررسی اسناد و مدارک ساواک، مزارش در بهشت زهرا، قطعه ۳۹ ردیف ۱۸ و آرامگاه شماره ۴۶ اعلام شد.
ایشان نخستین شهید انقلاب استان قزوین بود
همان شهیدی که امام ره در دیدار پدر و مادرش دستمال در دست گریست و فرمود:
شیخ نصرت ها بودند که این انقلاب به پیروزی رسید.
شهیدی که مخفیانه دفنش کردند.
🌷کانال شهدای روحانیت
استان قزوین🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
کتاب خاطرات شهید 🌷 نصرت الله انصاری
نام کتاب:شیخ نصرت
نویسنده: روحالله شریفی
ناشر:سوره مهر
معرفی کتاب:این کتاب تلاشی است برای بازشناسی زندگی ومبارزات روحانی مبارز شهید🌷 نصرتالله انصاری که ازسال 1338 با امام خمینی(ره) آشنا میشودو به مبارزه با فعالیتهای مخفیانه میسیونرهای آمریکایی در عصمتآباد منطقه بویینزهرا میپردازد.او با تاسیس صندوق تعاون اسلامی در قم کمک شایانی به شاگردان امام(ره) و اقتصاد مبارزان و مخالفان رژیم پهلوی نمود
در پی همین کتاب بازخوانی این کتاب توسط برنامه شبکه سیما قسمت 22 ، فصل دوم ؛ « آن سوی داستان »
میهمانان برنامه: اسدالله انصاری، روح الله شریفی.
پیشنهاد ویژه برای دیدن لینک دانلود
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
هنرستان حرفه ای شهید🌷 نصرت الله انصاری دوره دوم متوسطه مدارس دولتی استان قزوین بوده که در محدوده ناحیه 2 قزوین قرار دارد.
این مدرسه که در لیست مدارس دولتی قزوین قرار دارد دارای امکانات علمی و آموزشی متنوعی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه- نظری می باشد.
دوره دوم متوسطه- نظری شهید انصاری در سال 1390 توسط دولت با تلاش 5ساله عوامل مختلف اجرایی و آموزشی تاسیس شده است.
برای شادی روح شهیدان و امام (ره) و شهید عزیز نصرت الله انصاری صلوات
🌷کانال شهدای روحانیت
استان قزوین🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
معرفی شهدای روحانیت استان قزوین : سومین شهید
روحانی بسیجی شهید🌷 رضا وهابی محقق
🌷تولد :نهم اردیبهشت ۱۳۴۳، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمد، فرش فروش بود و مادرش زهرا نام داشت
🌷 شهادت :از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به دست ها و سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
🌷درسن سالگی ۲۲ به شهادت نائل شدن .
🌷تحصیلات :تا پایان سطح اول در حوزه علمیه درس خواند طلبه بود.
✍قسمتی از وصیت نامه شهید 🌷
اى عزیزان! شما خوب مى دانید که امروز، ذره اى سهل انگارى، بى تفاوتى، تضعیف کردن و نِقزدنْ از براى کمبودهایى که لازمه ی قهرى یک انقلاب است، گناهى بس بزرگ است که شاید خداوند رحمان از آن نگذرد و ما را مورد مؤاخذه ی سخت خویش قرار دهد؛ پس با توکُّل بر خدا و با پیروى از فرامین امام عزیز -این مرشدى که از حضرت بقیه الله(ع) امداد مى گیرد- به پیش روید که اینْ ادامه ی راه شهدا و همانا خواستهی شهداى شما است.
🌷کانال شهدای روحانیت
استان قزوین🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
هم رزم های شهید🌷 رضا وهابی محقق میگفتند :
بسیار آدم خونگرم و گفتار شیوا و قلم زیبا داشتند
یه چندتا مطلب از ایشون پیدا کردم به قلم خود شهید ان شاءالله این چند روز خدمتون به اشتراک میزارم 🙏
🌷کانال شهدای روحانیت
استان قزوین🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
وصیت نامه الهی شهید 🌷 رضا وهابی محقق
#پارت_اول
خدایا این چه نمک خوردن و نمکدان شکستنی است ...
شهید🌷اینگونه وصیت نامه الهی خود را شروع می فرماید: وقتى به پرونده ی پُر از عصیان و سیاه گذشته ام نظاره مى کنم و وقتى عُمر تلف شده در جهل و حرمان خویش را می نگرم و وقتى به درون پُر از هوا و هوس خویش رجوع می کنم و آن گاه قلبِ سیاه مملو از خطورات شیطانى را مشاهده می کنم، وجودم را سراسر اضطراب می گیرد 😥و خود را یکپارچه خجل و شرمنده می یابم🥀و از خویشتنِ خود مُتنفِّر و از کرده هاى زشت خود می ترسم؛ طورى که الآن که خود را در اواخر عُمر و سفر آخرین احساس می کنم، چیزى جز اظهارِ عجز، انابه، ندامت و پشیمانى براى گفتن و نوشتن ندارم😓. خداوندا! تا حیات داشتم و قدرت و فرصت، غرق در هوس هاى جاهلانه بودم. زرق و برق دنیا و ما فیها، عقلم را مغلوب و قلبم را تیره کرده بود و من هم سال هاى متمادى در این کره ی خاک، زمین گیر و محبوس شده بودم. خدایا!🤲 هر چه دقت می کنم تا یک نقطه نورانى در این عُمر بر باد رفته پیدا کنم، اثرى نمی یابم و هر چه بوده، معصیت، نافرمانى، عصیان، گناه، پرده درى و غفلت بوده است. الهى! ما در ظلمت هاى گمراهى و ظلالت غرقیم و در دریاى غفلت و بى خبرى غوطه وریم و سر در لاک خود کرده ایم و در حصار منیَّت و خودپرستى محبوس و مَتروکیم. خداوندا! این نَفْسِ سرکش و پلید، اختیار ما را از کفمان خارج کرده است و دایم ما را به پیروى از شیطان وا می دارد😭 .......
ادامه دارد.........
🌷کانال شهدای روحانیت
استان قزوین🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
وصیت نامه الهی شهید 🌷 رضا وهابی محقق
#پارت_دوم
...قلب هاى سیاهمان بر اثر گناهْ زنگار گرفته است و در دلهایمان از هر هوا و هوسی پُر است؛ شهرت، خودبینى، شکم پرستی، شهوت، رفاه طلبى و لذَّت دنیا، بر روح قدسى و خدادادی ما چیره شده است و دستانمان از وصول به بارگاه قدسی تو کوتاه و قدمهایمان از ورودْ به حریم کبریایی تو ناتوان است؛ قلبهایمان مریض و عزم هایمان ضعیف است؛ اراده ی ضعیف و مسامحه کاری ام باعث شد این نَفْسِ خبیثْ و آن شیطان پلید، یک عمر مرا قدم به قدم از تو دور و به آتش دوزخت نزدیک کند. خدایا! این پرونده ی سیاه کجا و آن نعمت ها و رحمت هاى تو کجا؟ خدایا! این طومار ننگین چند ساله ی عمر من کجا و آن مَحبَّت ها و پرده پوشى هاى تو کجا؟ خدایا! این بى حیایی ها و معصیت هاى من کجا و آن نعمت مسلمان شدن، شیعه شدن و شهید شدنم -که تو ارزانى داشتى- کجا؟ خدایا! این چه نمک خوردن و نمکدان شکستن است؟ خدایا! این چه بى انصافى و ظلمى است که این بنده ی شرمگین روا داشته؟ خدایا! وجود ما توأم با گناه، ماندن ما همراه با معصیت و حیات ما همراه با غفلت و بى خبرى است.اى خداى سبحان! ما را به سوى خود رهنمون باش و هر چه زودتر این جسم خاکى را به میان خاک برگردان؛ باشد که با قطع شدن رگ حیاتمان، جلوی این همه آلودگى و نافرمانى مسدود گردد. خدایا! ما را در جوار رحمت واسعه ات جاى ده. خداوندا! به مُقرَّبان درگاهت، دل مُضطر ما را تو مَرحم و ما را به راحت وصال و لقاءَت رهنمون باش.
ادامه دارد........
🌷کانال شهدای روحانیت
استان قزوین🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit
وصیت نامه الهی شهید 🌷 رضا وهابی محقق
#پارت_سوم
اى خداى بزرگ و اى هستى بخش! ما هستى خویش را در این مسلخ در معرض فنا قرار دادیم، تا رضاى تو را کسب کنیم؛ پس به مُقرَّبان درگاهت، این هستى را -که خود به ودیعت به ما سپردى- از ما به شایستگى بپذیر. الهى! قطرات خونمان را کفاره ی گناهانمان قرار بده. خدایا! از ما و از کرده هاى زشتِ در خَلوت و جَلوت ما، درگذر. پروردگارا! پرده ی کرامت را بر زشتی هاى اَعمال، اَقوال و نیّات ما بگستران. پروردگارا! اَبر رحمتت را بر معاصى ما سایه انداز. الهى! ما را ملحق به رفقاى شهیدمان بفرما. الهى! در لحظات آخر عُمرمان، سالار شهداى کربلا را به فریادمان برسان. اى خداى بزرگ! هر چه باشم و هر چه کرده باشم، اکنون به سوى تو در حرکتم و قدم در راه شهیدان و براى عظمت اسلام پا در عرصه ی کارزار گذاشته ام و امید به رحمت تو بسته ام؛ پس به مُقرَّبان درگاهت، امید این مشت خاک را به ناامیدى مُبدَّل مفرما. خدایا! اگر امید به رحمت تو نداشتم، در این بیابان هاى دور افتاده از وطن چه مى کردم و اگر امید به عفو تو نداشتم، در این وادى لم یزرعِ پُر از آتش خصمْ چه مى کردم؟ خدایا! این جسم و جان آلوده به معاصى را به کَرَم و لطف خود قبول فرما...
ادامه دارد........
🌷کانال شهدای روحانیت
استان قزوین🌷
https://eitaa.com/qazvin_shohada_rohanit