هدایت شده از دوستداران ولایت
#زندگینامه_نادرشاه_افشار⚔
#پسرشمشیرفرزنددرگز
#قسمتپانزدهم
💥طوفان لر ها در نخستین رویاروئی نادر با بیگانگان اشغالگر
نادر با سرعت تمام به سوی همدان تاخت ، عثمان نعیم پاشا که از مقصود نادر آگاه شده بود بلافاصله پیکی به پادگان کرمانشاه و پیک دیگری به پادگان بغداد فرستاد و درخواست نیروهای پشتیبانی کرد و خود نیز سپاه تحت امرش را آراسته و در نزدیکی نهاوند منتطر ورود نادر شد ، بسرعت، نعیم پاشا سیاهی لشگر ایران را بهمراه فرمانده پر آوازه اش را مشاهده ، که در حال نزدیک شدن بود
ترکهای عثمانی با توجه به ثروت فراوان و همچنین نبردهای زیادی که در اروپا انجام داده بودند دارای تفنگ و تجهیزات مدرن و توپخانه نیرومندی بودند و از اینطرف کشور ایران با توجه به خالی بودن خزانه و اختلافات داخلی و این اواخر حمله محمود و اشرف افغان از لحاظ تجهیزات جنگی به هیچوجه قابل مقایسه با امپراتوری عثمانی نبود و توپخانه ایران کهنه و فرسوده و تفنگ در سپاه ایران حکم کیمیا را داشت
نادر که بخوبی به این امر واقف بود پس از آرایش جنگی سپاه خود ، به یکی از سرداران خود بنام حسینقلی خان زنگنه از خطه لرستان که فرماندهی پنج هزار سوار لر که در جنگ و گریز مهارت خاصی داشتند ماموریت داد که پس از دستور وی ، از جناح چپ به نیروهای ترک عثمانی یورش ببرند
نادر با توجه به اینکه توپخانه عثمانی دارای برد بیشتری بود از نزدیک شدن بیش از حد به سپاه نعیم پاشا خودداری می کرد و با تحرکات ظاهری وانمود می کرد که بزودی حمله خود را شروع خواهد کرد ، نعیم پاشا در نهایت متفاعد شد که نادر عنقریب دست به حمله خواهد زد ، لذا به توپخانه دستور شلیک به سوی سپاهیان ایران را صادر کرد ، سربازان ایرانی که بدستور نادر درون سنگرها بودند به ندرت آسیب جدی می دیدند ، توپخانه عثمانی بی محابا با شدت مواضع سپاه ایران را می کوبید ولی هیچ تحرکی بجز تحرکات ظاهری و دروغین ، از سپاه ایران مشاهده نمی شد ، کم کم لوله های توپ داغ و داغ تر می شدند و از شدت شلیک آنها کاسته می شد که ناگهان نعیم پاشا مشاهده کرد به یکباره سیلی عظیم با سرعت تمام به سمت جناح چپ لشگرش در حال حرکت است
حسینقلی خان بهمراه یکه سواران زبده لُر ، با حمله ای برق آسا و سخت ، چنان خود را به جناح چپ عثمانیان کوبید که در همان حمله اول ، عده زیادی از آنان در زیر پای اسبان یکه سواران لر ، به خاک و خون غلطیدند ، نعیم پاشا که اوضاع نابسامان جناح چپ خود را مشاهده می کرد نیروهای تفنگدار و تازه نفس را به منطقه درگیری اعزام کرد
از آوای شلیک هزاران تفنگ عثمانیان و چکاچک شمشیر لران ، غرش توپها و صدای شیپور بهمراه صدای نعره ها و ناله ها دو طرف ، هنگامه ای هراس انگیز در نهاوند برپا شده بود ، ولی مردان حسینقلی خان بیدی نبودند که با این بادهای سخت بلرزند و چنان با شدت حمله می کردند که عثمانیان با وجود دفاع سرسختانه قادر به جلوگیری از آنان نبودند ، در همین وضع ترسناک که نعیم پاشا قصد اعزام دومین گروه پشتیبان را به جناح چپ داشت در کمال تعجب دید سواران حسینقلی خان جناح چپ لشگرش را که بسیار آسیب دیده و تقریبا پاشیده بود را رها کرده و به جناح راست لشگر وی هجوم می آورد بدون آنکه در قلب سپاهیان ایران ترس ، خستگی جایگاهی داشته باشد
نعیم پاشا به ناچار ، قلب سپاه خود را به کمک جناح راست که اینک توسط نیزه داران حسینقلی خان آماج حملات گسترده شده بود فرستاد ، نادر که با تیزهوشی منحصر به فرد خویش منتطر چنین لحظه نابی بود موقعیت را مناسب دید و ناگهان با فریاد رعدآسای وی ، سیلی ویرانگرتر از سیل قبلی به سوی سپاه نعیم پاشا سرازیر شد
نادر که به عادت همیشگی خود ، پیشاپش سواران سپاه خود علیرغم غرش توپخانه عثمانی که سواران را مانند برگ خزان بر زمین می ریخت بدون واهمه و با سرعتی وصف ناپذیر خود را به قلب سپاه نعیم پاشا زد
شدت حمله برق آسای نادر چنان شدید بود که بعد از یکساعت نبرد ، آثار شکست در سپاه دشمن هویدا شده و نعیم پاشا دستور عقب نشینی داد ، نادر که مطمئن بود بزودی نیروهای پشتیبان نعیم پاشا از کرمانشاه و بغداد به کمک وی خواهند آمد به لشگر لرستان به فرماندهی حسینقلی خان زنگنه که هنوز بی محابا می جنگید دستور داد تا حد ممکن دست از تعقیب سپاهیان نعیم پاشا برنداشته و آنها را اسیر و در صورت مقاومت به هلاکت برساند ، پس از آن نیز به افراد خود دستور داد تا تجهیزات جنگی و دیگر غنائم باقیمانده دشمن را جمع آوری و به اردوی سپاه ببرند و خود نیز به حالت آماده باش منتظر تحرکات احتمالی عثمانیان گردید
سربازان نعیم پاشا که پراکنده در حال عقب نشینی بودند طعمه آسانی برای سواران حسینقلی خان زنگنه بودند ، ولی نعیم پاشا با سختی زیاد توانست باقیمانده سپاهش را جمع آوری و به دژ همدان پناه ببرد