خاطرات طنز جبهه🌹
#خنده_حلال😁
((شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .
نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...😂(آهنگ پلنگ صورتی!)
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته))😅
#حاج_حسین_یکتا
@qiyam313
کرونا کرونا ما داریم میآییم..
ما بچههای جنگیم بجنگ تا بجنگیم...
#کرونا😂
#جهت_مزاح✌️😊
#خنده_حلالـ 😁
#انتخاب_اصلح ✨
↷♡👣 #ʝσɨŋ↓
°|• @qiyam313 •|°
#طنز_جبهه 😄
#خنده_حلال😉
یه بچه بسیجی بود خیلی اهل معنویت و دعا بود...
برای خودش یه قبری کنده بود.
شب ها میرفت تا صبح باخدا رازونیاز میکرد.
ما هم اهل شوخی بودیم
یه شب مهتابی سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...
گفتیم بریم یه کمی باهاش شوخی کنیم!
خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم
با بچه ها رفتیم سراغش...
پشت خاکریز قبرش نشستیم.
اون بنده ی خدا هم داشت با یه
شور و حال خاصی نافله ی شب می خوند.
دیگه عجیب رفته بود تو حال!
ما به یکی از دوستامون که
تن صدای بالایی داشت،
گفتیم داخل قابلمه برای این ه
صدا توش بپیچه و به اصطلاح اکو بشه،
بگو: اقراء
یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع کرد به لرزیدن
و به شدت متحول شده بود
و فکر میکرد براش آیه نازل شده!
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء
بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت :
باباکرم بخون 😂😂
↷♡ #ʝσɨŋ↓
°|• @qiyam313
#خنده_حلالツ
وﺻﻴﺖڪﺮﺩﻡﻭقتۍمرﺩﻡ😔
عینڪ ﺩﻭﺩیمو😎ﺑﺎﻫﺎﻡخاڪڪﻨﻦ!
ﻧﯿﺲڪههمشﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﻡ ﻣﯿﺒﺎﺭﻩ…
ﻣﻨﻢڪﻪ چشام ﺣﺴــــﺎااﺱ😅😀
♡🌱♥️:
↷♡ #ʝσɨŋ↓
°|• @qiyam313