بحث شهادت که میشود خواهر شهیدجهادمیگوید:
خبر شهادت جهاد را هم که شنید
همین طور؛ دلم سوخت وقتی جهاد
را دیدم مثل بابا شده بود
خون ها را شسته بودند ؛
ولی جای زخم ها و پارگی ها
بود جای کبودی و خون مردگی ها ..
تصاویر شهادت و بابا و جهاد با هم
یکی شده بودند ...
و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر
نمی توانم تحمل کنم ..
باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی
را آرام کرد، وقتی صورت جهاد را بوسید ،
گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم
آورده البته هنوز به ارباً اربا نرسیده ..💔-!
لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛)
باز خجالت آراممان کرد ..
#شهیدجهادمغنیه