هدایت شده از کارگاه کانال قزوین سلام
🗓 چهارشنبه ٢ فروردین ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ آقا سرش را بالا گرفت و پرسید: «امسال جایی تشریف نمیبرید؟»
▪️ هرسال ماه رمضان به خانۀ مادرش در اردبیل میرفت؛ اما امسال نمیخواست برود. جواب داد: «انشاءالله قصد دارم قم بمونم و از معنویات اینجا بهرهمند بشم.»
▫️ آقا نگاه نافذی به او کرد: «عوض اون چیزی که میرفتید و بهدست میآوردید، جایگزینش رو در قم دارید؟»
▪️ سرش را پایین انداخت.
▫️ آقا پرسید: «با والده چه کردید؟»
▪️ این را که شنید، فوری سرش را بالا گرفت: «تلفنی راضیشون کردم.»
▫️ آقا: «چطور راضی کردید؟ مثل اون آقایی که میگفت اینقدر کتکش زدم که از ته دل راضی شد؟»
▪️ یاد مادرش افتاد؛ که وقتی شنید قصد ندارد برود، چقدر ناراحت شده بود. با صدای آرامی جواب داد: «انشاءالله راضی شدند.»
▫️ صدای آقا را شنید: «نه، بروید اردبیل.»
▪️ تأکید و اصرار آقا را که دید، بیهیچ تردیدی نظرش برگشت؛ قم نماند.
📚 در خانه اگر کس است، ص۳۴ (بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان)
☫🔹# قزوین سلام
@qazvinsalam
🔰به مناسبت ۵ ذیقعده و پنجمین روز از دهه مبارک کرامت، روز تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرکه؛✨
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
🔸آقا دستی به سر بچه کشیدند و به پدرش گفتند:
«برای تفریح، او را به جاهای خوش آبوهوا و امامزادههای اطراف ببرید.»
🔹پدر بچه لبخندی زد و گفت:
«پسرش دائم برای مسابقات بینالمللی دعوت میشود؛ و هر ماه یک کشور است؛ و آبوهوایش حسابی عوض میشود!»
🌱آقا فرمودند:
«آنها که کار است و زحمت؛ باید بازی و تفریحش را بهخوبی انجام دهد. شما همین امامزادههای قم ببریدش. همانطورکه هر میوه یک ویتامینی دارد، هر امامزاده هم یک خاصیتی دارد.»
(بر اساس خاطرهای
در دیدار حافظ قرآن، سید محمدحسین طباطبایی با حضرت آیتاللّٰه بهجت)
📚در خانه اگر کس است، ص٣١(جلد دوم از مجموعه ۵ جلدی داستانهایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیتالله بهجت قدس سره)
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💫🇮🇷 🌐به کانال
🔷️قزوین سلام 🔷️
@qazvinsalam
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
بپیوندید☝️