eitaa logo
کانال قزوین سلام 💠
2هزار دنبال‌کننده
69.2هزار عکس
20.4هزار ویدیو
397 فایل
امید مانند ستونی است که جهان را سرپا نگه می‌دارد. امید آفرینی سر مشق و سر تیتر ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
برای شهید مدافع حرم الیاس چگینی که پس از هشت سال پیکر مطهرش به وطن برگشت "مثل پیغمبر آمده الیاس " هشت سال است مادری هر روز چشم در چشم کوچه دوخته است از گلش تا خبر به او برسد سالها مثل شمع سوخته است ضربه ی مهلکی به داعش زد پسر قهرمان او آری مثل دیگر مدافعان حرم کرد بر عهد خود وفا داری سالها روی صورتِ ماهش جای سر پنجه های شب ماندست گفته بودند پیکر پسرت هشت سال است در حلب ماندست روضه خوان گفت در غل و زنجیر اسرا را به شام آوردند از همانجا ولی شهیدان را با هزار احترام آوردند گر چه پاییز هست پیچیده در دل شهر عطر لاله و یاس تا خدا را به ما نشان بدهد مثل پیغمبر آمده " الیاس " آن جوانی که دل به دریا زد از تنش درّ و گوهر آوردند از دل خاک چند مروارید پیشکش سوی مادر آوردند با زبان نگاه می گویند حال اینک پیامشان با ماست خونشان تا همیشه می جوشد امتداد قیامشان با ماست شاعرهنرمندبسیجی اسماعیل سکاک 🆔 @qazvinsalam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹آن جوانی که دل به دریا زد🥀 🌹از تنش درّ و گوهر آوردند🥀 🌹 از دل خاک چند مروارید🥀 🌹 پیشکش سوی مادر آوردند🥀 به قلم : جناب آقای اسماعیل سکاک و صوت : سرکار خانم فاطمه مهرعلیان 🆔 @qazvinsalam
برای هشت شهید مدافع حرم و " الیاس چگینی" که پس از هشت سال پیکر مطهرش به وطن بازگشت باز گردانِ تفحص راه رفت در دل شب پا به پای ماه رفت با وضو هر یک مسیری را گرفت رد پای هر دلیری را گرفت عشق بود و اشک بود و شوق و شب جستجو در بخشی از خاکِ "حلب" خاک را می گشت با آهِ عمیق تا مگر پیدا شود جسم رفیق خَم شد و بر خاک میدان سجده کرد بر قدمگاه شهیدان سجده کرد زیر خاک تیره او خورشید دید استخوان ،نه ،بلکه مروارید دید چفیه ای بود و پلاک و قمقمه روی هر سر بند نام "فاطمه" هشت همسنگر کنار یکدگر هشت سردارِ بدون پا و سر بر حرم عمری ملازم بوده اند در رکاب "حاج قاسم" بوده اند یک بدن لبریز عطر یاس بود پیکر جا مانده ی" الیاس" بود از پلاکش ناگهان او را شناخت از نشانِ بی نشان او را شناخت گفتگوی تازه را آغاز کرد عقده های بسته اش را باز کرد ای شکسته بال و پر ، پیدا شدی یارِ مفقود الاثر پیدا شدی تو فدای زینبیه بوده ای در کجای زینبیه بوده ای وقت رفتن ، چشم بازی داشتی با "خراسان" رمز و رازی داشتی با امامی که غریب هشت بود در کنار بچه های گشت بود هشت سال از رفتنت دختر گریست پا به پای همسرت، مادر گریست هشت ساله بود گشتی تو شهید بی پدر تحویل شد هر سال ،عید در دلش داغی ز داعش مانده بود حسرتِ دست نوازش مانده بود هشت سال از بیقراری سوخته تا بیایی چشم بر در دوخته هشت تا خواهر ، برادر،منتظَر تا بیایی ای مسافر از سفر هشتِ آذر مجلسی آراستند تا خبر آمد همه برخاستند آسمان مرد زمینی آمده مردم ، "الیاس چگینی" آمده آمدی با گریه و لبخندِ عشق آمدی با دوستانت از دمشق آمدی و زائر مشهد شدی از مسیر رستگاری رد شدی در شب حمله وصیت کرده ای با خدای خویش نیت کرده ای تا بمانی هشت سالی زیر خاک_ گفته ای یا "فاطمه "روحی فداک هشت سالی بوده ای گر بی مزار نام "زهرا "شد برایت افتخار آمدی چشم انتظاری شد تمام آمدی، ای پیرو راه امام آمدی و مادرت اسپند ریخت لا به لای گریه اش لبخند ریخت مادرت با سوره شادت می کند روزهای جمعه یادت می کند خاطراتت ناب و شیرین مانده است چشم در راه تو " قزوین "مانده است سالها مخفی اگر ، پیدا شدی ماه شبهای" بوئین زهرا " شدی بعد آن شب چشمهایت خیس شد صبح فردا پیکرت تندیس شد شاعرهنرمندبسیجی:اسماعیل سکاک 🆔 @qazvinsalam