📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_بیست_و_دوم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_بیست_و_سوم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_بیست_و_چهارم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_بیست_و_پنجم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_بیست_و_ششم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_بیست_و_هفتم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_بیست_و_هشتم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_بیست_و_نهم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_سی_ام ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_سی_و_یکم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_سی_و_دوم ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib

📚 #کتاب_صوتی 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب #سرباز_کوچک_امام #فصل_آخر ⬅️ کتاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. شکر! مادر با اجازه‌تون دارم می‌رم جبهه... اومدم از شما و بقیه خداحافظی کنم... .» خیلی بی‌مقدمه شروع کرد به گریه‌کردن؛ دلم آشوب شد. طاقت دیدن گریه‌اش را نداشتم. گفتم: «مادر، ان‌شاءالله زود برمی‌گردم خیالت از بابت من راحت باشه... .» گفت: «به خدا سپردمت مادرجون، مواظب خودت باش تو رو خدا...» دوست نداشت زیاد حرف بزند. صدای بغض‌آلودش را از من می‌دزدید... 🆔 @qomirib